نزول قرآن به عربی
چرا قرآن به زبان عربی و آن هم در عربستان نازل شده و به زبانهای مختلف در ممالک مختلف مانند زبانهای چینی، انگلیسی و… و به گروههای مختلف نازل نشده است؟
نزول قرآن کریم به زبان عربی، ریشه در عللی محیطی همچون؛ «تعصب عربی»، «جغرافیای نزول» و «زبان عربی» داشت، و همچنین در آیات قرآن نیز عللی همچون؛ «سنت الهی»، «تعقل و تفکر، حفظ و ضبط» نیز گفته شده است.
علل محیطی
تعصب عربی
هنگامی که قرار است آخرین پیامبر و آخرین پیام الهی به بشریت ارائه شود، لازم است که این پیام به گونهای طراحی شود که بدون نیاز به معجزات ویژه، خودبهخود محافظت و حفظ شود. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که مکان نزول و زبان قرآن به گونهای انتخاب شده است که نیازی به مراقبت خارجی نداشته باشد و از طریق عوامل طبیعی حفظ گردد. نازل شدن قرآن به زبان عربی نیز در همین راستا بوده است، زیرا تعصبات قبیلهای و فرهنگی عربها نسبت به زبان عربی سبب شده است که هیچگاه اجازه ندهند این زبان از میان آنان حذف شود. نمونههایی همچون تغییر خط در ترکیه توسط آتاتورک یا تلاشهای مشابه در ایران، هرگز در کشورهایی مانند حجاز حتی بهصورت یک طرح اولیه نیز مطرح نشدهاند. این تعصب و پیوند فرهنگی قوی، عامل مهمی در حفظ زبان و متن قرآن در طول تاریخ بوده است.[۱]
جغرافیای نزول و مردم حجاز
عربهای حجاز بهویژه در شرایطی قرار داشتند که نه تنها حاضر به ترک زبان و فرهنگ خود نبودند، بلکه هیچ حکومت یا نیروی خارجی نیز توان اجبار آنها به چنین کاری را نداشت. دلیل این امر را میتوان در آزادی آنها از قید و بندهای حکومتی و سکونت در بادیه جستجو کرد. منطقه وسیع حجاز، با آبوهوای گرم، سوزان، و نبود منابع کافی، چنان شرایط سختی داشت که حتی حکومتهای قدرتمند آن دوران مانند ایران و روم، تمایلی به تصرف یا نفوذ در آن نشان نمیدادند. افزون بر این، چنانچه این حکومتها قصد داشتند مردم حجاز را از زبان و فرهنگ اصلیشان دور سازند یا آنان را نابود کنند، به دلیل پراکندگی جمعیت در منطقه و نبود تمرکز سکونت، قادر به اجرای چنین تصمیمی نبودند. این ویژگیها، به حفظ زبان و فرهنگ عربی در حجاز کمک شایانی کرده است.[۲]
منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) محل زایش و بالش بزرگترین تمدنهای تاریخ بوده است. این تمدنها، پیرامون مدیترانه یا نزدیک به آن شکل گرفتهاند و خاورمیانه را به منطقهای بینظیر در سراسر جهان تبدیل کردهاند. بخش اصلی منطقهٔ مزبور که شامل سرزمینهای فلسطین، لبنان، عراق، سوریه و اردن امروزی است، به دلیل آب و هوای معتدل، از سطح بالای زندگی، رفاه و ثروت فراوان برخودار بوده است. این منطقه همچنین محل آمد و شد کاروانهای تجاری نیز بود. اغلب مردمان این مناطق، انسانهای سوداگر و سودپرست بوده، در حالیکه گروهی دیگر از آنها خواهان فرمانبری از خدای بزرگ و یگانه بودهاند. بین این دو گروه همیشه آتش جنگی بسیار سخت شعلهور بوده است.[۳]
شرایع الهی پیش از حضرت نوح و همچنین شرایع جدید از حضرت ابراهیم تا حضرت موسی و حضرت عیسی، همواره در مناطقی ظهور یافتند که تمدنها و قدرتهای بزرگ در آنها حضور داشتند و با طاغوتهای زمان خود مقابله کردند. اما برای شریعت خاتم چنین مقدر شد که از سرزمینی خشک و سوزان، خالی از طمع قدرتهای بزرگ و تمدنهای مسلط برخیزد. این انتخاب حکیمانه زمینهساز حفاظت از پیام نهایی الهی و بستر مناسبی برای گسترش جهانی آن بود. ظهور اسلام در این منطقه مسبوق به تمهیدی دقیق و هدفمند بود که اثرات عمیق و گستردهای برای بشریت به همراه داشت: بنای اولین خانه همگانی عبادت، کعبه. قرآن کریم به این خانه اشاره کرده و میفرماید: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ؛ نخستین خانهای که برای مردم بنا شده همان است که در مکه است، که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است.﴾(آل عمران:96)[۴]
