و من يتوكل على الله فهو حسبه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۲۳: خط ۲۳:
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
و من یتوکل علی الله فهو حسبه


هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مى‏كند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مى‏كند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مى‏آورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مى‏كند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مى‏فرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314
هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد، و حدود او را نشکند، و حرمت شرایعش را هتک ننموده، به آن عمل کند «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» خدای تعالی برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند، چون شریعت او فطری است، و خدای تعالی بشر را به وسیله آن شرایع به چیزی دعوت می‌کند که فطرت خود او اقتضای آن را دارد، و حاجت فطرتش را برمی‌آورد، و سعادت دنیایی و آخرتیش را تأمین می‌کند، و از همسر و مال و هر چیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزی می‌فرماید، پس مؤمن این ترس را به خود راه ندهد که اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به این جهت از آن محرمات کام نگیرد، خوشی زندگیش تأمین نشود، و به تنگی معیشت دچار گردد، نه، اینطور نیست، برای اینکه رزق از ناحیه خدای تعالی ضمانت شده و خدا قادر است که از عهده ضمانت خود بر آید.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314</ref>


</ref>
و کسی که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهای آن، و فرمانهایی که می‌دهد، خود را کنار بکشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملی را که خدا از او می‌خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد، و به عبارتی دیگر به دین خدا متدین شود و به احکام او عمل کند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خدای تعالی هم همان را برایش می‌خواهد، البته آنچه را که او به مقتضای فطرتش مایه خوشی زندگی و سعادت خود تشخیص می‌دهد، نه آنچه را که واهمه کاذبش سعادت و خوشی می‌داند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314</ref>
 
 
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مى‏دهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مى‏خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مى‏خواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مى‏دهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مى‏داند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314</ref>
 
و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سبب‏ها بدو منتهى مى‏شود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مى‏آورد و به خواسته خود مى‏رسد، بدون اينكه اراده‏اش دگرگونى پذيرد.  اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مى‏شوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مى‏تواند عمل كند كه او اجازه‏اش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست‏.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.</ref>


و اینکه فرمود: خدا کافی و کفیل او است، علتش این است که خدای تعالی آخرین سبب است، که تمامی سبب‌ها بدو منتهی می‌شود، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند بجا می‌آورد و به خواسته خود می‌رسد، بدون اینکه اراده‌اش دگرگونی پذیرد. اما سایر اسباب که انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها می‌شوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده، و هر صاحب قدرتی آن مقدار قدرت دارد که به آن داده، در نتیجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل کند که او اجازه‌اش داده باشد. پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است، و هیچ سبب دیگر چنین نیست‏.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.</ref>


== بیان آیه ==
== بیان آیه ==
خط ۴۲: خط ۳۸:
جمله «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه‌ای است،<ref>تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 23۵.</ref> همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ می‌دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بی‌تقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.</ref>
جمله «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه‌ای است،<ref>تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 23۵.</ref> همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ می‌دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بی‌تقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.</ref>


آيات فوق از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مى‏بخشد، پرده‏هاى ياس و نوميدى را مى‏درد، شعاعهاى حياتبخش اميد را به قلب مى‏تاباند، و به تمام افراد پرهيزگار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مى‏دهد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.</ref>
آیات فوق از امیدبخش‌ترین آیات قرآن مجید است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضیا می‌بخشد، پرده‌های یاس و نومیدی را می‌درد، شعاعهای حیاتبخش امید را به قلب می‌تاباند، و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات می‌دهد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.</ref>


== متن و ترجمه آیه ==
== متن و ترجمه آیه ==
خط ۵۲: خط ۴۸:


== تیتر ==
== تیتر ==
هرگز مفهوم آيه، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براى زندگى را به دست فراموشى بسپارد، و بگويد در خانه‏ ص۲۳۷.  
هرگز مفهوم آیه، این نیست که انسان تلاش و کوشش برای زندگی را به دست فراموشی بسپارد، و بگوید در خانه ص۲۳۷.
 
مى‏نشينم و تقوا پيشه مى‏كنم و ذكر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" مى‏گويم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزى مى‏رسد، نه هرگز مفهوم آيه چنين نيست، هدف تقوى و پرهيزكارى توأم با تلاش و كوشش است، اگر با اين حال درها به روى انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است. و لذا در حديثى مى‏خوانيم كه يكى از ياران امام صادق ع" عمر بن مسلم" مدتى خدمتش نيامد، حضرت جوياى حال او شد، عرض كردند: او تجارت را ترك گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: واى بر او " آيا نمى‏داند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك گويد دعايش مستجاب نمى‏شود".<ref>تفسير نمونه، ج‏24، ص: 238


</ref>
می‌نشینم و تقوا پیشه می‌کنم و ذکر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» می‌گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی می‌رسد، نه هرگز مفهوم آیه چنین نیست، هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال درها به روی انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است. و لذا در حدیثی می‌خوانیم که یکی از یاران امام صادق ع «عمر بن مسلم» مدتی خدمتش نیامد، حضرت جویای حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: وای بر او «آیا نمی‌داند کسی که تلاش و طلب روزی را ترک گوید دعایش مستجاب نمی‌شود».<ref>تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 238</ref>


