تدوین مصادر حدیثی

از ویکی پاسخ
سؤال

چگونگی تدوین مصادر حدیث را بیان کنید؟

درگاه‌ها
درگاه سنت.png
درگاه تاریخ.png


مصادر حدیث، کتاب‌هایی است که توسط اصحاب و یاران پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) از سخنان ایشان گردآوری شده است. سفارش به نوشتن و حفظ روایات در زمان پیامبر انجام شده و امام علی(ع) اولین شخصیتی است که این کار را در کتابی به نام مصحف علی(ع) (که به نام‌های دیگر نیز شناخته می‌شود) انجام داده است. بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) خلفا نوشتن حدیث را منع کردند و لذا اهل سنت تا سال‌ها مصادر حدیثی نداشتند اما شیعیان به تبعیت از ائمه(ع) به نوشتن و گردآوری احادیث مشغول بودند. برخی از مهمترین کتاب‌های حدیثی شیعی عبارت است از: الکافی؛ من لا یحضره الفقیه؛ تهذیب؛ الاستبصار، الوافی، وسائل الشیعه و بحارالانوار.

حدیث و جایگاه آن

حدیث در اصطلاح شیعه عبارت است از «کلامی که از قول، فعل یا تقریر معصوم حکایت می‌کند».[۱] و حدیث از نظر اهل سنت، شامل قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) و همچنین صحابه و تابعین و مُخضرم (کسی که جاهلیت و اسلام را درک کرده ولی پیامبر را ملاقات نکرده است) می‌شود.[۲] مصادر حدیثی آثاری است که این روایات را در طول تاریخ در خود جمع نموده‌اند. نگارش حدیث در میان شیعه از زمان حضور پیامبر و امامان معصوم(ع) انجام گرفته و در میان اهل سنت، پس از خلافت عمرو بن عبدالعزیز و فرمان آزادی نقل و نگارش روایت، رواج یافت.

اهمیت حدیث و نوشتن آن

قرآن و احادیث از مهم‌ترین منابع شناخت اسلام هستند. همچنین احادیث را به عنوان شرح دهنده و تفسیرکننده خطوط کلی قرآن در میان مسلمانان دانسته‌اند (سوره نحل، آیات ۴۴ و ۶۴). با کنار گذاشتن حدیث، شناخت درست اسلام میسّر نمی‌شود. به همین جهت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به فراگیری، حفظ، نوشتن و نشر حدیث تأکید ورزیدند.[۳][۴][۵] برای نمونه، پیامبر(ص) در مسجد خیف خطبه‌ای خواند و در آن فرمود: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا؛ خدا شاد و مسور کند بنده‌ای را که سخن مرا بشنود و در گوش گیرد و حفظ کند و به کسانی که نشنیده‌اند برساند».[۶] درباره نوشتن حدیث نیز می‌فرماید: «قَیِّدُوا العِلمَ بالكِتابِ؛ علم را، با نوشتن در بند كشید».[۷] با توجه به سفارشات رسول خدا(ص) گروهی از مسلمانان در زمان حیات ایشان احادیث را می‌نوشتند و این کار با فراز و نشیب‌هایی ادامه یافت و آثار گوناگون و متنوع حدیثی پدیدار شد.

تدوین حدیث در زمان پیامبر(ص)

مهم‌ترین آثار حدیثی دوره حیات پیامبر، توسط امام علی(ع) نوشته شده است. یکی از آن‌ها معروف به «مصحف علی (کتاب علی)» است که از آن با عناوینی چون، صحیفه علی، جامعه، صحیفه الفرائض و ... یاد شده است. این کتاب را حضرت علی(ع) با املای پیامبر اکرم(ص) به منظور تدوین قانون اسلامی نوشته است. این کتاب در دست ائمه معصوم(ع) یکی پس از دیگری بوده و گاهی ایشان آن را به اصحاب خاص خود نشان داده‌اند و در مواردی هم بخش‌هایی از آن را برای آنان قرائت نموده‌اند.[۸] کتاب دیگر، «کتاب جَفر» بوده که در آن خبر از همه حوادثی داده شده است که اتفاق خواهد افتاد. این کتاب نیز در دست ائمه(ع) است و ایشان از این کتاب نیز در روایات متعددی سخن به میان آورده‌اند.[۹]

