آیه «انا لله و انا الیه راجعون»: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
آیه ۱۵۶ سوره بقره خطاب به مؤمنان مصیبت دیده است و به مؤمنان میگوید همه چیز از جانب خداوند است و اینچنین به آنان آرامش میدهد. امام علی(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «هنگامی که میگوییم {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} به مالکیت خداوند نسبت به خود اقرار میکنیم و وقتی میگوییم {{قرآن|... وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} یعنی ما انسانها از بین رفتنی هستیم و روزی میمیریم.»<ref>مرحوم طبرسی، مجمع البیان، المجمع العالی للتقریب بین المذاهب، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۷۴.</ref> | |||
=== مملوک خداوند === | === مملوک خداوند === | ||
آیه {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} را به این معنا دانستهاند که وجود انسان، برای خداوند است. خداوند وجود مستقل بوده و انسان وابسته به او است.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص ۲۹۴.</ref> | آیه {{قرآن|... إِنَّا لِلّهِ…}} را به این معنا دانستهاند که وجود انسان، برای خداوند است. خداوند وجود مستقل بوده و انسان وابسته به او است.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص ۲۹۴.</ref> | ||
مراد به گفتن (انا للَّه) صرف تلفظ به اين الفاظ و بدون توجه به معناى آن نيست و حتى با گفتن و صرف توجه به معنا هم نيست بلكه بايد به حقيقت معنايش ايمان داشت به اينكه آدمى مملوك خداست و مالكيت خدا به حقيقت ملك است.<ref>ترجمه تفسير الميزان، طباطبایی، ج۱، ص: ۵۳۱</ref> | |||
وجود انسان و تمامى موجوداتى كه تابع وجود آدمى هستند، چه قواى او و چه افعالش، همه قائم به ذات خداى عزيزى هستند كه انسان را آفريده و ايجاد كرده، پس قوام ذات آدمى به اوست و همواره محتاج او، در همه احوالش به اوست، و در حدوثش و بقاءش، مستقل از او نيست.و چون چنين است، رب او و مالك او هر گونه تصرفى كه بخواهد در او ميكند و خود او هيچگونه اختيار و مالكيتى ندارد و به هيچ وجه مستقل از مالك خود نيست، مالك حقيقى وجودش و قوايش و افعالش. | |||
و اگر هم هستى او را و نيز قوا و افعال او را به خود او نسبت ميدهند، مثلا مىگويند فلانى وجود دارد قوا و افعالى دارد، چشم و گوش دارد، و يا اعمالى چون راه رفتن و سخن گفتن و خوردن و نوشيدن دارد، همين نسبت نيز به اذن مالك حقيقى اوست كه اگر مالك حقيقيش چنين اجازهاى نداده بود، همه اين نسبتها دروغ بود، زيرا او و هيچ موجودى ديگر مالك چيزى نيستند، و هيچيك از اين نسبتها را ندارند، براى اينكه گفتيم: به هيچ وجه استقلالى از خود ندارند، هر چه دارند ملك اوست. | |||
معلوم مىشود ملك دو جور است، يكى ملك حقيقى كه دارنده آن تنها و تنها خداى سبحان است، واحدى با او در اين مالكيت شريك نيست، نه هيچ انسانى و نه هيچ موجودى ديگر، و يكى ديگر ملك اعتبارى و ظاهرى و صورى است، مثل مالكيت انسان نسبت به خودش و فرزندش و مالش و امثال اينها، كه در اين چيزها مالك حقيقى خداست و مالكيت انسان به تمليك خداى تعالى است، آنهم تمليك ظاهرى و مجازى. | |||
پس اگر آدمى متوجه حقيقت ملك خداى تعالى بشود و آن ملكيت را نسبت به خود حساب كند، مىبيند كه خودش ملك مطلق پروردگارش است، و نيز متوجه مىشود كه اين ملك ظاهرى و اعتبارى كه ميان انسانها دست به دست مىشود و از آن جمله ملك انسان نسبت بخودش و مالش، و فرزندانش و هر چيز ديگر، بزودى باطل خواهد شد و به سوى پروردگارش رجوع خواهد كرد، و بالأخره متوجه مىشود كه خود او اصلا مالك هيچ چيز نيست، نه ملك حقيقى و نه مجازى. و معلوم است كه اگر كسى اين معنا را باور داشته باشد، ديگر معنا ندارد كه از مصائبى كه براى ديگران تاثر آور است، متاثر شود، چون كسى متاثر ميشود كه چيزى از ما يملك خود را از دست داده باشد، چنين كسى هر وقت گم شدهاش پيدا شود و يا سودى به چنگش آيد خوشحال مىشود و چون چيزى از دستش برود غمناك ميگردد. اما كسى كه معتقد است به اينكه مالك هيچ چيز نيست، ديگر نه از ورود مصيبت متاثر ميشود و نه از فقدان ما يملكش اندوهناك (و نه از رسيدن سودى مسرور) مىگردد، و چگونه از رسيدن مصيبت متاثر مىشود، كسى كه ايمان دارد به اينكه مالك تنها و تنها خداست؟ و او حق دارد و مىتواند در ملك خودش هر جور تصرفى بكند.<ref>ترجمه تفسير الميزان، ج1، ص: 533 | |||
</ref> | |||
=== بازگشت به خداوند === | === بازگشت به خداوند === |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیه ۱۵۶ سوره بقره درباره صابران است و یکی از ویژگیهای آنان را بیان میکند که زمانی که مصیبت و بلایی به آنان میرسد آنها میگویند «ما از آن خدا هستیم و به سوی او می رویم.»