جمعى از ياران رسول خدا ص وقتى آيه‏ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‏" نازل شد درها را به روى خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزى ما را عهده‏دار شده"! اين جريان به گوش پيامبر ص رسيد، كسى را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كرده‏ايد؟ گفتند: اى رسول خدا! چون خداوند روزى ما را تكفل كرده و ما مشغول عبادت شديم، پيامبر ص فرمود:" هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمى‏شود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد"<ref>تفسير نمونه، ج‏24، ص: 238.</ref>
جمعی از یاران رسول خدا ص وقتی آیه وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‏" نازل شد درها را به روی خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزی ما را عهده‌دار شده"! این جریان به گوش پیامبر ص رسید، کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده‌اید؟ گفتند: ای رسول خدا! چون خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم، پیامبر ص فرمود:" هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمی‌شود، بر شما باد که تلاش و طلب کنید"<ref>تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 238.</ref>


== توکل ==
== توکل ==
منظور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدايى كه از تمام نيازهاى او آگاه است، خدايى كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدايى كه قدرت‏. ص۲۳۸. به حل هر مشكلى دارد.
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او، رحیم و مهربان است، و خدایی که قدرت‏. ص۲۳۸. به حل هر مشکلی دارد.
 
كسى كه داراى روح توكل است، هرگز ياس و نوميدى را به خود راه نمى‏دهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمى‏كند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت روانى به او ميدهد كه مى‏تواند بر مشكلات پيروز شود، و از سوى ديگر امدادهاى غيبى كه به متوكلان نويد داده شده است به يارى او مى‏آيد، و او را شكست و ناتوانى رهايى مى‏بخشد. در حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص آمده است كه فرمود: از پيك وحى خدا، جبرئيل، پرسيدم: توكل چيست؟ گفت: حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان مى‏رساند، و نه نفع، و نه عطا مى‏كند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامى كه چنين شود، انسان جز براى خدا كار نمى‏كند، به غير او اميد ندارد، از غير او نمى‏ترسد، و دل به كسى جز او نمى‏بندد، اين روح توكل است‏.ص۲۳۹.
 
" توكل" با اين محتواى عميق، شخصيت تازه‏اى به انسان مى‏بخشد، و در تمام اعمال او اثر مى‏گذارد، لذا در حديثى مى‏خوانيم كه پيغمبر اكرم ص در شب معراج از پيشگاه خداوند سؤال كرد: پروردگارا!" چه عملى از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود.ص۲۳۹.
 
چيزى در نزد من افضل و برتر از توكل بر من، و خشنودى به آنچه قسمت كرده‏ام نيست‏.ص۲۴۰.
 
بديهى است توكل به اين معنى هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلى و فرار از مسئوليتها.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.
 
</ref>
 
 


کسی که دارای روح توکل است، هرگز یاس و نومیدی را به خود راه نمی‌دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی‌کند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانی به او می‌دهد که می‌تواند بر مشکلات پیروز شود، و از سوی دیگر امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده است به یاری او می‌آید، و او را شکست و ناتوانی رهایی می‌بخشد. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ص آمده است که فرمود: از پیک وحی خدا، جبرئیل، پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می‌رساند، و نه نفع، و نه عطا می‌کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامی که چنین شود، انسان جز برای خدا کار نمی‌کند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمی‌ترسد، و دل به کسی جز او نمی‌بندد، این روح توکل است‏. ص۲۳۹.


" توکل" با این محتوای عمیق، شخصیت تازه‌ای به انسان می‌بخشد، و در تمام اعمال او اثر می‌گذارد، لذا در حدیثی می‌خوانیم که پیغمبر اکرم ص در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد: پروردگارا!" چه عملی از همه اعمال برتر است". خداوند متعال فرمود. ص۲۳۹.


چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من، و خشنودی به آنچه قسمت کرده‌ام نیست‏. ص۲۴۰.


بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیتها.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸

سؤال

و من یتوکل علی الله فهو حسبه کدام آیه است؟

آیه ۳ طلاق
مشخصات آیه
واقع در سورهطلاق
شماره آیه۳
جزء۲۸
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعتوکل
آیات مرتبطآیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران

و من یتوکل علی الله فهو حسبه

هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد، و حدود او را نشکند، و حرمت شرایعش را هتک ننموده، به آن عمل کند «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» خدای تعالی برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند، چون شریعت او فطری است، و خدای تعالی بشر را به وسیله آن شرایع به چیزی دعوت می‌کند که فطرت خود او اقتضای آن را دارد، و حاجت فطرتش را برمی‌آورد، و سعادت دنیایی و آخرتیش را تأمین می‌کند، و از همسر و مال و هر چیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزی می‌فرماید، پس مؤمن این ترس را به خود راه ندهد که اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به این جهت از آن محرمات کام نگیرد، خوشی زندگیش تأمین نشود، و به تنگی معیشت دچار گردد، نه، اینطور نیست، برای اینکه رزق از ناحیه خدای تعالی ضمانت شده و خدا قادر است که از عهده ضمانت خود بر آید.[۱]