منع از تدوین و نقل حدیث

با وجود تأكید حضرت محمد(ص) بر اهمیت دادن به نوشتن و نقل حدیث، برخی از صحابه با این كار حتی در زمانی كه حضرت در قید حیات بودند مخالفت كردند، چنان كه عبدالله بن عمر می‌گوید: «من هر چه را از رسول خدا(ص) می‌شنیدم می‌نوشتم تا آنها را حفظ كنم، ولی قریش مرا از این كار باز داشتند و گفتند: «هر چه را از پیامبر خدا می‌شنوی می‌نویسی در حالی كه او بشری است كه در حال خشنودی و غضب سخن می‌گوید» من {عبدالله بن عمرو} از این كار دست كشیدم و سخن قریش را به پیامبر گزارش دادم، حضرت فرمود: «قسم به كسی كه جانم در دست اوست چیزی جز حق از آن (دهانم) بیرون نمی‌آید».[۱۰]

منع تدوین حدیث به گونه بدتری نیز رخ داد و آن زمانی بود كه حضرت در بستر احتضار به سر می‌برد و درخواست قلم و كاغذ می‌كرد تا چیزی بنویسد كه بعد از او امت با عمل به آن هرگز گمراه نشود، ولی عمر مخالفت كرد و گفت: «درد بر پیامبر غلبه كرده (كه چنین می‌گوید) قرآن نزد شماست پس كتاب خدا ما را بس است» و بر طبق روایت دیگری گفت: «پیامبر هذیان می‌گوید».[۱۱] منع از تدوین حدیث پس از رحلت پیامبر گرامی(ص)، شدت بیش‌تری یافت تا آنجا كه ابوبكر[۱۲] و عمر[۱۳] به بهانه‌های واهی احادیث نبوی را سوزاندند. این ممانعت ادامه یافت تا اینكه عمر بن عبد العزیز اموی، ممنوعیت تدوین حدیث را لغو كرد و دستور داد تا احادیث پیامبر(ص) گردآوری و نوشته شود. ولی او در سال ۱۰۱ مرد و این دستور اجرا نشد تا اینكه سال‌ها پس از مرگ او در سال (۱۴۳) تدوین حدیث توسط علمای سنی رسماً شروع شد.[۱۴] اما علمای شیعه به رهبری امامان معصوم(ع) به ممنوعیت تدوین حدیث بهایی نداده و هیچ گاه دست از تدوین حدیث بر نكشیدند.

تدوین كتب حدیثی شیعه

چنان كه گذشت علی(ع) اولین گرداورنده حدیث است؛ شیعیان آن حضرت هم به پیروی از ایشان اقدام به نوشتن حدیث كرده و كتاب‌هایی تدوین كردند از جمله: سلمان، ابوذر غفاری و بعدها علی بن ابی رافع، برادرش عبدالله (از كاتبان امام علی)، سلیم بن قیس و ... .[۱۵] این كار در زمان امامان دیگر نیز ادامه یافت و اوج آن در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود كه در این زمان كتب و آثار روایی به دست شاگردان آنها تدوین شد كه به اصول اربعمأة معروف گردید.[۱۶] و بعدها عالمان شیعی این كتب را جمع آوری، مرتب و باب‌بندی كردند و به صورتی روشمند كتاب‌های بسیاری را به جهان علم عرضه داشتند.

مهم‌ترین كتاب‌های روایی شیعی عبارت‌اند از:[۱۷]

  1. كتب اربعه: این چهار كتاب بعد از قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه مهم‌ترین كتاب‌های شیعه هستند و عبارتند از:
    1. كتاب «الكافی» تألیف شیخ ابو جعفر محمد بن یعقوب كلینی رازی (متوفی ۳۲۸ یا ۳۲۹)، ایشان معاصر نواب خاص امام زمان(ع) در عصر غیبت صغری است و همه علمای رجال او را توثیق كرده‌اند. این عالم بزرگ كتاب الكافی را ظرف ۲۰ سال نوشته است. این كتاب دارای ۲ جلد اصول، ۵ جلد فروع و یك جلد روضه است و مجموع روایات آن ۱۶۱۹۹ روایت می‌باشد.
    2. كتاب «من لا یحضره الفقیه» تألیف شیخ ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق) (متوفی ۳۸۱) و مشتمل بر ۹۰۴۴ حدیث است.
    3. كتاب‌های «التهذیب» (تهذیب الاحكام فی شرح المقنعة للشیخ المفید (رض)) و «الاستبصار» (الاستبصار فیما اختلف من الاخبار)؛ مؤلف این دو كتاب مرحوم شیخ الطائفة ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی (متوفی ۴۶۰) است. مجموع احادیث كتاب تهذیب ۱۳۵۹۰ ضمن ۳۹۳ باب است و احادیث كتاب استبصار ۵۵۱۱ حدیث در قالب ۹۲۵ باب است.