متن آیه
﴿ | الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
كسانى كه چون مصيبتى به آنها رسيد گفتند: ما از آن خدا هستيم و به او باز مىگرديم. بقره:آیه ۱۵۶ |
﴾ |
تفسیر آیه
آیه ۱۵۶ سوره بقره خطاب به مؤمنان مصیبت دیده است و به مؤمنان میگوید همه چیز از جانب خداوند است و اینچنین به آنان آرامش میدهد. امام علی(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «هنگامی که میگوییم ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ به مالکیت خداوند نسبت به خود اقرار میکنیم و وقتی میگوییم ﴿... وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ یعنی ما انسانها از بین رفتنی هستیم و روزی میمیریم.»[۱]
مملوک خداوند
آیه ﴿... إِنَّا لِلّهِ…﴾ را به این معنا دانستهاند که وجود انسان، برای خداوند است. خداوند وجود مستقل بوده و انسان وابسته به او است.[۲]
مراد به گفتن (انا للَّه) صرف تلفظ به اين الفاظ و بدون توجه به معناى آن نيست و حتى با گفتن و صرف توجه به معنا هم نيست بلكه بايد به حقيقت معنايش ايمان داشت به اينكه آدمى مملوك خداست و مالكيت خدا به حقيقت ملك است.[۳]
وجود انسان و تمامى موجوداتى كه تابع وجود آدمى هستند، چه قواى او و چه افعالش، همه قائم به ذات خداى عزيزى هستند كه انسان را آفريده و ايجاد كرده، پس قوام ذات آدمى به اوست و همواره محتاج او، در همه احوالش به اوست، و در حدوثش و بقاءش، مستقل از او نيست.و چون چنين است، رب او و مالك او هر گونه تصرفى كه بخواهد در او ميكند و خود او هيچگونه اختيار و مالكيتى ندارد و به هيچ وجه مستقل از مالك خود نيست، مالك حقيقى وجودش و قوايش و افعالش.
و اگر هم هستى او را و نيز قوا و افعال او را به خود او نسبت ميدهند، مثلا مىگويند فلانى وجود دارد قوا و افعالى دارد، چشم و گوش دارد، و يا اعمالى چون راه رفتن و سخن گفتن و خوردن و نوشيدن دارد، همين نسبت نيز به اذن مالك حقيقى اوست كه اگر مالك حقيقيش چنين اجازهاى نداده بود، همه اين نسبتها دروغ بود، زيرا او و هيچ موجودى ديگر مالك چيزى نيستند، و هيچيك از اين نسبتها را ندارند، براى اينكه گفتيم: به هيچ وجه استقلالى از خود ندارند، هر چه دارند ملك اوست.
معلوم مىشود ملك دو جور است، يكى ملك حقيقى كه دارنده آن تنها و تنها خداى سبحان است، واحدى با او در اين مالكيت شريك نيست، نه هيچ انسانى و نه هيچ موجودى ديگر، و يكى ديگر ملك اعتبارى و ظاهرى و صورى است، مثل مالكيت انسان نسبت به خودش و فرزندش و مالش و امثال اينها، كه در اين چيزها مالك حقيقى خداست و مالكيت انسان به تمليك خداى تعالى است، آنهم تمليك ظاهرى و مجازى.
پس اگر آدمى متوجه حقيقت ملك خداى تعالى بشود و آن ملكيت را نسبت به خود حساب كند، مىبيند كه خودش ملك مطلق پروردگارش است، و نيز متوجه مىشود كه اين ملك ظاهرى و اعتبارى كه ميان انسانها دست به دست مىشود و از آن جمله ملك انسان نسبت بخودش و مالش، و فرزندانش و هر چيز ديگر، بزودى باطل خواهد شد و به سوى پروردگارش رجوع خواهد كرد، و بالأخره متوجه مىشود كه خود او اصلا مالك هيچ چيز نيست، نه ملك حقيقى و نه مجازى. و معلوم است كه اگر كسى اين معنا را باور داشته باشد، ديگر معنا ندارد كه از مصائبى كه براى ديگران تاثر آور است، متاثر شود، چون كسى متاثر ميشود كه چيزى از ما يملك خود را از دست داده باشد، چنين كسى هر وقت گم شدهاش پيدا شود و يا سودى به چنگش آيد خوشحال مىشود و چون چيزى از دستش برود غمناك ميگردد. اما كسى كه معتقد است به اينكه مالك هيچ چيز نيست، ديگر نه از ورود مصيبت متاثر ميشود و نه از فقدان ما يملكش اندوهناك (و نه از رسيدن سودى مسرور) مىگردد، و چگونه از رسيدن مصيبت متاثر مىشود، كسى كه ايمان دارد به اينكه مالك تنها و تنها خداست؟ و او حق دارد و مىتواند در ملك خودش هر جور تصرفى بكند.[۴]
بازگشت به خداوند
تعبیر ﴿... وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ نیز در مورد قیامت دانسته شده، به این معنا که مسیر حرکت انسانها برای حسابرسی و پاداش و جزا به سوی او است. مفسران معتقدند آیه ﴿... إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ به این معنا نیست که ما روزی با خداوند پیوند داشتهایم و از او جدا شده و دوباره به خداوند رسیده و جزئی از او خواهیم شد. این تبیین را نادرست دانستهاند؛ زیرا خداوند بسیط است و هیچ ترکیبی در او راه ندارد و جزء داشتن، نقص برای خداوند است.
منابع