نزول قرآن در شب قدر یا روز بعثت

سؤال

با توجه به نزول دفعی و تدریجی قرآن، نزول آن در ماه رمضان و همچنین نزول سوره علق در بعثت پیامبر(ص) چه توجیهی دارد؟

شبهه تعارض بین نزول قرآن در شب قدر و وقوع بعثت پیامبر(ص) قبل از آن، از قدیم مطرح بوده است و با توجه به این شبهه، اهل سنت، قائل به این هستند که به دلیل هم‌زمانی بعثت با نزول قرآن، بعثت نبی اکرم(ص) در ماه رمضان اتفاق افتاده است. اگر مراد از تلازم و همزمانی بعثت با نزول قرآن همراهی آن با نزول دفعی قرآن باشد، این شبهه واقع می‌شود، اما اگر مراد، نزول تدریجی قرآن در بعثت و نزول دفعی آن در شب قدر باشد، دیگر تعارضی در بین نخواهد بود همان‌طور که نظر مشهور مفسرین این است که، نزول قرآن در شب قدر نزول دفعی بوده است.

تعارض بین نزول قرآن در شب قدر یا روز بعثت

شبهه تعارض بین نزول قرآن در شب قدر و وقوع بعثت پیامبر اکرم(ص) در بیست و هفتم رجب که همراه با نزول آیاتی از سوره علق بوده، از قدیم مطرح بوده است، به گونه‌ای که باعث اختلاف در تعیین تاریخ بعثت گشته است.

در این میان، شیعه با استناد به روایات متعدد، معتقد است که بعثت در روز ۲۷ رجب واقع شده است[۱] در حالی که اهل سنت با استناد به ظهور آیات در نزول قرآن در ماه رمضان و هم‌زمانی بعثت با نزول قرآن، وقوع بعثت را در ماه رمضان می‌دانند.[۲]

عدم تلازم میان بعثت و نزول دفعی قرآن

اگر مراد از تلازم و همزمانی بعثت با نزول قرآن، همراهی آن با نزول دفعی قرآن باشد، مشکل تعارض ایجاد می‌شود، اما اگر نزولی که همزمان با بعثت بوده غیر از نزولی باشد که دو آیه ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَه الْقَدْرِ[۳] بدرستی که ما قرآن را در شب قدر نازل نمودیم؛ و ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَه مُبَارَکَه[۴] بدرستی که ما قرآن را در شبی بابرکت نازل نمودیم…. از آن بحث می‌شود، دیگر تعارضی در بین نخواهد بود.

اقوال در نزول قرآن در شب قدر

  • نظر مشهور در میان مفسرین این است که نزول قرآن در شب قدر، به معنای نزول دفعی آن می‌باشد.
  • فخر رازی می‌گوید: در شب قدر هر سال به اندازه مقدرات و نیاز آن سال آیاتی نازل شده، که در نقد این قول گفته شده است، اگر چنین باشد باید تعبیر مستقبل می‌آمد، مثلا می‌فرمود: (نُنَزِله).[۵]
  • مراد از نزول قرآن در شب قدر ابتدای نزول قرآن بوده است.[۶] در نقد این قول گفته شده است، آیه دلالتی ندارد بر اینکه منظور از نزول قرآن یا سوره‌ای از آن در شب قدر این است که اولین آیه‌اش در آن هنگام نازل شده و قرینه‌ای هم که بر این معنا دلالت کند در کلام نیست.[۷]

با پذیرفتن نظر مشهور بین علما و مفسرین، مبنی بر اینکه مراد از نزول در شب قدر، نزول دفعی قرآن باشد، دیگر مشکل تعارض برطرف می‌گردد، به این صورت که در روز بعثت آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم(ص) نازل گردید و در شب قدر تمامی قرآن بر حضرت نازل شد.

اقوال در چگونگی نزول دفعی قرآن

در اینکه نزول دفعی قرآن در شب قدر چگونه اتفاق افتاده است چند قول وجود دارد.

  • شیخ صدوق قائل به این است که مراد از نزول دفعی قرآن در شب قدر، آگاهی دادن پیامبر(ص) به محتوای کلی قرآن است.
  • ابوعبدالله زنجانی می‌فرماید: روح قرآن که اهداف عالی قرآن است و جنبه‌های کلی دارد در آن شب بر قلب پاک پیامبر(ص) نازل و تجلی یافت.[۸]
  • علامه طباطبایی می‌فرماید: اساساً قرآن دارای وجود و حقیقتی دیگر است که در پس پرده وجود ظاهری خود پنهان است؛ قرآن در وجود باطنی خود از هرگونه تجزیه و تفصیل عاری است نه جزء دارد و نه فصل و نه آیه و نه سوره، بلکه یک وحدت حقیقی به هم پیوسته و مستحکمی است که در جایگاه بلند خود استوار و از دسترس همگان به دور است… لذا قرآن در شب قدر با همان وجود باطنی و اصلی خود که دارای حقیقت واحدی است، یکجا بر قلب پیامبر(ص) فرود آمد، سپس تدریجاً با وجود تفصیلی و ظاهری خود در فاصله زمانی و در مناسبت‌های مختلف و پیش‌آمدهای گوناگون در مدت نبوت نازل گردید.[۹]

به هر حال نزول دفعی به هر کیفیتی که بوده باشد، تعارضی با نزول آیاتی از سوره علق در ۲۷ رجب و پیش از شب قدر ندارد. زیرا این دو مقوله جدا از هم هستند، در روز بعثت نزول تدریجی است که آغاز آن با آغاز بعثت و در غار حرا بوده، ولی در شب قدر، بحث از نزول کل قرآن به معنای خاص آن می‌باشد.

منابع

  1. معرفت، محمد هادی، التمهید، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۶ ق، ج۱، ص۱۰۶.
  2. جوان آراسته، حسین، درسنامه علوم قرآنی، ص۸۱،
  3. قدر / ۱.
  4. دخان / ۳.
  5. درسنامه علوم قرآنی، ص۱۱۴.
  6. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۴۸.
  7. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه باقر موسوی همدانی، ج۲، ص۱۹.
  8. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید، چاپ اول، بهار ۱۳۷۸، ص۷۱.
  9. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه باقر موسوی همدانی، بنیاد علمی فکری علامه، ۱۳۶۳، ج۲، ص۲۲.