آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟ | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
== معنای حبل الورید == | == معنای حبل الورید == | ||
حبل الوريد، رگى است كه در بدن انسان پراكنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن عباس و مجاهد | حبل الوريد، رگى است كه در بدن انسان پراكنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن عباس و مجاهد گفتهاند: حبل الوريد رگى است در حلقوم.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمه نورى همدانى، حسين، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵. | ||
</ref> مفسران گفته اند وريد رگى باشد در حلقوم.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج۱۸، ص۶۵. | |||
</ref> | </ref> | ||
حبل الوريد؛ مثلى براى بسيار نزديك بودن است چنان كه گفتهاند هو منّى معقد الإزار، او بسيار به من نزديك است، منظور از «حبل» رگ است و وريدان دو رگى است كه متّصل به گردن است.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸. | |||
حبل الوريد؛ مثلى براى بسيار نزديك بودن است چنان كه | |||
</ref> | </ref> | ||
آیت الله مکارم در بیان این که چرا «حَبْلِ الْوَرِیدِ» را به رگ قلب معنا کردهاند، چنین میفرمایند: مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عدهای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان میگذرد میدانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کردهاند، گاه آن را وریدان میگویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> | آیت الله مکارم در بیان این که چرا «حَبْلِ الْوَرِیدِ» را به رگ قلب معنا کردهاند، چنین میفرمایند: مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عدهای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان میگذرد میدانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کردهاند، گاه آن را وریدان میگویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> | ||
و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را بهطور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا میرساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان میآید لذا گفتهاند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آن جاست که قرآن میفرماید: {{قرآن| | و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را بهطور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا میرساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان میآید لذا گفتهاند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آن جاست که قرآن میفرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است. لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب میباشد. و از طرفی واژه «ورید» از «ورود» گرفته شده و به معنای رفتن به سراغ آب است و از آن جا که خون از این رگ وارد قلب یا وارد اعضاء دیگر میشود، آن را ورید گفتهاند. ودر اصطلاح امروز زیستشناسی به رگهایی که خون را از تمام اعضاء به قلب و خون را از قلب به اعضاء میرساند ورید یا شریان میگویند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> | ||
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: {{قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}} کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش میشود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفتهاند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیکتریم، آن گاه چگونه به او و آنچه در دل او میگذرد آگاه نیستیم؟ این جمله میخواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهمتر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس میفرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیکتریم.» یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده میفرماید: {{قرآن|أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>انفال/۲۴.</ref> خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref> | علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: {{قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}} کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش میشود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفتهاند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیکتریم، آن گاه چگونه به او و آنچه در دل او میگذرد آگاه نیستیم؟ این جمله میخواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهمتر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس میفرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیکتریم.» یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده میفرماید: {{قرآن|أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>انفال/۲۴.</ref> خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref> |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۵
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
متن آیه
﴿ | وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم! ق:۱۶ |
﴾ |
معنای حبل الورید
حبل الوريد، رگى است كه در بدن انسان پراكنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن عباس و مجاهد گفتهاند: حبل الوريد رگى است در حلقوم.[۱] مفسران گفته اند وريد رگى باشد در حلقوم.[۲]
حبل الوريد؛ مثلى براى بسيار نزديك بودن است چنان كه گفتهاند هو منّى معقد الإزار، او بسيار به من نزديك است، منظور از «حبل» رگ است و وريدان دو رگى است كه متّصل به گردن است.[۳]
