و لقد کرمنا بنی آدم

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۶ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

و لقد کرمنا بنی آدم در چه آیه‌ای آمده و به چه معناست؟

آیه ۷۰ سوره اسراء
و لقد کرمنا بنی آدم
مشخصات آیه
واقع در سورهاسراء
شماره آیه۷۰
جزء۱۵
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعکرامت انسان


وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ بخش آغازین آیه ۷۰ سوره اسراء که در بیان تکریم انسان است.

شناخت آیه

در آیه ۷۰ سوره اسراء آمده که خداوند می‌گوید ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب‌ها) حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه روزی‌شان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری کامل دادیم.[۱]

این آیه را نوعی منت‌نهادن دانسته اند که با عتاب همراه است. در آیات گذشته مسخر شدن کشتی به انسان و طلب روزی خدا و اعراض از خدا مطرح بود، در این آیه فرموده: حق آنست که انسان را مورد عنایت و موهبت خود قرار داده‌ایم ولی باز او اهل اعراض و کفران است.[۲]در این آیه خلاصه‌ای از کرامت‌ها و فضل خود را می‌شمارد، باشد که انسان بفهمد پروردگارش نسبت به وی عنایت بیشتری دارد، اما انسان این عنایت را نیز مانند همه نعمتهای الهی کفران می‌کند.[۳]

تکریم در آیه را موهبت و عنایتی دانسته اند که مخصوص انسان است و در چیز دیگری یافت نمی‌شود. تکریم و شرافت انسان که خدا به او مخصوص کرده به واسطه عقل و تفکر است که بوسیله آن حق و باطل و مضرّ و نافع و خیر و شرّ را از هم تشخیص می‌دهد، و موجودات را به تسخیر خود درمی‌آورد و در جهان به دلخواه خود تصرف می‌کند.[۴]

این آیه از مصادیق تکریم را برمی‌شمرد؛ یعنی خداوند انسان را با موهبت عقل مکرم و محترم کرد و نیز با پیمودن راه‌های دریا و خشکی و دست یافتن به آنها، محترم شد و همچنین با دست یافتن به خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها و لذت‌های گوناگون.[۵] از این تکریم، تفضیل و برتری که در آیه آمده روشن می‌شود؛ یعنی اگر انسان در حد خود با موهبت عقل حساب شود دارای تکریم است و اگر او در این مرحله با موجودات دیگر مقایسه شود او بر موجوداتی از قبیل حیوانات و جنّ برتری دارد.[۶]

متن و ترجمه آیه

تکریم انسان

در اینکه خداوند انسان را به چه چیز گرامی داشته که در آیه فوق به‌طور سربسته می‌گوید ما انسان را گرامی داشتیم، در میان مفسران گفتگو است، بعضی به خاطر اعطای قوه عقل و نطق و استعدادهای مختلف و آزادی اراده می‌دانند.

بعضی اندام موزون و قامت راست.

بعضی موهبت انگشتان که انسان با آن بسیار کارهای ظریف و دقیق را می‌تواند انجام دهد و همچنین قدرت بر نوشتن دارد.

بعضی به اینکه انسان تقریباً تنها موجودی است که می‌تواند غذای خود را با دست بخورد.

بعضی به خاطر سلطه او بر تمام موجودات روی زمین.

و بعضی به خاطر شناخت خدا و قدرت بر اطاعت فرمان او می‌دانند.

ولی روشن است که این مواهب در انسان جمع است، و هیچگونه تضادی با هم ندارند، بنا بر این گرامیداشت خدا نسبت به این مخلوق بزرگ با همه این مواهب و غیر این مواهب است.

خلاصه اینکه انسان امتیازات فراوانی بر مخلوقات دیگر دارد که هر یک از دیگری جالبتر و والاتر است.

و روح انسان علاوه بر امتیازات جسمی مجموعه‌ای است از استعدادهای عالی و توانایی بسیار برای پیمودن مسیر تکامل به‌طور نامحدود.[۷]

کرامت انسان هم در خلقت و هوش و عقل و استعداد است، و هم در دارا بودن قانون آسمانی و رهبری معصوم، و مسجود فرشتگان واقع شدن‏. در آیه، برای انسان هم کرامت مطرح است، هم فضیلت. «کَرَّمْنا فضلنا» شاید تفاوت این دو، عبارت باشد از: الف: کرامت، امتیازی است که در دیگران نیست، امّا فضیلت، امتیازی است که در دیگران نیز هست. ب: کرامت اشاره به نعمت‌های خدادادی در وجود انسان است، بدون تلاش. ولی فضیلت اشاره به نعمت‌هایی است که با تلاش خود انسان همراه با توفیق الهی بدست آمده است. ج: کرامت مربوط به نعمت‌های مادّی است، ولی فضیلت مربوط به نعمت‌های معنوی است.[۸]

کرامت، گاهی کرامت معنوی و اکتسابی و نزد خداست، مثل کرامتی که خاصّ اهل تقواست. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» حجرات، ۱۳. وگاهی کرامت در آفرینش است، نظیر «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» تین، ۴. که در خلقت انسان آمده است. مراد از «کَرَّمْنا» در این آیه، احتمالًا وجه دوّم باشد.[۹]

منابع

  1. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش. ج۵، ص۹۳.
  2. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱۴.
  3. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ۱۳۹۰ق، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ج‏13، ص: 155.
  4. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱۴.
  5. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱۴.
  6. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱۴.
  7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج‏12، ص: 198.
  8. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش. ج‏5، ص: 9۴.
  9. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش. ج۵، ص۹۳.