حسبنا الله و نعم الوکیل: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| درباره = | | درباره = | ||
| سایر = | | سایر = | ||
| آیات مرتبط = | | آیات مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ | '''حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ''' بخشی از آیه ۱۷۳ آلعمران، «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است. | ||
== بیان آیه == | |||
این آیه درباره کسانی است که عده ای به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حملهاند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه بعکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است". به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و میگوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» چه نعمت و فضلی از این بالاتر که بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.</ref> | |||
منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> | |||
بنا بر | " وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اصل ماده" حا- سین- باً از حساب گرفته شده، به این مناسبت که کفایت، به حساب وی مقدار حاجت است و اینکه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ" اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی، که سنت الهیه آن را جاری ساخته، و کلمه (وکیل) به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر میکند. | ||
بنا بر این مضمون آیه بر میگردد به معنای آیه ۳ سوره طلاق، که میفرماید: و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است، چون خدا بکار خود میرسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> | |||
== متن و ترجمه آیه == | == متن و ترجمه آیه == | ||
{{قرآن بزرگ| | {{قرآن بزرگ|الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ | ||
| سوره = آلعمران | | سوره = آلعمران | ||
| آیه = ۱۷۳ | | آیه = ۱۷۳ | ||
| ترجمه = | | ترجمه = کسانی که مردم گفتندشان که مردم برای جنگ با شما گرد آمدهاند، از آنها بترسید، و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاوری است. | ||
}} | }} | ||
== تیتر == | == تیتر == | ||
حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۶
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
حسبنا الله و نعم الوکیل
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | آلعمران |
شماره آیه | ۱۷۳ |
جزء | ۴ |
حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ بخشی از آیه ۱۷۳ آلعمران، «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است.
بیان آیه
این آیه درباره کسانی است که عده ای به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حملهاند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه بعکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است". به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و میگوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» چه نعمت و فضلی از این بالاتر که بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.[۱]
منافقین که از یاری اسلام مضایقه کردند به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند.[۲]
" وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اصل ماده" حا- سین- باً از حساب گرفته شده، به این مناسبت که کفایت، به حساب وی مقدار حاجت است و اینکه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ" اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی، که سنت الهیه آن را جاری ساخته، و کلمه (وکیل) به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر میکند.
بنا بر این مضمون آیه بر میگردد به معنای آیه ۳ سوره طلاق، که میفرماید: و کسی که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است، چون خدا بکار خود میرسد.[۳]
متن و ترجمه آیه
﴿ | الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ
کسانی که مردم گفتندشان که مردم برای جنگ با شما گرد آمدهاند، از آنها بترسید، و این سخن بر ایمانشان بیفزود و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاوری است. آلعمران:۱۷۳ |
﴾ |
تیتر
حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.[۴]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.