نیکیکردن به غیرمسلمانان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی== | ==نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی== | ||
... | اين آيه و آيه بعدى مبين يك حكم كلى در باره معامله مسلمانان با كفار است و آن اينكه اگر كفار ضررى به مسلمانان نرسانده و به فكر ضرر و توطئه بر عليه آنان نيستند، مسلمانان مىتوانند با آنها خوب باشند و نيكى كنند ولى آنان كه ضرر رسانده و در فكر ضرر رساندن هستند، نمىشود آنها را دوست داشت و رابطه برقرار كرد و نيكى نمود.<ref>قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج11، ص: 124 | ||
</ref> | |||
خداوند شما را از نيكى و عدل نسبت به كسانى كه با شما به خاطر دين جنگ نكرده و شما را از خانههايتان بيرون ننمودهاند منع نمىكند. همانا خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.<ref>تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج9، ص: 58۴.</ref> | |||
سياست خارجى اسلام بر اساس جذب و جلب ديگران است و اين امر از طرق زير قابل دستيابى است: نيكى. «تَبَرُّوهُمْ» با آنان نيكى كنيد. عدالت. «تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» نسبت به آنان قسط و عدالت داشته باشند. قبول پيشنهاد صلح. كمك مالى. ردّ امانات آنان، وفا به عهد با آنان، محترم شمردن پيمانهاى آنان و نيكى به والدين آنان. بر اساس اين آيه، كفّار غير حربى كه بناى جنگ با مسلمانان را ندارند و در حكومت اسلامى زندگى مىكنند، از حقوق و عدالت اجتماعى برخوردارند. حساب كفّار بىآزار از كفّار آزاررسان جداست. اسلام دين نيكى و عدالت است، حتّى نسبت به كفّار.<ref>تفسير نور، ج9، ص: 585 | |||
</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۸
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیه صلح کدام آیه است و تفسیر آن چیست؟
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | ممتحنه |
شماره آیه | ۸ |
جزء | ۲۸ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | صلح با کفار |
...
شناخت آیه
دسته ديگرى بودند كه در عين كفر و شرك كارى به مسلمانان نداشتند، نه عداوت مىورزيدند، نه با آنها پيكار مىكردند، و نه اقدام به بيرون راندنشان از شهر و ديارشان نمودند، حتى گروهى از آنها پيمان ترك مخاصمه با مسلمانان بسته بودند، نيكى كردن با اين دسته اظهار محبت با آنها بىمانع بود، و اگر معاهدهاى با آنها بسته بودند بايد به آن وفا كنند و در اجراى عدالت بكوشند. مصداق اين گروه طائفه" خزاعه" بودند كه با مسلمين پيمان ترك مخاصمه داشتند.[۱]
از اين آيات" يك اصل كلى و اساسى" در چگونگى رابطه مسلمانان با غير مسلمين استفاده مىشود، نه تنها براى آن زمان كه براى امروز و فردا نيز ثابت است، و آن اينكه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشورى كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را يارى دهند سرسختانه بايستند، و هر گونه پيوند محبت و دوستى را با آنها قطع كنند. اما اگر آنها در عين كافر بودن نسبت به اسلام و مسلمين بىطرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين مىتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد كه با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد.[۲]
معناى آيه اين است كه: خدا با اين فرمانش كه فرمود:" دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگيريد" نخواسته است شما را از احسان و معامله به عدل با آنهايى كه با شما در دين قتال نكردند، و از ديارتان اخراج نكردند، نهى كرده باشد، براى اينكه احسان به چنين كفارى خود عدالتى است از شما، و خداوند عدالتكاران را دوست مىدارد.[۳]
متن و ترجمه آیه
...
نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی
اين آيه و آيه بعدى مبين يك حكم كلى در باره معامله مسلمانان با كفار است و آن اينكه اگر كفار ضررى به مسلمانان نرسانده و به فكر ضرر و توطئه بر عليه آنان نيستند، مسلمانان مىتوانند با آنها خوب باشند و نيكى كنند ولى آنان كه ضرر رسانده و در فكر ضرر رساندن هستند، نمىشود آنها را دوست داشت و رابطه برقرار كرد و نيكى نمود.[۴]
خداوند شما را از نيكى و عدل نسبت به كسانى كه با شما به خاطر دين جنگ نكرده و شما را از خانههايتان بيرون ننمودهاند منع نمىكند. همانا خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.[۵]
سياست خارجى اسلام بر اساس جذب و جلب ديگران است و اين امر از طرق زير قابل دستيابى است: نيكى. «تَبَرُّوهُمْ» با آنان نيكى كنيد. عدالت. «تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» نسبت به آنان قسط و عدالت داشته باشند. قبول پيشنهاد صلح. كمك مالى. ردّ امانات آنان، وفا به عهد با آنان، محترم شمردن پيمانهاى آنان و نيكى به والدين آنان. بر اساس اين آيه، كفّار غير حربى كه بناى جنگ با مسلمانان را ندارند و در حكومت اسلامى زندگى مىكنند، از حقوق و عدالت اجتماعى برخوردارند. حساب كفّار بىآزار از كفّار آزاررسان جداست. اسلام دين نيكى و عدالت است، حتّى نسبت به كفّار.[۶]
منابع
- ↑ تفسير نمونه، ج24، ص: 32.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۳۳.
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: 234
- ↑ قرشى بنابى، علىاكبر، تفسير احسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج11، ص: 124
- ↑ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج9، ص: 58۴.
- ↑ تفسير نور، ج9، ص: 585