آیت الله مکارم در بیان این که چرا «حَبْلِ الْوَرِیدِ» را به رگ قلب معنا کردهاند، چنین میفرمایند: مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عدهای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگهائی که از بدن انسان میگذرد میدانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کردهاند، گاه آن را وریدان میگویند، یعنی دو رگ گردن.[۴]
و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را بهطور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا میرساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان میآید لذا گفتهاند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آن جاست که قرآن میفرماید: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.﴾(انفال:۲۴) در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است. لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب میباشد. و از طرفی واژه «ورید» از «ورود» گرفته شده و به معنای رفتن به سراغ آب است و از آن جا که خون از این رگ وارد قلب یا وارد اعضاء دیگر میشود، آن را ورید گفتهاند. ودر اصطلاح امروز زیستشناسی به رگهایی که خون را از تمام اعضاء به قلب و خون را از قلب به اعضاء میرساند ورید یا شریان میگویند.[۵]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ﴾ کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش میشود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفتهاند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیکتریم، آن گاه چگونه به او و آنچه در دل او میگذرد آگاه نیستیم؟ این جمله میخواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهمتر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس میفرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیکتریم.» یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده میفرماید: ﴿أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ﴾[۶] خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.[۷]
تفسیر آیه
مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفته اند اين اقربيت نسبت بهعلم است نه بهمكان.[۸] و به تعبیری این تعبیر تمثيلی است برای نشان دادن قرب معنوی.[۹] خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بين جان ما و خود ما حائل و فاصله است . به ما از جان ما نزديكتر است . لذا اگر بر كارى تصميمى گرفتيم او نقض مى كند و اگر عزيمت نموديم او فسخ مينمايد . خاطرات ما را بهتر از ما ميداند . آنچه در قلب ما ميگذرد اول او ميداند بعد ما مى فهميم . آنچه از ذهن ما ميگذرد او بان خاطره از ما عالم تر است . قدرتى كه درجان ماست خدا بان قدرت از ما نزديكتر است . چيزى نيست كه خدا به او از خود او نزديكتر نباشد.[۱۰] بين خدا و مخلوقاتش نمىتواند حجابى وجود داشته باشد، چراكه همه هستى در اختيار او و قائم به اراده اوست؛ ولى چون ما از خدا دوريم، اين رابطه (رابطه انسان و خدا) را درك نمىكنيم.[۱۱]
با این احاطه علمی خداوند و بودن ما در قبضه قدرت او، تکلیف ما روشن است؛ نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشهها و نیتها و حتی وسوسههائی که از قلب ما میگذرد. توجه به این واقعیت انسان را بیدار میکند و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهی آشنا میسازد، و از انسان بیخبر و بیتفاوت، موجودی هوشیار و سر به راه و متعهد و با تقوا به وجود میآورد. چرا که خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بیخبر بماند، آن هم خلقتی که دائم است، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به موجودات میرسد که اگر یک لحظه رابطه ما با او قطع شود همه نابود میشویم، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض بخش، یعنی کره خورشید جدا میشود و در فضا پخش میگردد، بلکه ارتباط ما با ذات مقدس او از این هم بالاتر است چون او خالق است و خلقتش دائم و مستمر و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم، با این حال چگونه ممکن است او از ظاهر و باطن ما بیخبر باشد ؟![۱۲]
میتوان همه این تفسیرها را در یک تفسیر جمع کرد و آن این که خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی نیست و نه از آنها جدا میباشد؛ مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان کند و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد، از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.[۱۳] همانطور که امام علی(ع) میفرماید: «خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست نه این که همنشین آنان باشد و از همه چیز مبد است نه این که از آنها جدا و بیگانه باشد، او انجام دهند همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله».[۱۴]
مطالعه بیشتر
- ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
منابع
- ↑ طبرسی، محمد بن حسن، تفسير مجمع البيان، ترجمه نورى همدانى، حسين، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.
- ↑ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج۱۸، ص۶۵.
- ↑ طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.
- ↑ انفال/۲۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.
- ↑ کاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج9، ص: 9
- ↑ ابنعربى، محمد بن على، تفسير ابن عربى( تأويلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۲۲ق. ج2، ص: 278
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظري و عملي، دفتر انتشارات اسلامى، ص۹۳.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حديث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره)، 1391، ص۱۷۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۳۲، خ۱.