و من يتوكل على الله فهو حسبه: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
}} | }} | ||
و من یتوکل علی الله فهو حسبه | و من یتوکل علی الله فهو حسبه | ||
هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مىكند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مىكند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مىآورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مىكند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مىفرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314 | |||
</ref> | |||
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مىدهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مىخواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مىخواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مىدهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مىداند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314</ref> | |||
و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سببها بدو منتهى مىشود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مىآورد و به خواسته خود مىرسد، بدون اينكه ارادهاش دگرگونى پذيرد. اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مىشوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مىتواند عمل كند كه او اجازهاش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: ۳۱۴.</ref> | |||
== بیان آیه == | == بیان آیه == |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
و من یتوکل علی الله فهو حسبه کدام آیه است؟
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | طلاق |
شماره آیه | ۳ |
جزء | ۲۸ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | توکل |
آیات مرتبط | آیه ۱۷۳ سوره آلعمران |
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مىكند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مىكند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مىآورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مىكند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مىفرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.[۱]
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مىدهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مىخواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مىخواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مىدهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مىداند.[۲]
و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سببها بدو منتهى مىشود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مىآورد و به خواسته خود مىرسد، بدون اينكه ارادهاش دگرگونى پذيرد. اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مىشوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مىتواند عمل كند كه او اجازهاش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست.[۳]
بیان آیه
در پایان آیه ۲ سوره طلاق میفرماید:" هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار میدهد و مشکلات زندگی او را حل میکند.[۴] در ادامه این سخن، در این آیه میگوید:
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد" " و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش میکند"" چرا که خداوند قادر مطلق، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاری را اراده کند به انجام میرساند"" ولی خداوند برای هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است".[۵]
به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار میدهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجری عدالت باشند، و گشایش کارهای بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم انتظار ندارند روزی دهد. خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمیماند، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است. درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتوای گستردهای دارد که سایر موارد را نیز شامل میشود و وعده امید بخشی است از سوی خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهی آنها را میگیرد، و از پیچ و خم مشکلات عبور میدهد، و به افق تابناک سعادت رهنمون میگردد سختیهای معیشت را برطرف میسازد، و ابرهای تیره و تار مشکلات را از آسمان زندگی آنها کنار میزند.[۶]
جمله «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازهگیری دقیق و حکیمانهای است،[۷] همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ میدهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بیتقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.[۸]
آيات فوق از اميدبخشترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مىبخشد، پردههاى ياس و نوميدى را مىدرد، شعاعهاى حياتبخش اميد را به قلب مىتاباند، و به تمام افراد پرهيزگار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مىدهد.[۹]
متن و ترجمه آیه
﴿ | وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجامرساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرر کرده است. طلاق:۳ |
﴾ |
تیتر
هرگز مفهوم آيه، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براى زندگى را به دست فراموشى بسپارد، و بگويد در خانه ص۲۳۷.
مىنشينم و تقوا پيشه مىكنم و ذكر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" مىگويم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزى مىرسد، نه هرگز مفهوم آيه چنين نيست، هدف تقوى و پرهيزكارى توأم با تلاش و كوشش است، اگر با اين حال درها به روى انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است. و لذا در حديثى مىخوانيم كه يكى از ياران امام صادق ع" عمر بن مسلم" مدتى خدمتش نيامد، حضرت جوياى حال او شد، عرض كردند: او تجارت را ترك گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: واى بر او " آيا نمىداند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك گويد دعايش مستجاب نمىشود".[۱۰]
جمعى از ياران رسول خدا ص وقتى آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ" نازل شد درها را به روى خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزى ما را عهدهدار شده"! اين جريان به گوش پيامبر ص رسيد، كسى را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كردهايد؟ گفتند: اى رسول خدا! چون خداوند روزى ما را تكفل كرده و ما مشغول عبادت شديم، پيامبر ص فرمود:" هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمىشود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد"[۱۱]
توکل
منظور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدايى كه از تمام نيازهاى او آگاه است، خدايى كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدايى كه قدرت. ص۲۳۸. به حل هر مشكلى دارد.
كسى كه داراى روح توكل است، هرگز ياس و نوميدى را به خود راه نمىدهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمىكند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت روانى به او ميدهد كه مىتواند بر مشكلات پيروز شود، و از سوى ديگر امدادهاى غيبى كه به متوكلان نويد داده شده است به يارى او مىآيد، و او را شكست و ناتوانى رهايى مىبخشد. در حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص آمده است كه فرمود: از پيك وحى خدا، جبرئيل، پرسيدم: توكل چيست؟ گفت: حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان مىرساند، و نه نفع، و نه عطا مىكند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامى كه چنين شود، انسان جز براى خدا كار نمىكند، به غير او اميد ندارد، از غير او نمىترسد، و دل به كسى جز او نمىبندد، اين روح توكل است.ص۲۳۹.
" توكل" با اين محتواى عميق، شخصيت تازهاى به انسان مىبخشد، و در تمام اعمال او اثر مىگذارد، لذا در حديثى مىخوانيم كه پيغمبر اكرم ص در شب معراج از پيشگاه خداوند سؤال كرد: پروردگارا!" چه عملى از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود.ص۲۳۹.
چيزى در نزد من افضل و برتر از توكل بر من، و خشنودى به آنچه قسمت كردهام نيست.ص۲۴۰.
بديهى است توكل به اين معنى هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلى و فرار از مسئوليتها.[۱۲]
منابع
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314
- ↑ الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص: 314
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: ۳۱۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج24، ص: ۲۳۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج24، ص: 235
- ↑ تفسیر نمونه، ج24، ص: 235
- ↑ تفسیر نمونه، ج24، ص: 23۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
- ↑ تفسير نمونه، ج24، ص: 238
- ↑ تفسير نمونه، ج24، ص: 238.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.