دعوت از مردم با حکمت و موعظه حسنه

نسخهٔ تاریخ ‏۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۴۶ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه در کدام آیه از قرآن آمده و شرح و تفسیر آن چیست؟

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه مضمون آیه ۱۲۵ سوره نحل است.

دعوت از مردم با حکمت

به وسیله حکمت به سوی راه پروردگارت دعوت کن‏ «حکمت» به معنی علم و دانش و منطق و استدلال است، نخستین گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهای خفته نخستین گام محسوب می‌شود. ص۴۵۵.[۱]

معنی" حکمت"- بطوری که در مفردات آمده به معنای اصابه حق و رسیدن به آن به وسیله علم و عقل است، و اماً موعظه" بطوری که از خلیل حکایت شده به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند، و در نتیجه تسلیم گردد، و اماً جدال" بطوری که در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طریق نزاع و غلبه جویی است. دقت در این معانی به دست می‌دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است) حجتی است که حق را نتیجه دهد آنهم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به دقت درآورد، و آن بیانی خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت‌آور که آثار پسندیده و ثنای جمیل دیگر آن را در پی دارد دارا باشد.[۲]

دعوت نباید توأم با خشونت باشد، و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توأم با اکراه و اجبار باشد. آنها می‌خواهند اینطور وانمود کنند که دستور پیغمبر اسلام این بوده: «ادْعُ بِالسَّیف». حالا کسی نیست بگوید پس چرا قرآن گفته است.[۳]

محال است عقیده را با زور شمشیر در قلب کسی ایجاد، یا از قلب کسی بیرون آورد. پیغمبراکرم ۶ سیزده سال در مکه کارش موعظه و بیان کلمات حکمت آمیز و اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به مردم بود. اسلام در دعوت خود، اهل منطق و استدلال و موعظه و مجادله است.[۴]

در روایات تأکید شده است: «رغبوا الناس فی دینکم»[۲] «مردم را به دین خود ترغیب کنید.» اگر به سبب تبلیغ سوء دین و شریعت، مانع از هدایت کسی شده یا هدایت شده‌ای را از دین متنفر گردانیم، یکی از بزرگترین گناهان را مرتکب شده‌ایم.[۵]

دعوت از مردم با موعظه حسنه

و به وسیله اندرزهای نیکو و این دومین گام در طریق دعوت به راه خدا است، یعنی استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن می‌توان توده‌های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. ص۴۵۶. در حقیقت حکمت از" بعد عقلی" وجود انسان استفاده می‌کند و موعظه حسنه از" بعد عاطفی و مقید ساختن" موعظه" به" حسنه" شاید اشاره به آن است که اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هر گونه خشونت، برتری جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسیارند اندرزهایی که اثر معکوسی می‌گذارند به خاطر آنکه مثلا در حضور دیگران و توام با تحقیر انجام گرفته، یا از آن استشمام برتری جویی گوینده شده است، بنا بر این موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می‌بخشد که" حسنه" باشد و به صورت زیبایی پیاده شود.[۶]

منظور از حکمت، بیان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به کسانی که اهل استدلال و منطق هستند، غرض از موعظه، تذکیر و بیداری و تحریک عقیده و حسن دینی است، نسبت به کسانی که ایمان دارند ولی غافل می‌باشند.[۷]

مردم را بوسیله قرآن، بدین خداوند دعوت کن، زیرا دین، یگانه راه رسیدن بخشنودی خداوند است. در اینجا قرآن را حکمت نامیده است‏.[۸]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.
  2. طباطبایی، محمدحسین‏، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم، ۱۳۷۴، ج‏12، ص: 534
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.
  4. منتظری، حسینعلی، درسهایی از نهج البلاغه، تهران : انتشارات سرایی، 1382. ج۲، ص۴۳۰.
  5. منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران: نشر سایه، 1385. ص۶۴۹.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.
  7. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج‏5، ص: 522 .
  8. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏6، ص: 605.