نیکیکردن به غیرمسلمانان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| درباره = | | درباره = | ||
| سایر = | | سایر = | ||
| آیات مرتبط = | | آیات مرتبط = | ||
}} | }} | ||
... | ... | ||
== شناخت آیه == | |||
دسته دیگری بودند که در عین کفر و شرک کاری به مسلمانان نداشتند، نه عداوت میورزیدند، نه با آنها پیکار میکردند، و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان نمودند، حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند، نیکی کردن با این دسته اظهار محبت با آنها بیمانع بود، و اگر معاهدهای با آنها بسته بودند باید به آن وفا کنند و در اجرای عدالت بکوشند. مصداق این گروه طائفه «خزاعه» بودند که با مسلمین پیمان ترک مخاصمه داشتند.<ref>تفسیر نمونه، ج24، ص: 32.</ref> | |||
از | از این آیات «یک اصل کلی و اساسی» در چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمین استفاده میشود، نه تنها برای آن زمان که برای امروز و فردا نیز ثابت است، و آن اینکه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضداسلام و مسلمین قیام کنند، یا دشمنان اسلام را یاری دهند سرسختانه بایستند، و هر گونه پیوند محبت و دوستی را با آنها قطع کنند. اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بیطرف بمانند یا تمایل داشته باشند، مسلمین میتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد که با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمین گردد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۳۳.</ref> | ||
</ref> | معنای آیه این است که: خدا با این فرمانش که فرمود: «دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگیرید» نخواسته است شما را از احسان و معامله به عدل با آنهایی که با شما در دین قتال نکردند، و از دیارتان اخراج نکردند، نهی کرده باشد، برای اینکه احسان به چنین کفاری خود عدالتی است از شما، و خداوند عدالتکاران را دوست میدارد.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: 234</ref> | ||
== متن و ترجمه آیه == | |||
==متن و ترجمه آیه== | |||
... | ... | ||
==نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی== | == نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی == | ||
این آیه و آیه بعدی مبین یک حکم کلی درباره معامله مسلمانان با کفار است و آن اینکه اگر کفار ضرری به مسلمانان نرسانده و به فکر ضرر و توطئه بر علیه آنان نیستند، مسلمانان میتوانند با آنها خوب باشند و نیکی کنند ولی آنان که ضرر رسانده و در فکر ضرر رساندن هستند، نمیشود آنها را دوست داشت و رابطه برقرار کرد و نیکی نمود.<ref>قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج11، ص: 124</ref> | |||
خداوند شما را از نیکی و عدل نسبت به کسانی که با شما به خاطر دین جنگ نکرده و شما را از خانههایتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند. همانا خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.<ref>تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج9، ص: 58۴.</ref> | |||
</ref> | سیاست خارجی اسلام بر اساس جذب و جلب دیگران است و این امر از طرق زیر قابل دستیابی است: نیکی. «تَبَرُّوهُمْ» با آنان نیکی کنید. عدالت. «تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» نسبت به آنان قسط و عدالت داشته باشند. قبول پیشنهاد صلح. کمک مالی. ردّ امانات آنان، وفا به عهد با آنان، محترم شمردن پیمانهای آنان و نیکی به والدین آنان. بر اساس این آیه، کفّار غیر حربی که بنای جنگ با مسلمانان را ندارند و در حکومت اسلامی زندگی میکنند، از حقوق و عدالت اجتماعی برخوردارند. حساب کفّار بیآزار از کفّار آزاررسان جداست. اسلام دین نیکی و عدالت است، حتّی نسبت به کفّار.<ref>تفسیر نور، ج9، ص: 585</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۸
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیه صلح کدام آیه است و تفسیر آن چیست؟
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | ممتحنه |
شماره آیه | ۸ |
جزء | ۲۸ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | صلح با کفار |
...
شناخت آیه
دسته دیگری بودند که در عین کفر و شرک کاری به مسلمانان نداشتند، نه عداوت میورزیدند، نه با آنها پیکار میکردند، و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان نمودند، حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند، نیکی کردن با این دسته اظهار محبت با آنها بیمانع بود، و اگر معاهدهای با آنها بسته بودند باید به آن وفا کنند و در اجرای عدالت بکوشند. مصداق این گروه طائفه «خزاعه» بودند که با مسلمین پیمان ترک مخاصمه داشتند.[۱]
از این آیات «یک اصل کلی و اساسی» در چگونگی رابطه مسلمانان با غیر مسلمین استفاده میشود، نه تنها برای آن زمان که برای امروز و فردا نیز ثابت است، و آن اینکه مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضداسلام و مسلمین قیام کنند، یا دشمنان اسلام را یاری دهند سرسختانه بایستند، و هر گونه پیوند محبت و دوستی را با آنها قطع کنند. اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بیطرف بمانند یا تمایل داشته باشند، مسلمین میتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند البته نه در آن حد که با برادران مسلمان دارند، و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمین گردد.[۲]
معنای آیه این است که: خدا با این فرمانش که فرمود: «دشمن مرا و دشمن خود را دوست نگیرید» نخواسته است شما را از احسان و معامله به عدل با آنهایی که با شما در دین قتال نکردند، و از دیارتان اخراج نکردند، نهی کرده باشد، برای اینکه احسان به چنین کفاری خود عدالتی است از شما، و خداوند عدالتکاران را دوست میدارد.[۳]
متن و ترجمه آیه
...
نیکی کردن و عدالت ورزیدن به کافران غیر حربی
این آیه و آیه بعدی مبین یک حکم کلی درباره معامله مسلمانان با کفار است و آن اینکه اگر کفار ضرری به مسلمانان نرسانده و به فکر ضرر و توطئه بر علیه آنان نیستند، مسلمانان میتوانند با آنها خوب باشند و نیکی کنند ولی آنان که ضرر رسانده و در فکر ضرر رساندن هستند، نمیشود آنها را دوست داشت و رابطه برقرار کرد و نیکی نمود.[۴]
خداوند شما را از نیکی و عدل نسبت به کسانی که با شما به خاطر دین جنگ نکرده و شما را از خانههایتان بیرون ننمودهاند منع نمیکند. همانا خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.[۵]
سیاست خارجی اسلام بر اساس جذب و جلب دیگران است و این امر از طرق زیر قابل دستیابی است: نیکی. «تَبَرُّوهُمْ» با آنان نیکی کنید. عدالت. «تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» نسبت به آنان قسط و عدالت داشته باشند. قبول پیشنهاد صلح. کمک مالی. ردّ امانات آنان، وفا به عهد با آنان، محترم شمردن پیمانهای آنان و نیکی به والدین آنان. بر اساس این آیه، کفّار غیر حربی که بنای جنگ با مسلمانان را ندارند و در حکومت اسلامی زندگی میکنند، از حقوق و عدالت اجتماعی برخوردارند. حساب کفّار بیآزار از کفّار آزاررسان جداست. اسلام دین نیکی و عدالت است، حتّی نسبت به کفّار.[۶]
منابع
- ↑ تفسیر نمونه، ج24، ص: 32.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۳۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج19، ص: 234
- ↑ قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج11، ص: 124
- ↑ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج9، ص: 58۴.
- ↑ تفسیر نور، ج9، ص: 585