زبان عربی
به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهامگویی و نارسایی برخوردار بوده است.[۵] ولکن برخی دیگر از محققین در این رابطه میگویند: «نزول قرآن کریم به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول تورات به زبان عبری رجحان ویژهای را برای این زبان اثبات نمیکند و رقم نمیزند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان نزول قرآن بوده است.»[۶]
علل قرآنی
تعقل و تفکر، حفظ و ضبط
﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید)!﴾(یوسف:۲)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه فوق مینویسند: «ما این کتاب مشتمل بر آیات را در مرحله نزول ملبس به لباس و واژه عربی و آراسته به زیور آن واژه نازل کردیم تا در خور تعقل تو و قوم و امتت باشد، و اگر در مرحله وحی به قالب الفاظ خواندنی درنمیآمد، یا اگر درمیآمد به لباس واژه عربی ملبس نمیشد، قوم تو پی به اسرار آیات آن نمیبردند… و این خود دلالت میکند بر اینکه الفاظ کتاب عزیز به خاطر اینکه تنها و تنها وحی است و نیز به خاطر اینکه عربی است توانسته است اسرار آیات و حقایق معارف الهی را ضبط و حفظ کند.»[۷][۸]
سنت الهی
﴿وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ؛ هیچ پیامبری را جز به زبان مردمش نفرستادیم، تا بتواند پیام خدا را برایشان بیان کند.﴾(ابراهیم:۴)
علامه طباطبایی مینویسند: «اگر کتاب را به زبان عربی که زبان رسول خدا(ص) است نازل فرموده برای این بوده که سنت او بر این جاری شده که هر پیغمبری را به زبان قوم خودش بفرستد.»[۹] آیت الله مکارم در این باره گفته است: «زیرا پیامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتی که از میان آنها برخاستهاند، تماس داشتند و نخستین شعاع وحی وسیله پیامبران بر آنها میتابید، و نخستین یاران و یاوران آنها از میان آنان برگزیده میشدند، بنابراین پیامبر باید به زبان آنها و لغت آنها سخن بگوید؛ تا حقایق را به روشنی برای آنان آشکار سازد.»[۱۰]
مطالعه بیشتر
- مقاله؛ ابوالفضل خوشمنش، «قرآن کریم و زبان عربی»، نشریه پژوهشهای قرآن و حدیث
- مقاله؛ علی زکوی، «مقدمه ای بر راز عربی بودن قرآن از زبان قرآن»، نشریه الهیات قرآنی
- مقاله؛ احمد عابدینی، «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟»، نشریه بینات
منابع
- ↑ عابدینی، احمد (۱۳۷۹). «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟». نشریه بینات. سال هفتم (۲۷): ۳۸-۳۹.
- ↑ عابدینی، احمد (۱۳۷۹). «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟». نشریه بینات. سال هفتم (۲۷): ۳۸-۳۹.
- ↑ خوشمنش، ابوالفضل (۱۳۹۷). «قرآن کریم و زبان عربی». نشریه علمی-پژوهشی پژوهشهای قرآن و حدیث. سال ۵۱ (۲): ۲۰۵.
- ↑ خوشمنش، ابوالفضل (۱۳۹۷). «قرآن کریم و زبان عربی». نشریه علمی-پژوهشی پژوهشهای قرآن و حدیث. سال ۵۱ (۲): ۲۰۶.
- ↑ عابدینی، احمد (۱۳۷۹). «چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟». نشریه بینات. سال هفتم (۲۷): ۳۹.
- ↑ خوشمنش، ابوالفضل (۱۳۹۷). «قرآن کریم و زبان عربی». نشریه علمی-پژوهشی پژوهشهای قرآن و حدیث. سال ۵۱ (۲): ۲۱۲.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج۱۱. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص۱۰۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. ج۲۱. تهران: دار الکتب الاسلامیه. ص۷-۸.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲). ترجمه تفسیر المیزان. ج۱۱. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص۵۱۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴). تفسیر نمونه. ج۱۰. تهران: دار الکتب الاسلامیه. ص۲۶۹.