آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در سوره مبارکه ق می‌فرماید: {{قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}} (ق/۱۶) ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم. اما بر خلاف بیشتر ترجمه‌ها؛ آیت الله مکارم این گونه ترجمه کرده‌اند: «ما از رگ قلب به شما نزدیک‌تریم» علت این موضوع چیست؟
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات آیه
| عنوان =آیه ۱۶ سوره ق
| تصویر =Hdi 16 r.png
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| واقع در سوره =ق
| شماره آیه =۱۶
| جزء =۲۶
| شأن نزول =
| مکان نزول =مکه
| موضوع =
| درباره =
| سایر =
| آیات مرتبط =
}}
خداوند در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (آیه۱۶ سوره ق) خود را از رگ گردن به انسان نزدیکتر می‌داند. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و چنین معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مَثَلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.
مفسران تعبیر در این آیه را تمثیلی برای نزدیکی معنوی خداوند به انسان خوانده‌اند. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی را نشان از این گفته‌اند که خداوند به همه آنچه در قلب و ذهن انسان می‌گذرد، احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.


== متن آیه ==
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
{{قرآن بزرگ|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
| سوره = ق
| آیه = ۱۶
| ترجمه = ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم!
| ترجمه = ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم!
}}
}}


== معنای حبل الورید ==
== معنای حَبْل الْوَرِید ==
آیت الله مکارم در بیان این که چرا «حَبْلِ الْوَرِیدِ» را به رگ قلب معنا کرده‌اند، چنین می‌فرمایند: مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref>
مفسران «ورید» را رگی در حلقوم گفته‌اند.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref> [[طبرسی]] مفسر شیعه گفته است منظور از «حبل» رگ است و ورید یکی از دو رگی است که متصل به گردن است‏. البته او حبل الورید را مَثَلی برای بسیار نزدیک بودن دانسته است.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.</ref> آورده‌اند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است.<ref name=":0" /> ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند حبل الورید رگی است در حلقوم.<ref name=":0">طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.</ref>
 
و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آن جاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>انفال/۲۴.</ref> ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود، و همه شما [در قیامت‏] نزد او گردآوری می‌شوید!. در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است، لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد. و از طرفی واژه «ورید» از «ورود» گرفته شده و به معنای رفتن به سراغ آب است و از آن جا که خون از این رگ وارد قلب یا وارد اعضاء دیگر می‌شود، آن را ورید گفته‌اند. ودر اصطلاح امروز زیست‌شناسی به رگ‌هایی که خون را از تمام اعضاء به قلب و خون را از قلب به اعضاء می‌رساند ورید یا شریان می‌گویند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref>
 
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: {{قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}} کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفته‌اند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آن گاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد آگاه نیستیم؟ این جمله می‌خواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهم‌تر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس می‌فرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیک‌تریم.» یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده می‌فرماید: {{قرآن|أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>انفال/۲۴.</ref> خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>
 
== تفسیر آیه ==
با این احاطه علمی خداوند و بودن ما در قبضه قدرت او، تکلیف ما روشن است؛ نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشه‌ها و نیت‌ها و حتی وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد. توجه به این واقعیت انسان را بیدار می‌کند و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهی آشنا می‌سازد، و از انسان بی‌خبر و بی‌تفاوت، موجودی هوشیار و سر به راه و متعهد و با تقوا به وجود می‌آورد. چرا که خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بی‌خبر بماند، آن هم خلقتی که دائم است، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به موجودات می‌رسد که اگر یک لحظه رابطه ما با او قطع شود همه نابود می‌شویم، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض بخش، یعنی کره خورشید جدا می‌شود و در فضا پخش می‌گردد، بلکه ارتباط ما با ذات مقدس او از این هم بالاتر است چون او خالق است و خلقتش دائم و مستمر و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم، با این حال چگونه ممکن است او از ظاهر و باطن ما بی‌خبر باشد ؟!<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.</ref>
 
می‌توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر جمع کرد و آن این که خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی نیست و نه از آنها جدا و می‌باشد؛ مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند و نه کاری را بی‌توفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد، از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.</ref>


[[آیت‌الله مکارم شیرازی]] گفته است مفسران و اهل‌لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند؛ عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref>