و کسی که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهای آن، و فرمانهایی که می‌دهد، خود را کنار بکشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملی را که خدا از او می‌خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد، و به عبارتی دیگر به دین خدا متدین شود و به احکام او عمل کند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خدای تعالی هم همان را برایش می‌خواهد، البته آنچه را که او به مقتضای فطرتش مایه خوشی زندگی و سعادت خود تشخیص می‌دهد، نه آنچه را که واهمه کاذبش سعادت و خوشی می‌داند.[۲]

و اینکه فرمود: خدا کافی و کفیل او است، علتش این است که خدای تعالی آخرین سبب است، که تمامی سبب‌ها بدو منتهی می‌شود، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند بجا می‌آورد و به خواسته خود می‌رسد، بدون اینکه اراده‌اش دگرگونی پذیرد. اما سایر اسباب که انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها می‌شوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده، و هر صاحب قدرتی آن مقدار قدرت دارد که به آن داده، در نتیجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل کند که او اجازه‌اش داده باشد. پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است، و هیچ سبب دیگر چنین نیست‏.[۳]

بیان آیه

در پایان آیه ۲ سوره طلاق می‌فرماید:" هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار می‌دهد و مشکلات زندگی او را حل می‌کند.[۴] در ادامه این سخن، در این آیه می‌گوید:

و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد" " و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش می‌کند"" چرا که خداوند قادر مطلق، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاری را اراده کند به انجام می‌رساند"" ولی خداوند برای هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است".[۵]

به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار می‌دهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجری عدالت باشند، و گشایش کارهای بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم انتظار ندارند روزی دهد. خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمی‌ماند، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است. درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتوای گسترده‌ای دارد که سایر موارد را نیز شامل می‌شود و وعده امید بخشی است از سوی خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهی آنها را می‌گیرد، و از پیچ و خم مشکلات عبور می‌دهد، و به افق تابناک سعادت رهنمون می‌گردد سختی‌های معیشت را برطرف می‌سازد، و ابرهای تیره و تار مشکلات را از آسمان زندگی آنها کنار می‌زند.[۶]

جمله «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه‌ای است،[۷] همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ می‌دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بی‌تقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.[۸]

آیات فوق از امیدبخش‌ترین آیات قرآن مجید است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضیا می‌بخشد، پرده‌های یاس و نومیدی را می‌درد، شعاعهای حیاتبخش امید را به قلب می‌تاباند، و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات می‌دهد.[۹]

متن و ترجمه آیه

تیتر

هرگز مفهوم آیه، این نیست که انسان تلاش و کوشش برای زندگی را به دست فراموشی بسپارد، و بگوید در خانه ص۲۳۷.

می‌نشینم و تقوا پیشه می‌کنم و ذکر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» می‌گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی می‌رسد، نه هرگز مفهوم آیه چنین نیست، هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال درها به روی انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است. و لذا در حدیثی می‌خوانیم که یکی از یاران امام صادق ع «عمر بن مسلم» مدتی خدمتش نیامد، حضرت جویای حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: وای بر او «آیا نمی‌داند کسی که تلاش و طلب روزی را ترک گوید دعایش مستجاب نمی‌شود».[۱۰]

جمعی از یاران رسول خدا ص وقتی آیه وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‏" نازل شد درها را به روی خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزی ما را عهده‌دار شده"! این جریان به گوش پیامبر ص رسید، کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده‌اید؟ گفتند: ای رسول خدا! چون خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم، پیامبر ص فرمود:" هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمی‌شود، بر شما باد که تلاش و طلب کنید"[۱۱]

توکل

منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او، رحیم و مهربان است، و خدایی که قدرت‏. ص۲۳۸. به حل هر مشکلی دارد.

کسی که دارای روح توکل است، هرگز یاس و نومیدی را به خود راه نمی‌دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی‌کند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانی به او می‌دهد که می‌تواند بر مشکلات پیروز شود، و از سوی دیگر امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده است به یاری او می‌آید، و او را شکست و ناتوانی رهایی می‌بخشد. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام ص آمده است که فرمود: از پیک وحی خدا، جبرئیل، پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می‌رساند، و نه نفع، و نه عطا می‌کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامی که چنین شود، انسان جز برای خدا کار نمی‌کند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمی‌ترسد، و دل به کسی جز او نمی‌بندد، این روح توکل است‏. ص۲۳۹.

" توکل" با این محتوای عمیق، شخصیت تازه‌ای به انسان می‌بخشد، و در تمام اعمال او اثر می‌گذارد، لذا در حدیثی می‌خوانیم که پیغمبر اکرم ص در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد: پروردگارا!" چه عملی از همه اعمال برتر است". خداوند متعال فرمود. ص۲۳۹.

چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من، و خشنودی به آنچه قسمت کرده‌ام نیست‏. ص۲۴۰.

بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیتها.[۱۲]

منابع

  1. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314
  2. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 314
  3. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.
  4. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: ۲۳۴.
  5. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 235
  6. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 235
  7. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 23۵.
  8. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
  9. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
  10. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 238
  11. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 238.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.