ولا تزر وازرة وزر أخرى
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ به چه معناست؟
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ به معنای این است که هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد و به سبب گناه دیگران کیفر نمیشود. این تعبیر در چهار آیه از قرآن آمده است و آن را یکی از پایههای اساسی در اعتقادات اسلامی دانستهاند. در تفاسیر گفته شده هر انسانی مسئول عمل خود است و باید خود در آخرت پاسخ بدهد. این جمله را مرتبط با عدل خداوند دانستهاند.
مفهوم و معنا
کلمه «وزر» به معنای سنگینی و بار سنگین است که در اصل از وزر «کوه» گرفته شده است، و گناه را هم به «وزر» تعبیر میکنند و هم به «ثقل» و در قرآن هر دو تعبیر آمده است[۱]
وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ به این معناست که هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد و کسی را به جرم دیگری مجازات نمیکنند.[۲] یعنی کسی که مرتکب گناهی نشده، بکیفر گناه دیگران گرفتار نمیشود.[۳] این تعبیر در چهار آیه (آیه ۱۶۴ سوره انعام. آیه ۱۵ اسرا. آیه ۱۸ فاطر. آیه ۷ زمر) تکرار شده است.
مفسران گفته اند در پیشگاه خداوند مسئولیّت عمل هر کس، بر عهدهٔ خود اوست.[۴] عمل چه نیک باشد و چه بد، دنبال صاحبش بوده و در هنگام حساب، خود را در برابر صاحبش آفتابی میکند، بنا بر این هر کس در راه و به سوی راه قدم نهد برای خود و به نفع خود قدم نهاده و نفع هدایتش عاید خودش میشود نه غیر خود، و کسی هم که در بیراهه و به سوی بیراهه قدم نهد ضرر گمراهیش به خودش برمیگردد و دودش به چشم خودش میرود.[۵]
جمله وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ یکی از پایههای اساسی در اعتقادات اسلامی است. این جمله در حقیقت از یک سو ارتباط به عدل خداوند دارد که هر کس را در گرو کار خود میشمرد، به سعیها و تلاشهای او پاداش میدهد و به گناهان او کیفر. و از سوی دیگر به شدت مجازات روز رستاخیز اشاره دارد که احدی حاضر نمیشود بار گناه دیگری را بر دوش گیرد هر چند فوقالعاده به او علاقه داشته باشد.[۶] توجه به این معنی تأثیر زیادی در خودسازی انسانها دارد که هر کس مراقب خویش باشد، هرگز به بهانه اینکه اطرافیان او یا جامعه او فاسد است تن به فساد ندهد، و آلودگی محیط را مجوزی بر آلودگی خویش نشمرد چرا که هر کس بار گناه خود را بر دوش میکشد. و از سوی دیگر این درک و دید را به انسانها میدهد که حساب خداوند با جامعهها حساب مجموع و یکپارچه نیست، بلکه هر کسی مستقلاً مورد محاسبه قرار میگیرد، یعنی اگر هم در رابطه با پاکسازی خویشتن و هم مبارزه با فساد انجام وظیفه کرده باشد هیچ ترس و وحشتی بر او نیست هر چند تمام جهانیان غیر از او آلوده کفر و شرک و ظلم و گناه باشد.[۷]
هدیه کردن ثواب برای اموات
با توجه به مضمون آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ» یا «وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها؛ عمل هر کس تنها بدرد خود او میخورد» این سؤال مطرح میشود که این کارهای خیری که به عنوان نیابت یا هدیه کردن ثواب برای اموات و مردگان و حتی گاهی برای افراد زنده انجام میگیرد، نمیتواند مفید به حال آنها بوده باشد، در حالی که در روایات فراوانی که از طرق شیعه و اهل تسنن از پیامبر(ص) یا اهلبیت(ع) به ما رسیده این گونه اعمال گاهی مفید و سودمند است.[۸]
در پاسخ به این پرسش گفته شده درست است که عمل هر کس برای خود اوست ولی هنگامی که کسی برای دیگری عمل نیکی انجام میدهد، حتماً به خاطر امتیاز و صفت نیکی است که آن فرد دارد. بنا بر این او در واقع نتیجه همان امتیاز و صفت برجسته و نقطه درخشان زندگی خود را میگیرد، و به این ترتیب معمولاً انجام عمل خیر دیگران برای او نیز پرتوی از عمل یا نیت خیر خود او است. نیز گفته شده شخص مطیع و فرمانبردار در برابر اطاعتی که کرده استحقاق پاداشی دارد، میتواند این پاداش را به میل خود به دیگری هدیه کند.[۹]
جوادی آملی، مفسر قرآن، نیز گفته است نباید این عبارت وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ را مخالف هدیه ثواب برای اموات دانست؛ زیرا پیام این دسته آیات این است که هیچ نفسی بار گناه دیگری را نمیبرد اما از این برداشت نمیشود عمل هیچکسی درباره تخفیف دیگران اثر ندارد. در قرآن آمده است استغفار پیامبر(ص) برای دیگران اثر دارد.[۱۰]
مسبب ثواب و گناه دیگران؛ شریک در پاداش و عِقاب
عبارت وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ میگوید بیجهت و بدون ارتباط، گناه کسی را بر دیگری نمینویسند، ولی آیات (مانند آیه ۲۵ سوره نحل) یا احادیث مربوط به «سنت حسنه» و «سنت سیئه» میگوید اگر انسان بنیانگذار عمل نیک و بد دیگری باشد، و به اصطلاح از طریق «تسبیب» در انجام آن عمل دخالت داشته باشد، در نتائج آن شریک خواهد بود و در حقیقت عمل خود او محسوب میشود، زیرا پایه و اساس آن، به دست وی گذارده شده است.[۱۱]
این قانون کلی که «هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد» هیچگونه منافاتی با آنچه در آیه ۲۵ سوره نحل گذشت که میگوید: «گمراهکنندگان بار مسئولیت کسانی را که گمراه کردهاند نیز بر دوش میکشند» ندارد؛ زیرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناهند، یا همچون فاعل آن محسوب میشوند، بنا بر این در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند و به تعبیر دیگر «سبب» در اینجا در حکم «مباشر» (انجامدهنده کار) است.[۱۲]
منابع
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۵۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۰.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۶۰۶.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۹۸؛ قرشی بنابی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج۹، ص۳۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۵۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۸، ص۲۲۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۸، ص۲۲۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۹۳ش، ج۲۷، ص۶۵۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۶۵.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۹۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱.