دعوت از مردم با حکمت و موعظه حسنه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار، اصلاح ارقام)
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه در کدام آیه از قرآن آمده و شرح و تفسیر آن چیست؟
دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه در کدام آیه از قرآن آمده و شرح و تفسیر آن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}'''دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه''' مضمون آیه ۱۲۵ سوره نحل است.
{{پاسخ}}'''دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه''' مضمون آیه ۱۲۵ [[سوره نحل]] است. در این آیه آمده که {{قرآن|ادْعُ إِلَیٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ|ترجمه= با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن.}} مفسران حکمت را علم و حجتی دانسته‌اند که حق را نتیجه دهد. در ذیل این آیه گفته شده دعوت به دین نباید همراه با خشونت و اکراه باشد، عقیده با زور و تحمیل در ذهن و قلب کسی رسوخ نمی‌کند.
 
آیه ۱۲۵ سوره نحل دعوت از مردم به سوی خدا را لازم می‌داند که همراه با موعظه حسنه باشد. موعظه و اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هرگونه خشونت، برتری‌جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد. از نظر [[علامه طباطبایی]] موعظه حسنه به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند و در نتیجه تسلیم گردد.


== دعوت از مردم با حکمت ==
== دعوت از مردم با حکمت ==
به وسيله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن‏ " حكمت" به معنى علم و دانش و منطق و استدلال است، نخستين گام در دعوت به سوى حق استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت در آوردن آن و بيدار ساختن عقلهاى خفته نخستين گام محسوب مى‏شود. ص۴۵۵.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.</ref>
در آیه ۱۲۵ سوره نحل آمده است که دعوت از مردم به سوی دین باید با حکمت باشد. حکمت را به معنای علم، دانش، منطق و استدلال دانسته‌اند، گفته شده نخستین گام در دعوت به سوی حق باید استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.</ref> [[علامه طباطبایی]] گفته است حکمت به معنای رسیدن به حق به وسیله علم و عقل است. از نظر او مراد از حکمت حجتی است که حق را نتیجه دهد آن هم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند.<ref>طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۳۴.</ref>


معنى" حكمت"- بطورى كه در مفردات آمده به معناى اصابه حق و رسيدن به آن به وسيله علم و عقل است، و اما" موعظه" بطورى كه از خليل حكايت شده به اين معنا تفسير شده كه كارهاى نيك طورى يادآورى شود كه قلب شنونده از شنيدن آن بيان، رقت پيدا كند، و در نتيجه تسليم گردد، و اما" جدال" بطورى كه در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طريق نزاع و غلبه جويى است. دقت در اين معانى به دست مى‏دهد كه مراد از حكمت خدا داناتر است) حجتى است كه حق را نتيجه دهد آنهم طورى نتيجه دهد كه هيچ شك و وهن و ابهامى در آن نماند، و موعظه عبارت از بيانى است كه نفس شنونده را نرم، و قلبش را به دقت در آورد، و آن بيانى خواهد بود كه آنچه مايه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت‏آور كه آثار پسنديده و ثناى جميل ديگر آن را در پى دارد دارا باشد.<ref>طباطبايى، محمدحسين‏، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم، ۱۳۷۴، ج‏12، ص: 534
مفسران ذیل این آیه نتیجه گرفته‌اند که دعوت نباید توأم با خشونت باشد. دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توأم با اکراه و اجبار باشد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.</ref> گفته شده عقیده با زور و تحمیل در قلب کسی ایجاد نمی‌شود یا از قلب کسی بیرون آورد. تبلیغ پیامبر خدا(ص) موعظه و بیان کلمات حکمت آمیز و اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به مردم بود. اسلام در دعوت خود، اهل منطق، استدلال، موعظه و مجادله است.<ref>منتظری، حسینعلی، درس‌هایی از نهج البلاغه، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۸۲ش. ج۲، ص۴۳۰.</ref> در روایات تأکید شده است: {{متن عربی|فرغبوا الناس فی دینکم|ترجمه= مردم را به دین خود ترغیب کنید.}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۳ق- ۱۳۶۲ ش، ص۳۵۳.</ref> اگر به سبب تبلیغ سوء دین و شریعت، مانع از هدایت کسی شده یا هدایت شده‌ای را از دین متنفر گردانیم، یکی از بزرگ‌ترین گناهان را مرتکب شده‌ایم.<ref>منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵ش، ص۶۴۹.</ref>


