دلیل گفتن صدق الله العلی العظیم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (←‏==)
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دلیل گفته شدن «صدق الله العلی العظیم» بعد از خواندن قرآن چیست؟
دلیل گفته شدن {{عربی|صدق الله العلی العظیم}} بعد از خواندن قرآن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
 
گفتن {{عربی|صدق الله العلی العظیم}} در روایات معصومان به آن توصیه شده است هرچند گفتن آن واجب نیست. در قرآن، تصدیق کلام خدا از کارها و صفات پیامبر و مومنان دانسته شده است.
==توصیه معصومان به تصدیق کلام خدا پس از قرائت قرآن==
==توصیه معصومان به تصدیق کلام خدا پس از قرائت قرآن==
در احادیث معصومان به تصدیق آیات الهی پس از تلاوت قرآن، توصیه‌ شده‌است. این تصدیق‌ها را می‌توان واکنشی مبتنی بر ایمان و باور به کلام الهی دانست.
در احادیث معصومان به تصدیق آیات الهی پس از تلاوت قرآن، توصیه‌ شده است. به اعتقاد علامه طباطبایی، حقیقت و باطن بیان عبارت «صدق الله» واکنشی است مبتنی بر ایمان و دلبستگی به سخن خداوند، علاوه بر آنکه این کار در ظاهر، رعایت ادبی از آداب تلاوت قرآن است:


* روایتی از پیامبر اکرم در پاسخ به سؤال شخصی که از حضرت پرسید: {{عربی|مَا ابْتِدَاءُ الْقُرْآنِ وَ مَا خَتْمُهُ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ ابْتِدَاؤُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ خَتْمُهُ صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم|ترجمه=در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: ای پسر سلام! ابتدای قرآن با «بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ‏ و پایان آن «صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم» است}}.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج‏۵۷، باب ۳۷، ص۲۴۳.</ref>
* روایتی از پیامبر اکرم در پاسخ به سؤال شخصی که از حضرت پرسید: {{عربی|مَا ابْتِدَاءُ الْقُرْآنِ وَ مَا خَتْمُهُ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ ابْتِدَاؤُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ خَتْمُهُ صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم|ترجمه=در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: ای پسر سلام! ابتدای قرآن با «بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ‏ و پایان آن «صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم» است}}.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج‏۵۷، باب ۳۷، ص۲۴۳.</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:


* خداوند از قول مؤمنین تصدیق خدا و رسولش را نقل قول می‌کند: {{قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا|ترجمه=و مؤمنان چون لشکر و نیروهای کفار را به چشم دیدند گفتند: این همان (جنگی) است که خدا و رسول (از پیش) ما را وعده دادند و خدا و رسول راست گفتند، و این دیدار دشمن جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود|سوره=احزاب|آیه=۲۲}}
* خداوند از قول مؤمنین تصدیق خدا و رسولش را نقل قول می‌کند: {{قرآن|وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا|ترجمه=و مؤمنان چون لشکر و نیروهای کفار را به چشم دیدند گفتند: این همان (جنگی) است که خدا و رسول (از پیش) ما را وعده دادند و خدا و رسول راست گفتند، و این دیدار دشمن جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود|سوره=احزاب|آیه=۲۲}}
===تصدیق کلام خدا لازمه ایمان===
علامه طباطبایی، حقیقت و باطن بیان عبارت «صدق الله» را واکنشی مبتنی بر ایمان و دلبستگی به سخنان خداوند می‌داند، علاوه بر آنکه این کار در ظاهر، رعایت ادبی از آداب تلاوت قرآن است.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ =معارف قرآنی
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۹

سؤال

دلیل گفته شدن «صدق الله العلی العظیم» بعد از خواندن قرآن چیست؟

گفتن «صدق الله العلی العظیم» در روایات معصومان به آن توصیه شده است هرچند گفتن آن واجب نیست. در قرآن، تصدیق کلام خدا از کارها و صفات پیامبر و مومنان دانسته شده است.

توصیه معصومان به تصدیق کلام خدا پس از قرائت قرآن

در احادیث معصومان به تصدیق آیات الهی پس از تلاوت قرآن، توصیه‌ شده است. به اعتقاد علامه طباطبایی، حقیقت و باطن بیان عبارت «صدق الله» واکنشی است مبتنی بر ایمان و دلبستگی به سخن خداوند، علاوه بر آنکه این کار در ظاهر، رعایت ادبی از آداب تلاوت قرآن است:

  • روایتی از پیامبر اکرم در پاسخ به سؤال شخصی که از حضرت پرسید: «مَا ابْتِدَاءُ الْقُرْآنِ وَ مَا خَتْمُهُ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ ابْتِدَاؤُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ خَتْمُهُ صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم؛ در ابتدا و انتهای [قرائت] قرآن چه [بگوییم]؟ حضرت فرمودند: ای پسر سلام! ابتدای قرآن با «بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ‏ و پایان آن «صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُ الْعَظِیم» است».[۱]
  • امام صادق فرمودند که هر کس سوره شمس را ختم کرد، بگوید: «صَدَقَ اللَّهُ و صَدَقَ رَسولُه».[۲]
  • همچنین در روایتی آمده است که امام سجاد(ع) وقتی سوره قدر را تلاوت می‌کردند، بعد از تلاوت آن می‌فرمود: «صَدَقَ الله عزّوجل أنزل الله القرآن فی لیله القدر»[۳]

تصدیق کلام خدا در قرآن

در قرآن به شخص پیامبر(ص) توصیه شده که کلام خداوند را تصدیق کند. همچنین آیاتی از قرآن هم بر تصدیق و تایید کلام خدا توسط پیامبر و مومنان اشاره دارند:

  • خداوند به پیامبر امر نموده تا کلام او را تصدیق نماید: ﴿قُلْ صَدَقَ اللَّهُ ۗ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ بگو: سخن خدا راست است، پس باید از آیین ابراهیم پیروی کنید که بر آیین پاک توحید بود و هرگز از مشرکان نبود.(آل عمران:۹۵)
  • خداوند از قول مؤمنین تصدیق خدا و رسولش را نقل قول می‌کند: ﴿وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا؛ و مؤمنان چون لشکر و نیروهای کفار را به چشم دیدند گفتند: این همان (جنگی) است که خدا و رسول (از پیش) ما را وعده دادند و خدا و رسول راست گفتند، و این دیدار دشمن جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود(احزاب:۲۲)

منابع

  1. مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج‏۵۷، باب ۳۷، ص۲۴۳.
  2. طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۲۹۷.
  3. کلینی، محد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۸.