بنابر آمار مذكور مجموع روایات كتب اربعه بالغ بر ۴۴۳۴۴ حدیث می‌شود كه قسمت مهم آنها روایات فقهی است.[۱۷]

بعد از قرن ۴ و ۵ كارهای حدیثی مهم و اساسی صورت نگرفته تا اینكه در دوران حكومت صفویه آثار حدیثی مهمی تألیف شد كه جوامع حدیثی ثانویه هستند و عبارت‌اند از:

  1. «الوافی» این كتاب را محمد بن مرتضی معروف به فیض كاشانی (متوفی ۱۰۹۱) تألیف كرده است و ویژگی آن این است كه تمام روایات كتب اربعه را آورده و با افزودن آیات، روایات دیگر، توضیحات لازم و اعمال اصلاحاتی سعی كرده است تا كمبود كتب اربعه را برطرف كند این جامع حدیثی مشتمل بر ۱۴ كتاب و یك خاتمه و ۲۷۳ باب و حدود پنجاه هزار حدیث می‌باشد.[۱۸]
  2. تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، تالیف مرحوم شیخ محمد بن الحسن الحر العاملی (متوفی ۱۱۰۴) است و از مشهورترین جوامع حدیثی شیعه به شمار می آید. ویژگی مهمی كه دارد این است كه علاوه بر اینكه تمام روایات كتب اربعه را دربر دارد، از كتاب‌های دیگر نیز روایت نقل كرده و ترتیب آن از سایر جوامع روایی بهتر است و در خاتمه آن فوائد رجالی را ذكر كرده كه در هیچ كتاب دیگری یافت نمی‌شود و مؤلف این كتاب طی ۲۰ سال زحمت آن را نوشته است و ...[۱۹] تعداد روایات این كتاب مطابق با شماره گذاری روایات آن ۳۵۸۴۳ روایت است.
  3. بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، این كتاب تألیف علامه محمد باقر مجلسی (متوفی ۱۱۱۱) بزرگ‌ترین جامع روایی است كه كتابی نظیر آن نوشته نشده است، مؤلف در این كتاب به روایات فقهی به جهت وجود آن‌ها در كتب معروف و رایج كه خطر از بین رفتن آنها را تهدید نمی‌كند كم‌تر پرداخته است و بیش‌تر به روایات اخلاقی، عقیدتی، تاریخی و ... اهتمام ورزیده است. از امتیازات مهم این كتاب آن است كه در آغاز عناوین، آیات مربوطه را آورده و سپس روایات مرتبط را ذكر كرده است و در بسیاری از موارد به تناسب نیاز به شرح روایات پرداخته است این كتاب با چاپ جدید ۱۱۰ مجلد می‌باشد و ... .[۲۰]

تدوین كتب حدیثی توسط اهل سنت

اهل سنت به خاطر ممنوعیت نقل و نوشتن حدیث حدود یك قرن و نیم از این نعمت محروم بودند، ولی پس از رفع ممنوعیت در مرحله اول به جمع‌آوری محفوظات روات پرداختند و در مرحله بعدی آن روایات را مقداری سامان‌دهی كردند و سپس مصنفات[یادداشت ۱] فقهی و به دنبال آن مسند[یادداشت ۲] نویسی شكل گرفت.

مهم‌ترین مجموعه‌های حدیثی اهل سنت عبارت‌اند از:

  1. الموطأ: این كتاب اولین كتاب از جوامع حدیثی اهل سنت است كه توسط رئیس مذهب مالكی، مالك بن انس بن ابی عامر اصبحی مدنی (متوفی ۱۶۹ یا ۱۷۹) طی چهل سال به نگارش در آمده است. مجموع روایاتی كه از پیامبر(ص)، صحابه و تابعین در آن آمده ۱۷۲۰ اثر است[۲۱] و قاضی ابوبكر بن عربی در شرح ترمذی درباره‌اش چنین گفته است: «موطأ اصل اول و باب است و صحیح بخاری اصل دوم در این باب (حدیث) می‌باشد و بقیه مؤلفان حدیثی مانند مسلم و ترمذی كتب خود را بر اساس این دو كتاب بنیان كرده‌اند»[۲۲] این كتاب را مالك در سال ۱۴۸ نوشته است.[۲۳]
  2. مسند احمد: این كتاب توسط احمد بن حنبل (امام حنبلی‌ها) و متوفی ۲۴۱ نوشته شده است[۲۴] و گفته شده چهل هزار حدیث را در بر دارد[۲۵] و ابن تیمیه امامِ حنبلی‌ها بعد از احمد درباره‌اش گفته است: «او (احمد) خیلی از احادیثی را كه ضعیف بلكه به اتفاق علما ساختگی است، روایت كرده است.[۲۶]
  3. صحاح سته (ششگانه): «در میان جوامع حدیثی اهل سنت، شش كتاب از اعتبار خاصی برخوردارند كه از آنها تعبیر به «صحاح سته» می‌كنند و احادیث آن را صحیح و دور از ضعف می‌دانند».[۲۷] كه در ذیل معرفی مختصر آنها ذكر می‌شود:
    1. صحیح بخاری: تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) این كتاب را بخاری طی شانزده سال تنظیم كرده است.[۲۸] درباره عدد احادیث این كتاب اختلاف است در یك قول ۲۷۶۱ و در قول دیگر ۲۵۱۳ حدیث ذكر شده است.[۲۹] با اینكه ادعا شده علمای اهل سنت اتفاق بر صحت تمام روایات این كتاب دارند، عده‌ای از علمای منصف اهل سنت معتقدند: در این كتاب اشكالات زیادی وجود دارد و یكی از آنها این است كه بخاری در این كتاب از هشتاد نفر راوی غیر ثقه و ضعیف روایت نقل كرده است و ... .[۳۰]
    2. صحیح مسلم (الجامع الصحیح): تألیف مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیشابوری (متوفی ۲۶۱). بعضی از علمای اهل سنت بر این كتاب اشكالاتی دارند از جمله اینكه: نووی شارح این كتاب معتقد است:‌ مسلم در این كتاب احادیث زیادی را آورده است كه در صحت آنها اختلاف است.[۳۱] و نیز ابن تیمیه معتقد است مسلم احادیث مشكل‌دار زیاد دارد.[۳۲] بلكه حافظ ابو زرعه رازی مسلم را جزء افراد فاقد صلاحیت كار حدیثی و ریاست طلب دانسته است.[۳۳]
    3. سنن ابن ماجه: اثر محمد بن یزید قزوینی، (متوفی ۲۷۳). این كتاب از نظر اعتبار در حد صحاح دیگر نیست و اصلاً برخی این كتاب را جزء صحاح نمی‌شمارند و كتب صحاح را پنج كتاب می‌دانند نه شش كتاب و بعضی دیگر هم كتاب «موطأ» مالك را به جای آن جزء كتاب صحاح دانسته‌‌اند.[۳۴]
    4. سنن ابی داود: نوشته ابو داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی. (متوفی ۲۷۵). دارای ۴۸۰۰ روایت است.[۳۵]
    5. سنن الترمذی (الجامع الصحیح): مؤلف این كتاب محمد بن عیسی بن سورة الترمذی (متوفی ۲۷۹) می‌باشد. ترمذی برای اولین بار حدیث را به صحیح، حسن و ضعیف تقسیم كرد و در این كتاب نوع هر حدیثی را هم مشخص كرد.[۳۶]
    6. سنن النسائی: نویسنده این كتاب، احمدبن شعیب النسائی، (متوفی ۳۰۳) است. عالم سنی، ابن كثیر معتقد است در این كتاب رجال مجهول و ... و روایات ضعیف وجود دارد.[۳۷]


مطالعه بیشتر

  1. تاریخ حدیث شیعه (۱) عصر ظهور، سید محمد کاظم طباطبایی، سازمان مطالعه و تدوین (سمت).
  2. تدوین السنه الشریفه، محمد رضا الحسینی الجلالی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی ۱۴۱۳ ق.
  3. تاریخ عمومی حدیث، دكتر مجید معارف، انتشارات كویر.
  4. علم الحدیث، كاظم مدیر شانه چی، دفتر انتشارات اسلامی.