</ref>
منظور از حکمت، بیان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به کسانی که اهل استدلال و منطق هستند.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۵۲۲.</ref> حکمت یعنی مردم را بوسیله قرآن، بدین خداوند دعوت کن، زیرا دین، یگانه راه رسیدن بخشنودی خداوند است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۰۵.</ref>
 
دعوت نباید توأم با خشونت باشد، و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمیتواند توأم با اکراه و اجبار باشد. آنها میخواهند اینطور وانمود کنند که دستور پیغمبر اسلام این بوده: «ادْعُ بِالسَّیف». حالا کسی نیست بگوید پس چرا قرآن گفته است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.</ref>


== دعوت از مردم با موعظه حسنه ==
== دعوت از مردم با موعظه حسنه ==
و به وسيله اندرزهاى نيكو و اين دومين گام در طريق دعوت به راه خدا است، يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن مى‏توان توده‏هاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.ص۴۵۶. در حقيقت حكمت از" بعد عقلى" وجود انسان استفاده مى‏كند و موعظه حسنه از" بعد عاطفى‏ و مقيد ساختن" موعظه" به" حسنه" شايد اشاره به آن است كه اندرز در صورتى مؤثر مى‏افتد كه خالى از هر گونه خشونت، برترى جويى، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسيارند اندرزهايى كه اثر معكوسى مى‏گذارند به خاطر آنكه مثلا در حضور ديگران و توام با تحقير انجام گرفته، و يا از آن استشمام برترى جويى گوينده شده است، بنا بر اين موعظه هنگامى اثر عميق خود را مى‏بخشد كه" حسنه" باشد و به صورت زيبايى پياده شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref>
آیه ۱۲۵ سوره نحل گفته است به وسیله اندرزهای نیکو دعوت به خدا انجام گیرد؛ یعنی استفاده کردن از عواطف انسان‌ها؛ چرا که موعظه و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن می‌توان توده‌های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. در حقیقت حکمت از بُعد عقلی وجود انسان استفاده می‌کند و موعظه حسنه از بعد عاطفی.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref>
 
منظور از حكمت، بيان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به كسانى كه اهل استدلال و منطق هستند، غرض از موعظه، تذكير و بيدارى و تحريك عقيده و حسن دينى است، نسبت به كسانى كه ايمان دارند ولى غافل مى‏باشند.<ref>قرشى بنابى، على‏اكبر، تفسير احسن الحديث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج‏5، ص: 522


.</ref>
مقید ساختن موعظه به حسنه، شاید اشاره به آن است که اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هرگونه خشونت، برتری‌جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد. بسیاری از اندرزها اثر معکوسی می‌گذارند چون همراه با تحقیر انجام گرفته، یا از آن استشمام برتری‌جویی گوینده شده است. موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می‌بخشد که حسنه باشد و به صورت زیبایی بیان شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref>


مردم را بوسيله قرآن، بدين خداوند دعوت كن، زيرا دين، يگانه راه رسيدن بخشنودى خداوند است. در اينجا قرآن را حكمت ناميده است‏.<ref>طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏6، ص: 605.</ref>
علامه طباطبایی گفته است موعظه به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند و در نتیجه تسلیم گردد. در نظر علامه طباطبایی موعظه عبارت از بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به رقت درآورد.<ref>طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۲، ص۵۳۴.</ref> برخی گفته‌اند غرض از موعظه، تذکیر و بیداری و تحریک عقیده و حسن دینی است، نسبت به کسانی که ایمان دارند ولی غافل می‌باشند.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۵۲۲.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


خط ۳۰: خط ۲۷:
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه فرعی۱ = معارف قرآنی
| شاخه فرعی۱ = معارف قرآنی
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =شد
| تیترها =  
| تیترها =شد
| ویرایش =  
| ویرایش =شد
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =شد
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  
| بازبینی نویسنده =
| بازبینی =  
| بازبینی =
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت =  
| اولویت =ج
| کیفیت =  
| کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱

سؤال

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه در کدام آیه از قرآن آمده و شرح و تفسیر آن چیست؟

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه مضمون آیه ۱۲۵ سوره نحل است. در این آیه آمده که ﴿ادْعُ إِلَیٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن. مفسران حکمت را علم و حجتی دانسته‌اند که حق را نتیجه دهد. در ذیل این آیه گفته شده دعوت به دین نباید همراه با خشونت و اکراه باشد، عقیده با زور و تحمیل در ذهن و قلب کسی رسوخ نمی‌کند.

