و من يتوكل على الله فهو حسبه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۱ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

و من یتوکل علی الله فهو حسبه کدام آیه است؟

آیه ۳ طلاق
و من يتوكل على الله فهو حسبه
مشخصات آیه
واقع در سورهطلاق
شماره آیه۳
جزء۲۸
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعتوکل
آیات مرتبطآیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران

وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ بخشی از آیه ۳ سوره طلاق، به این معناست که هرکس به خدا توکل کند، خدا برای کفایت می‌کند.


بیان آیه

در پایان آیه ۲ سوره طلاق آمده است: «هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار می‌دهد».[۱] در ادامه این سخن، در آیه ۳ سوره می‌گوید: «و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش می‌کند، چرا که خداوند قادر مطلق، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاری را اراده کند به انجام می‌رساند ولی خداوند برای هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است».[۲]

مفسران گفته‌اند در این آیه به زنان و مردان هشدار می‌دهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجری عدالت باشند، و گشایش کارهای بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم انتظار ندارند روزی دهد. خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمی‌ماند، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است.[۳]

گفته شده درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتوای گسترده‌ای دارد که سایر موارد را نیز شامل می‌شود و وعده امید بخشی است از سوی خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهی آنها را می‌گیرد.[۴] همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ می‌دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید انسان به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بی‌تقوائی‌ها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.[۵]

هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد، خدای تعالی برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند و سعادت دنیا و آخرتش را تأمین می‌کند، و از همسر و مال و هر چیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزی می‌فرماید.[۶]

با توجه به آیه ۲ حشر در قرآن، هم مهر الهى با جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» آمده است و هم قهر الهى. يعنى گاهى مهر و قهر الهى غير منتظره و به شكلى كه گمان نمى‏رود به انسان مى‏رسد.[۷]

آیات ۲ و ۳ طلاق را از امیدبخش‌ترین آیات قرآن مجید دانسته اند که ناامیدی را از بین می‌برد و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات می‌دهد.[۸]

تقوا همراه با تلاش

مفهوم آیه را این ندانسته‌اند که انسان تلاش و کوشش برای زندگی را به دست فراموشی بسپارد، و بگوید در خانه می‌نشینم و تقوا پیشه می‌کنم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی می‌رسد؛‌ بلکه تقوا همراه با تلاش و کوشش است، که خداوند گشودن مشکلات را تضمین کرده است. در حدیثی می‌خوانیم که یکی از یاران امام صادق(ع) «عمر بن مسلم» مدتی خدمتش نیامد، حضرت جویای حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: وای بر او «آیا نمی‌داند کسی که تلاش و طلب روزی را ترک گوید دعایش مستجاب نمی‌شود».[۹]

اثر تقوا فقط در آخرت نيست. امام صادق(ع) در مورد جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» فرمود: اين گشايش روزى، براى تقوا پيشه‏گان در دنياست‏.[۱۰]

انسان متقى گمان نكند كه از زندگى خويش محروم خواهد شد، چون زمام همه امور در دست خداست. بنده چون راه تقوا را در پيش گرفت، خداوند اسباب جهان را طورى‏ تنظيم مى‏كند كه او را از راهى كه گمان نمى‏كرد روزى بدهد.[۱۱]

جمعی از یاران پیامبر(ص) وقتی آیه «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‏» نازل شد درها را به روی خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزی ما را عهده‌دار شده! این جریان به گوش پیامبر(ص) رسید، کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده‌اید؟ گفتند: ای رسول خدا! چون خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم، پیامبر ص فرمود: «هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمی‌شود، بر شما باد که تلاش و طلب کنید.»[۱۲][۱۳]

متن و ترجمه آیه

توکل

در آیه ۳ سوره طلاق آمده که هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است.[۱۴] در تفسیر جمله «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ »، گفته شده کسی که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهای آن خود را کنار بکشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملی را که خدا از او می‌خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد، چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خدای تعالی هم همان را برایش می‌خواهد، البته آنچه را که او به مقتضای فطرتش مایه خوشی زندگی و سعادت خود تشخیص می‌دهد.[۱۵]

اینکه در آیه آمده است خدا کافی و کفیل او است، علتش این است که خدای تعالی آخرین سبب است، که تمامی سبب‌ها بدو منتهی می‌شود، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند بجا می‌آورد و به خواسته خود می‌رسد، بدون اینکه اراده‌اش دگرگونی پذیرد. اما سایر اسباب که انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها می‌شوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده، و هر صاحب قدرتی آن مقدار قدرت دارد که به آن داده، در نتیجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل کند که او اجازه‌اش داده باشد. پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است، و هیچ سبب دیگر چنین نیست‏.[۱۶]

منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او، رحیم و مهربان است، و خدایی که قدرت به حل هر مشکلی دارد.[۱۷] توکل همیشه توأم با تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیت‌ها.[۱۸]

کسی که دارای روح توکل است، هرگز یاس و نومیدی را به خود راه نمی‌دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی‌کند. در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است که فرمود: از پیک وحی خدا، جبرئیل، پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می‌رساند، و نه نفع، و نه عطا می‌کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامی که چنین شود، انسان جز برای خدا کار نمی‌کند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمی‌ترسد، و دل به کسی جز او نمی‌بندد، این روح توکل است‏.[۱۹] در حدیثی می‌خوانیم که پیغمبر(ص) در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد: پروردگارا!" چه عملی از همه اعمال برتر است". خداوند متعال فرمود: چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من، و خشنودی به آنچه قسمت کرده‌ام نیست‏.[۲۰]

منابع

  1. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: ۲۳۴.
  2. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 235
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۵.
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۵.
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۶.
  6. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314
  7. قرائتی، محسن،‌ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج‏10، ص: 103
  8. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۷ و ۲۳۸.
  10. تفسير نور، ج‏10، ص: 104
  11. قرشى بنابى، على‏اكبر، تفسير احسن الحديث، تهرانن، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج‏11، ص: 210.
  12. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 238.
  13. قرائتی، محسن،‌ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج‏10، ص: 103
  14. قرائتی، محسن،‌ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۰۳.
  15. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314
  16. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.
  17. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۸.
  18. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.
  19. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۹.
  20. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۹ و ۲۴۰.