حسبنا الله و نعم الوکیل: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
خط ۲۸: خط ۲۸:
منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>
منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>


" وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اصل ماده" حا- سین- باً از حساب گرفته شده، به این مناسبت که کفایت، به حساب وی مقدار حاجت است و اینکه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ" اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی، که سنت الهیه آن را جاری ساخته، و کلمه (وکیل) به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند.
«وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اصل ماده «حا- سین- باً از حساب گرفته شده، به این مناسبت که کفایت، به حساب وی مقدار حاجت است و اینکه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ» اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی، که سنت الهیه آن را جاری ساخته، و کلمه (وکیل) به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند.


بنا بر این مضمون آیه بر می‌گردد به معنای آیه ۳ سوره طلاق، که می‌فرماید: و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است، چون خدا بکار خود می‌رسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>
بنا بر این مضمون آیه بر می‌گردد به معنای آیه ۳ سوره طلاق، که می‌فرماید: و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است، چون خدا بکار خود می‌رسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref>
خط ۴۲: خط ۴۲:
حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.</ref>
حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.</ref>


امام صادق (ع) فرمودند: «تعجّب مى‏كنم از كسى كه مى‏ترسد و به گفته‏ى خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» پناه نمى‏برد. قوى‏ترين اهرم در برابر تهديدات دشمن، ايمان و توكّل به خداست‏.<ref>قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.</ref>
امام صادق(ع) فرمودند: «تعجّب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد. قوی‌ترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن، ایمان و توکّل به خداست‏.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.</ref>


يعنى گفتند كه خداوند كفايت كننده و ولى و حافظ و متولى امور ماست و نيكو وكيل يعنى نيكو كفايت كننده و نيكو پناه و معتمدى است كه امور باو واگذار شود.<ref>طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.</ref>
یعنی گفتند که خداوند کفایت کننده و ولی و حافظ و متولی امور ماست و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور باو واگذار شود.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۸

سؤال

حسبنا الله و نعم الوکیل

آیه ۱۷۳ آل‌عمران
حسبنا الله و نعم الوکیل
مشخصات آیه
واقع در سورهآل‌عمران
شماره آیه۱۷۳
جزء۴

حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ بخشی از آیه ۱۷۳ آل‌عمران، «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است.

بیان آیه

این آیه درباره کسانی است که عده ای به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حمله‌اند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه بعکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است". به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و می‌گوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» چه نعمت و فضلی از این بالاتر که بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.[۱]

منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند.[۲]

«وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اصل ماده «حا- سین- باً از حساب گرفته شده، به این مناسبت که کفایت، به حساب وی مقدار حاجت است و اینکه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ» اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی، که سنت الهیه آن را جاری ساخته، و کلمه (وکیل) به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر می‌کند.

بنا بر این مضمون آیه بر می‌گردد به معنای آیه ۳ سوره طلاق، که می‌فرماید: و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است، چون خدا بکار خود می‌رسد.[۳]

متن و ترجمه آیه

معنا و مفهوم حسبنا الله و نعم الوکیل

حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.[۴]

امام صادق(ع) فرمودند: «تعجّب می‌کنم از کسی که می‌ترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی‌برد. قوی‌ترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن، ایمان و توکّل به خداست‏.[۵]

یعنی گفتند که خداوند کفایت کننده و ولی و حافظ و متولی امور ماست و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور باو واگذار شود.[۶]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.
  2. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  3. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  4. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.
  5. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.
  6. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.