آیه ۱۲۵ سوره نحل دعوت از مردم به سوی خدا را لازم می‌داند که همراه با موعظه حسنه باشد. موعظه و اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هرگونه خشونت، برتری‌جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد. از نظر علامه طباطبایی موعظه حسنه به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند و در نتیجه تسلیم گردد.

دعوت از مردم با حکمت

در آیه ۱۲۵ سوره نحل آمده است که دعوت از مردم به سوی دین باید با حکمت باشد. حکمت را به معنای علم، دانش، منطق و استدلال دانسته‌اند، گفته شده نخستین گام در دعوت به سوی حق باید استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده باشد.[۱] علامه طباطبایی گفته است حکمت به معنای رسیدن به حق به وسیله علم و عقل است. از نظر او مراد از حکمت حجتی است که حق را نتیجه دهد آن هم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند.[۲]

مفسران ذیل این آیه نتیجه گرفته‌اند که دعوت نباید توأم با خشونت باشد. دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توأم با اکراه و اجبار باشد.[۳] گفته شده عقیده با زور و تحمیل در قلب کسی ایجاد نمی‌شود یا از قلب کسی بیرون آورد. تبلیغ پیامبر خدا(ص) موعظه و بیان کلمات حکمت آمیز و اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به مردم بود. اسلام در دعوت خود، اهل منطق، استدلال، موعظه و مجادله است.[۴] در روایات تأکید شده است: «فرغبوا الناس فی دینکم؛ مردم را به دین خود ترغیب کنید.»[۵] اگر به سبب تبلیغ سوء دین و شریعت، مانع از هدایت کسی شده یا هدایت شده‌ای را از دین متنفر گردانیم، یکی از بزرگ‌ترین گناهان را مرتکب شده‌ایم.[۶]

منظور از حکمت، بیان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به کسانی که اهل استدلال و منطق هستند.[۷] حکمت یعنی مردم را بوسیله قرآن، بدین خداوند دعوت کن، زیرا دین، یگانه راه رسیدن بخشنودی خداوند است.[۸]

دعوت از مردم با موعظه حسنه

آیه ۱۲۵ سوره نحل گفته است به وسیله اندرزهای نیکو دعوت به خدا انجام گیرد؛ یعنی استفاده کردن از عواطف انسان‌ها؛ چرا که موعظه و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن می‌توان توده‌های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. در حقیقت حکمت از بُعد عقلی وجود انسان استفاده می‌کند و موعظه حسنه از بعد عاطفی.[۹]

مقید ساختن موعظه به حسنه، شاید اشاره به آن است که اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هرگونه خشونت، برتری‌جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد. بسیاری از اندرزها اثر معکوسی می‌گذارند چون همراه با تحقیر انجام گرفته، یا از آن استشمام برتری‌جویی گوینده شده است. موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می‌بخشد که حسنه باشد و به صورت زیبایی بیان شود.[۱۰]

علامه طباطبایی گفته است موعظه به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند و در نتیجه تسلیم گردد. در نظر علامه طباطبایی موعظه عبارت از بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به رقت درآورد.[۱۱] برخی گفته‌اند غرض از موعظه، تذکیر و بیداری و تحریک عقیده و حسن دینی است، نسبت به کسانی که ایمان دارند ولی غافل می‌باشند.[۱۲]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.
  2. طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۳۴.
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.
  4. منتظری، حسینعلی، درس‌هایی از نهج البلاغه، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۸۲ش. ج۲، ص۴۳۰.
  5. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۳ق- ۱۳۶۲ ش، ص۳۵۳.
  6. منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۵ش، ص۶۴۹.
  7. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۵۲۲.
  8. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۶۰۵.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.
  10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.
  11. طباطبایی، محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴، ج۱۲، ص۵۳۴.
  12. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج۵، ص۵۲۲.