جستارهای وابسته

منابع

  1. محمد عاملی، بهاء الدین (شیخ بهایی) (۱۳۹۸). الحبل المتین. قم، مکتبه بصیرتی. ص. ۴.
  2. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۲۰.
  3. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). اصول کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۶۵ ـ ۶۸.
  4. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۲. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص. ۱۴۴ ـ ۱۵۳.
  5. ابن ماجه، محمد بن یزید (۱۴۱۸). سنن ابن‌ماجه. ج. ۱. بیروت، دارالجیل. ص. ۶ ـ ۱۳.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). اصول کافی. ج. ۲. تهران، دارالکتب السلامیه. ص. ۲۵۸.
  7. مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج. ۷۴. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص. ۱۳۹.
  8. عسگری، سید مرتضی (۱۴۲۴). معالم المدرستین. ج. ۲. مجمع جهانی اهل بیت(ع). ص. ۳۹۴ ـ ۴۰۰.
  9. عسگری، سید مرتضی (۱۴۲۴). معالم المدرستین. ج. ۲. مجمع جهانی اهل بیت. ص. ۴۰۱ ـ ۴۰۶.
  10. حاكم نیشابوری، محمد بن محمد (۱۴۰۶). مستدرك حاكم. ج. ۱. بیروت، دار المعرفة. ص. ۱۰۶.
  11. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامی. ص. ۵۵.
  12. مؤدب، سید رضا (۱۳۸۴). تاریخ حدیث. قم، مركز جهانی علوم اسلامی. ص. ۱۷۹.
  13. مؤدب، سید رضا (۱۳۸۴). تاریخ حدیث. قم، مركز جهانی علوم اسلامی. ص. ۱۸۲ ـ ۱۸۳.
  14. عسگری، سید مرتضی (۱۴۲۴). معالم المدرستین. ج. ۲. مجمع جهانی اهل بیت(ع). ص. ۶۴ ـ ۶۷.
  15. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۵۰ ـ ۵۲.
  16. مؤدب، سید رضا (۱۳۸۴). تاریخ حدیث. قم، مركز جهانی علوم اسلامی. ص. ۷۶ ـ ۷۷.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ مدیر شانه چی، کاظم (۱۳۸۱). علم الحدیث. قم، دفتر انتشارات اسلامی. ص. ۹۴ ـ ۹۹.
  18. طهرانی، آقا بزرگ (۱۴۰۳). الذریعة الی تصانیف الشیعه. ج. ۲۵. بیروت، دار الاضواء. ص. ۱۳ ـ ۱۴.
  19. طهرانی، آقا بزرگ (۱۴۰۳). الذریعة الی تصانیف الشیعه. ج. ۴. بیروت، دار الاضواء. ص. ۳۵۲ ـ ۳۵۵.
  20. طباطبایی، سید کاظم (۱۳۸۳). آشنایی با تاریخ و منابع حدیث. قم، حوزه علمیه واحد خواهران. ص. ۶۷ ـ ۷۲.
  21. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۳۳۸.
  22. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۴.
  23. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۲۹۸.
  24. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۳۴۰.
  25. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامی. ص. ۲۹۹.
  26. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامب. ص. ۳۲۵.
  27. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامی. ص. ۳۴۱.
  28. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامی. ص. ۲۹۹.
  29. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالكتاب الاسلامی. ص. ۳۰۷.
  30. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۰۲ ـ ۳۰۶.
  31. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۰۸.
  32. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۰۸.
  33. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۰۹.
  34. قربانی، زین العابدین (۱۳۷۸). علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث. قم، انصاریان. ص. ۳۴۱ ـ ۳۴۶.
  35. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب السلامی. ص. ۳۱۷.
  36. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۱۸.
  37. ابوریه، محمود. اضواء علی السنة المحمدیة. تهران، دارالکتاب الاسلامی. ص. ۳۱۹.
  1. مُصنَف كتاب حدیثی است كه به ترتیب ابواب و بر اساس كتب فقهی تدوین شده و شامل احادیث مرفوع و موقوف نیز هست؛ مودب، سید رضا، تاریخ حدیث، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۲۶.
  2. در مسندها روایات هر صحابه اعم از صحیح یا غیر صحیح و تام و یا ناقص گردآوری می‌شد و بر اساس الفبا یا اعتبار آنها طبقه بندی می‌گردیدند. مودب، سید رضا، تاریخ حدیث، قم، مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۲۲۳.