از نگاه [[علامه طباطبایی]] کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد، آگاه نیستیم؟<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>


همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: «خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست نه این که همنشین آنان باشد و از همه چیز مبد است نه این که از آن‌ها جدا و بیگانه باشد، او انجام دهند همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله».<ref>نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۳۲، خ۱.</ref>
== معنای نزدیک بودن خدواند به انسان ==
{{پایان پاسخ}}
از نگاه مفسران، نزدیکی در این آیه نه نزدیکی مکانی بلکه نسبت به علم است‏.<ref>کاشانی، ملا فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.</ref> این تعبیر تمثیلی برای نشان دادن قرب معنوی است.<ref>ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.</ref> خداوند در [[آیه ۲۴ سوره انفال]] به این مضمون اشاره کرده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.</ref> بین خدا و مخلوقات حجابی نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زیرا همه هستی در اختیار او و قائم به اراده او است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.</ref>
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
با احاطه علمی خداوند، افعال، گفتار و حتی اندیشه‌ها و وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد نیز از او پنهان نیست.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.</ref> خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا می‌باشد. انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.</ref> علامه طباطبایی می‌گوید آیه حبل الورید مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده که البته مسئله نزدیکی خدا به انسان بسیار مهم است. خداوند کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده و از تمام جهات، حتی از نسبت انسان به خودش نزدیک‌تر است. تصور این معنا، برای فهم مردم دشوار است و به‌همین جهت خداوند به‌گونه‌ای بیان کرده تا همگان بفهمند.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>
# ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۲: خط ۵۲:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۱

سؤال

معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟

آیه ۱۶ سوره ق
آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»
مشخصات آیه
واقع در سورهق
شماره آیه۱۶
جزء۲۶
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه

خداوند در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (آیه۱۶ سوره ق) خود را از رگ گردن به انسان نزدیکتر می‌داند. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و چنین معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مَثَلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.

مفسران تعبیر در این آیه را تمثیلی برای نزدیکی معنوی خداوند به انسان خوانده‌اند. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی را نشان از این گفته‌اند که خداوند به همه آنچه در قلب و ذهن انسان می‌گذرد، احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.

متن آیه

معنای حَبْل الْوَرِید

مفسران «ورید» را رگی در حلقوم گفته‌اند.[۱] طبرسی مفسر شیعه گفته است منظور از «حبل» رگ است و ورید یکی از دو رگی است که متصل به گردن است‏. البته او حبل الورید را مَثَلی برای بسیار نزدیک بودن دانسته است.[۲] آورده‌اند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است.[۳] ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند حبل الورید رگی است در حلقوم.[۳]

آیت‌الله مکارم شیرازی گفته است مفسران و اهل‌لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند؛ عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.[۴] و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.(انفال:۲۴) در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است.[۵]

از نگاه علامه طباطبایی کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد، آگاه نیستیم؟[۶]

معنای نزدیک بودن خدواند به انسان

از نگاه مفسران، نزدیکی در این آیه نه نزدیکی مکانی بلکه نسبت به علم است‏.[۷] این تعبیر تمثیلی برای نشان دادن قرب معنوی است.[۸] خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال به این مضمون اشاره کرده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است.[۹] بین خدا و مخلوقات حجابی نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زیرا همه هستی در اختیار او و قائم به اراده او است.[۱۰]

با احاطه علمی خداوند، افعال، گفتار و حتی اندیشه‌ها و وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد نیز از او پنهان نیست.[۱۱] خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا می‌باشد. انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند.[۱۲] علامه طباطبایی می‌گوید آیه حبل الورید مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده که البته مسئله نزدیکی خدا به انسان بسیار مهم است. خداوند کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده و از تمام جهات، حتی از نسبت انسان به خودش نزدیک‌تر است. تصور این معنا، برای فهم مردم دشوار است و به‌همین جهت خداوند به‌گونه‌ای بیان کرده تا همگان بفهمند.[۱۳]

منابع

  1. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.
  2. طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.
  4. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.
  5. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.
  6. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.
  7. کاشانی، ملا فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.
  8. ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.
  9. جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.
  10. مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.
  11. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.
  12. تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.
  13. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.