آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== معنای حَبْل الْوَرِید == | == معنای حَبْل الْوَرِید == | ||
مفسران «ورید» را رگی در حلقوم گفتهاند.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref> [[طبرسی]] مفسر شیعه گفته است منظور از «حبل» رگ است و ورید یکی از دو رگی است که متصل به گردن است. | مفسران «ورید» را رگی در حلقوم گفتهاند.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref> [[طبرسی]] مفسر شیعه گفته است منظور از «حبل» رگ است و ورید یکی از دو رگی است که متصل به گردن است. البته او حبل الورید را مَثَلی برای بسیار نزدیک بودن دانسته است.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.</ref> آوردهاند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است.<ref name=":0" /> ابنعباس و مجاهد گفتهاند حبل الورید رگی است در حلقوم.<ref name=":0">طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.</ref> | ||
[[آیتالله مکارم شیرازی]] گفته است مفسران و | [[آیتالله مکارم شیرازی]] گفته است مفسران و اهللغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند؛ عدهای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان میگذرد میدانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کردهاند، گاه آن را وریدان میگویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را بهطور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا میرساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان میآید؛ لذا گفتهاند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن میفرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] | از نگاه [[علامه طباطبایی]] کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش میشود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیکتریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او میگذرد، آگاه نیستیم؟<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref> | ||
== | == معنای نزدیک بودن خدواند به انسان == | ||
مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفتهاند این اقربیت نسبت بهعلم است نه بهمکان.<ref>کاشانی، ملا فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.</ref> و به تعبیری این تعبیر تمثیلی است برای نشان دادن قرب معنوی.<ref>ابنعربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.</ref> خداوند در [[آیه ۲۴ سوره انفال]] به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بین جان ما و خود ما حائل و فاصله است. به ما از جان ما نزدیکتر است؛ لذا اگر بر کاری تصمیمی گرفتیم او نقض میکند و اگر عزیمت نمودیم او فسخ مینماید. خاطرات ما را بهتر از ما میداند. آنچه در قلب ما میگذرد اول او میداند بعد ما میفهمیم. آنچه از ذهن ما میگذرد او به آن خاطره از ما عالمتر است. قدرتی که در جان ماست خدا به آن قدرت از ما نزدیکتر است. چیزی نیست که خدا به او از خود او نزدیکتر نباشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.</ref> بین خدا و مخلوقاتش نمیتواند حجابی وجود داشته باشد، چراکه همه هستی در اختیار او و قائم به اراده اوست؛ ولی چون ما از خدا دوریم، این رابطه (رابطه انسان و خدا) را درک نمیکنیم.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.</ref> | مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفتهاند این اقربیت نسبت بهعلم است نه بهمکان.<ref>کاشانی، ملا فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.</ref> و به تعبیری این تعبیر تمثیلی است برای نشان دادن قرب معنوی.<ref>ابنعربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.</ref> خداوند در [[آیه ۲۴ سوره انفال]] به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بین جان ما و خود ما حائل و فاصله است. به ما از جان ما نزدیکتر است؛ لذا اگر بر کاری تصمیمی گرفتیم او نقض میکند و اگر عزیمت نمودیم او فسخ مینماید. خاطرات ما را بهتر از ما میداند. آنچه در قلب ما میگذرد اول او میداند بعد ما میفهمیم. آنچه از ذهن ما میگذرد او به آن خاطره از ما عالمتر است. قدرتی که در جان ماست خدا به آن قدرت از ما نزدیکتر است. چیزی نیست که خدا به او از خود او نزدیکتر نباشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.</ref> بین خدا و مخلوقاتش نمیتواند حجابی وجود داشته باشد، چراکه همه هستی در اختیار او و قائم به اراده اوست؛ ولی چون ما از خدا دوریم، این رابطه (رابطه انسان و خدا) را درک نمیکنیم.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.</ref> | ||
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۹
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
خداوند در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (آیه۱۶ سوره ق) خود را از رگ گردن به انسان نزدیکتر میداند. برخی مفسران ورید را به معنای قلب میدانند و چنین معنا کردهاند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیکتر است. بعضی هم گفتهاند حبل الورید مَثَلی برای بسیار نزدیکبودن است.
مفسران تعبیر در این آیه را تمثیلی برای نزدیکی معنوی خداوند به انسان خواندهاند. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی را نشان از این گفتهاند که خداوند به همه آنچه در قلب و ذهن انسان میگذرد، احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.
متن آیه
﴿ | وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم! ق:۱۶ |
﴾ |
معنای حَبْل الْوَرِید
مفسران «ورید» را رگی در حلقوم گفتهاند.[۱] طبرسی مفسر شیعه گفته است منظور از «حبل» رگ است و ورید یکی از دو رگی است که متصل به گردن است. البته او حبل الورید را مَثَلی برای بسیار نزدیک بودن دانسته است.[۲] آوردهاند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است.[۳] ابنعباس و مجاهد گفتهاند حبل الورید رگی است در حلقوم.[۳]
آیتالله مکارم شیرازی گفته است مفسران و اهللغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند؛ عدهای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان میگذرد میدانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کردهاند، گاه آن را وریدان میگویند، یعنی دو رگ گردن.[۴] و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را بهطور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا میرساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان میآید؛ لذا گفتهاند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن میفرماید: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.﴾(انفال:۲۴) در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است.[۵]
از نگاه علامه طباطبایی کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش میشود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیکتریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او میگذرد، آگاه نیستیم؟[۶]
معنای نزدیک بودن خدواند به انسان
مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفتهاند این اقربیت نسبت بهعلم است نه بهمکان.[۷] و به تعبیری این تعبیر تمثیلی است برای نشان دادن قرب معنوی.[۸] خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بین جان ما و خود ما حائل و فاصله است. به ما از جان ما نزدیکتر است؛ لذا اگر بر کاری تصمیمی گرفتیم او نقض میکند و اگر عزیمت نمودیم او فسخ مینماید. خاطرات ما را بهتر از ما میداند. آنچه در قلب ما میگذرد اول او میداند بعد ما میفهمیم. آنچه از ذهن ما میگذرد او به آن خاطره از ما عالمتر است. قدرتی که در جان ماست خدا به آن قدرت از ما نزدیکتر است. چیزی نیست که خدا به او از خود او نزدیکتر نباشد.[۹] بین خدا و مخلوقاتش نمیتواند حجابی وجود داشته باشد، چراکه همه هستی در اختیار او و قائم به اراده اوست؛ ولی چون ما از خدا دوریم، این رابطه (رابطه انسان و خدا) را درک نمیکنیم.[۱۰]
با احاطه علمی خداوند، نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشهها و نیتها و حتی وسوسههائی که از قلب ما میگذرد.[۱۱] خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا میباشد؛ مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان کند و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد، از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.[۱۲] همانطور که امام علی(ع) میفرماید: «خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست نه این که همنشین آنان باشد و از همه چیز مبد است نه این که از آنها جدا و بیگانه باشد، او انجام دهند همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله».[۱۳]
علامه طباطبایی میگوید این آیه میخواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهمتر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس میفرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیکتریم.» یا در آیه ۲۴ سوره انفال میفرماید «خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.»[۱۴]
مطالعه بیشتر
- ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
منابع
- ↑ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.
- ↑ طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.
- ↑ کاشانی، ملا فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.
- ↑ ابنعربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۳۲، خ۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.