یدالله فوق ایدیهم

سؤال

منظور از دست خدا در آیه «یدالله فوق ایدیهم» چیست؟

آیه ۱۰ سوره فتح
یدالله فوق ایدیهم
کاشی حاوی عبارت «یدالله فوق ایدیهم» بر سردر یک خانه
مشخصات آیه
واقع در سورهفتح
شماره آیه۱۰
جزء۲۶
اطلاعات محتوایی
شأن نزولدر جریان بیعت رضوان در صلح حدیبیه
مکان نزولمنطقه حدیبیه
موضوععقاید و تاریخ
دربارهاینکه قدرت خداوند بالاتر از قدرت هر صاحب قدرتی است.

يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ قسمتی از آیه ۱۰ سوره فتح که خداوند قدرت خود را برتر از هر صاحب قدرتی بر می‌شمارد. این عبارت در جریان صلح حدیبیه و پس از بیعت رضوان بر پیامبر(ص) نازل شده است.

مفسران از عبارت «یدالله فوق ایدیهم» معانی مختلفی، بنا بر گرایش کلامی خود، ارائه داده‌اند: برخی معنای دست خدا در آیه را استعاری دانسته‌اند و آن را به معنای قدرت خداوند، بیعت با پیامبر(ص) و دست پیامبر(ص) دانسته‌اند. برخی فرقه‌ها مانند مُجَسِّمِه و حَشْویه، معنای دست خدا را همانند معنای دست برای انسان دانسته‌اند و قائل به وجود جسم برای خداوند شده‌اند.

در آیه ۱۰ سوره فتح، به همه بيعت‌كنندگان اعلام مى‌کند كه اگر بر سر پيمان خود بمانند، پاداش عظيمى خواهند گرفت؛ اما اگر پیمان خود را بشكنند، زيانش متوجه خود آنها خواهد بود. در این آیه، اضافه شده که بیعت‌شکنان تصور نكنند به خدا ضررى مى‌رسانند، بلكه بر خود ضرر می‌رسانند.

متن و ترجمه آیه

معنای يدالله

مفسران از عبارت «یدالله فوق ایدیهم» در آیه ۱۰ سوره فتح معانی مختلفی، بنا بر اعتقادات کلامی خود، ارائه داده‌اند. شیعیان و بسیاری از گروه‌های اهل‌سنت که برای خداوند قائل به جسم نیستند، معانی دیگری برای این تعبیر ذکر می‌کنند.

برخی شیعیان با ارائه معنایی استعاری منظور از دست خدا را قدرت و یاری الهی دانسته‌اند که بر همه قدرت‌ها مسلط و از همه یاری‌ها مؤثرتر است.[۱] برخی دیگر منظور از دست خدا در این آیه را دست پیامبر(ص) گفته‌اند.[۲] طبرسی مفسر شیعی در تفسیر این آیه آورده که بیعت با پیامبر(ص) در این رخداد عین بیعت با خداوند بوده است.[۳]

تفاسیر دیگری چنین آورده‌اند که بیعت با خداوند از نظر استحکام برتر از بیعت با دیگران است؛ چون قدرت خداوند در یاری رساندن بالاتر از یاری دیگران است.[۴] برخی نیز معتقدند که این آیه به چگونگی بیعت پیامبر(ص) با یارانش اشاره کرده و به بالا بودن دست او نسبت به دست یارانش دلالت می‌کند. این تفسیر بنا بر این دانسته شده که منظور از دست خدا دست پیامبر(ص) باشد.[۵]

فخر رازی مفسر اهل‌سنت معتقد است منظور از دست نعمت است و دو تبیین از این معنا کرده است؛ نعمتی که خدا بر مسلمانان عرضه کرده بالاتر از نعمتی است که مسلمانان به پیامبر(ص) ارزانی کرده‌اند و با او بیعت کرده‌اند. یا اینکه نعمت خدا بر مردم، که از طریق نبوت هدایتشان کرده، والاتر از خدمتی است که مسلمانان به پیامبر(ص) می‌کنند.[۶] فرقه‌هایی چون مُجَسِّمِه و حَشْویه معنای دست خدا در این آیه را همانند معنای دست برای انسان دانسته‌اند و قائل به وجود جسم برای خداوند شده‌اند.[۷]

معنای بیعت و جزای عمل به آن یا شکستن آن

بيعت را به معنى پيمان‌بستن براى فرمانبردارى و اطاعت دانسته‌اند. مرسوم بوده که كسی كه پيمان اطاعت مى‌بست دست خود را در دست رهبر خود مى‌گذاشت و پيمان وفادارى را از اين طريق اظهار مى‌کرد. از آنجا كه انسان‌ها به هنگام معامله دست به دست هم مى‌دادند و قرارداد معامله را مى‌بستند، واژه بيعت هم به اين پيمان‌ها اطلاق شده است.[۸]

به گفته برخی مفسران، در آیه ۱۰ سوره فتح قرآن مجيد به همه بيعت‌كنندگان هشدار مى‌دهد كه اگر بر سر پيمان خود بمانند، پاداش عظيمى خواهند گرفت؛ اما اگر آن را بشكنند، زيانش متوجه خود آنها خواهد بود. از نظر آنان در این آیه اضافه شده که بیعت‌شکنان تصور نكنند به خدا ضررى مى‌رسانند، بلكه بقاى جامعه، سربلندى و قدرت و حتى موجوديت خود را به خاطر پيمان‌شكنى به خطر مى‌اندازند.[۹] علامه طباطبایی، مفسر قرآن، وعده خداوند به کسانی که به بیعت خود وفادار می مانند را «وعده زیبا» خوانده است.[۱۰]

شأن نزول

از نظر مفسران، جمله «یدالله فوق ایدیهم» در جریان صلح حدیبیه و پس از بیعت رضوان بر پیامبر(ص) نازل شده است.[۱۱] در سال ششم هجری، پیامبر(ص)، بنا بر خوابی که دیده بود، با گروهی از صحابه بدون سلاح به‌قصد زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج عمره از مدینه خارج شد. زمانی که کاروان به یک منزلی مکه در منطقه‌ای به نام حدیبیه رسید، مشرکان راه را بر کاروان پیامبر(ص) بستند.[۱۲]

پیامبر(ص) برای نشان‌دادن اینکه قصد جنگ ندارد عثمان بن عفان را به مکه فرستاد. با تأخیر در بازگشت عثمان شایعه‌ای مبنی بر کشته‌شدن او به دست مشرکان ایجاد شد. در این وضعیت، پیامبر(ص) یاران خود را در زیر درختی جمع کرد و با آنان بیعتی دوباره برای حمایت از اسلام و پیامبر(ص) تا پای جان بست. این بیعت به بیعت رضوان مشهور است و پس از آن طی حوادثی پیمان صلح حدیبیه بسته شد.[۱۳]

منابع

  1. مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، ج‌۱۳، ص۳۱۳.
  2. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، ج‌۴، ص۳۳۵.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج‌۹، ص۱۷۲.
  4. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج‌۹، ص۳۱۹.
  5. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق، ج‌۱۸، ص۲۷۵.
  6. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)،‌ بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۸، ص۷۳.
  7. شهرستانی، الملل و النحل، محمدبن عبدالکریم، تحقیق محمد سید الکیلانی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۲ هـ ق، ج۱، ص۱۰۵.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۴۴.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۴۵-۴۶.
  10. طباطبایی، المیزان، ج‌۱۸، ص۲۷۵.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ج‌۹، ص۱۷۲.
  12. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، المکتبة الثقافة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۹۵-۹۷.
  13. ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، المکتبة الثقافة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۹۵-۹۷.