پرش به محتوا

آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»: تفاوت میان نسخه‌ها

A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
آوردن معنای لغات از کتب لغوی و ویرایش جزیی در تفسیر حبل الورید
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ آیه ۱۶ سوره ق است که به این معناست که خداوند می گوید ما از رگ گردن به انسان نزدیکترییم. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می دانند و اینطور معنا کرده اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک تر است. بعضی هم گفتهاند حبل الورید؛ مثلی برای بسیار نزدیک بودن است.
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات آیه
| عنوان =آیه ۱۶ سوره ق
| تصویر =Hdi 16 r.png
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| واقع در سوره =ق
| شماره آیه =۱۶
| جزء =۲۶
| شأن نزول =
| مکان نزول =مکه
| موضوع =
| درباره =
| سایر =
| آیات مرتبط =
}}
خداوند در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (آیه۱۶ سوره ق) خود را از رگ گردن به انسان نزدیکتر می‌داند. برخی [[مفسران]] ورید را به معنای قلب می‌دانند و چنین معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مَثَلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.


مفسران در توضیح این آیه گفته اند که این تعبیر ثمثیلی است برای قرب معنوی خداوند به انسان. در سوره انفال آمده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی نشان می دهد خداوند همه آنچه در خاطر و قلب و ذهن انسان می گذرد احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.
مفسران تعبیر در این آیه را تمثیلی برای نزدیکی معنوی خداوند به انسان خوانده‌اند. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی را نشان از این گفته‌اند که خداوند به همه آنچه در قلب و ذهن انسان می‌گذرد، احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.


== متن آیه ==
== متن آیه ==
خط ۱۵: خط ۳۱:
}}
}}


== معنای حبل الورید ==
== معنای حَبْل الْوَرِید ==
حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند: حبل الورید رگی است در حلقوم.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.</ref> مفسران گفته‌اند ورید رگی باشد در حلقوم.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref>
'''حبل'''


حبل الورید؛ مثلی برای بسیار نزدیک بودن است چنان‌که گفته‌اند هو منّی معقد الإزار، او بسیار به من نزدیک است، منظور از «حبل» رگ است و وریدان دو رگی است که متّصل به گردن است‏.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.</ref>
حَبْل به معنای ریسمان است. به پیمان و امان، پیوند و ارتباط، تپه شنی بلند و بزرگ،
<ref>فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۳۶.</ref>
<ref>ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغه، بیروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۵۰.</ref>
به رشته عصبی در دو طرف گردن،<ref>ابن دريد، محمد بن حسن، جمهره اللغه، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ اول، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۲۸۳.</ref>
به رگ‌ها و عصب‌های دست‌ها<ref>صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغه، بیروت، عالم الكتب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۰۸.</ref> هم حبل گفته می‌شود


آیت الله مکارم در بیان این که چرا «حَبْلِ الْوَرِیدِ» را به رگ قلب معنا کرده‌اند، چنین می‌فرمایند: مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref>
حبل با مشتقاتش شش بار در قرآن آمده است که معنای ریسمان معنوی و مادی، رگ، پیوند و ارتباط را می‌دهد.<ref>سوره آل‏عمران، آیه ۱۰۳. آیه۱۱۲. سوره طه، آیه۶۶. سوره شعراء، آیه۴۴. سوره ق، آیه۱۶. سوره مسد، آیه۵.</ref>


و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آن جاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد. و از طرفی واژه «ورید» از «ورود» گرفته شده و به معنای رفتن به سراغ آب است و از آن جا که خون از این رگ وارد قلب یا وارد اعضاء دیگر می‌شود، آن را ورید گفته‌اند. ودر اصطلاح امروز زیست‌شناسی به رگ‌هایی که خون را از تمام اعضاء به قلب و خون را از قلب به اعضاء می‌رساند ورید یا شریان می‌گویند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref>
'''ورید'''
ورید به معنای رگ است<ref>فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۶۶.</ref> <ref>ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۴۵۸.</ref> و «وریدان» یعنی دو رگ، به دو رگی گفته می‌شود که در دو طرف گردن قرار دارد. <ref>حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، دمشق، دار الفكر، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ج۱۱، ص۷۱۳۲.</ref>


علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: {{قرآن|نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}} کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفته‌اند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آن گاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد آگاه نیستیم؟ این جمله می‌خواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهم‌تر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس می‌فرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیک‌تریم.» یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده می‌فرماید: {{قرآن|أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>انفال/۲۴.</ref> خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.<ref>طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>
'''حَبْلُ الْوَرِید'''


== تفسیر آیه ==
'''حَبْل''' به معنای ریسمان، طناب، یا رشته و رگ و '''وَرِید''' هم به معنای رگ است. <ref>ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغه، بیروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref>ازدى، عبدالله بن محمد، كتاب الماء، تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران-موسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب اسلامي و مكمل، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۹۲.</ref> اما وقتی این دو در ترکیب '''حَبْلُ الْوَرِید''' کنار هم قرار می‌گیرند، معنای لفظی خود را گسترش داده و به یک مفهوم عمیق‌تر و استعاری تبدیل می‌شوند. مفسران دو معنا برای حبل الورید گفته‌اند:
مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفته‌اند این اقربیت نسبت به‌علم است نه به‌مکان‏.<ref>کاشانی، ملا فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.</ref> و به تعبیری این تعبیر تمثیلی است برای نشان دادن قرب معنوی.<ref>ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.</ref> خداوند در [[آیه ۲۴ سوره انفال]] به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بین جان ما و خود ما حائل و فاصله است. به ما از جان ما نزدیکتر است؛ لذا اگر بر کاری تصمیمی گرفتیم او نقض می‌کند و اگر عزیمت نمودیم او فسخ می‌نماید. خاطرات ما را بهتر از ما می‌داند. آنچه در قلب ما می‌گذرد اول او می‌داند بعد ما می‌فهمیم. آنچه از ذهن ما می‌گذرد او بان خاطره از ما عالم‌تر است. قدرتی که درجان ماست خدا بان قدرت از ما نزدیکتر است. چیزی نیست که خدا به او از خود او نزدیکتر نباشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.</ref> بین خدا و مخلوقاتش نمی‌تواند حجابی وجود داشته باشد، چراکه همه هستی در اختیار او و قائم به اراده اوست؛ ولی چون ما از خدا دوریم، این رابطه (رابطه انسان و خدا) را درک نمی‌کنیم.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.</ref>
# '''رگ گردن''': «الوريد» رگى است در حلقوم، در طرف راست و سمت چپ گردن‏ دو رشته رگ وجود دارد كه به آن وريد گويند. گويا وريد رگى است كه كليه موى‏‌رگ‌هاى سر به آن اتصال دارد. حبل‏ الوريد رشته‏‌اى است در گردن كه از حلقوم جدا شده رو به كتف مى‏‌رود.<ref>طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، مترجم: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانى، چاپ اول، ج۲۳، ص۲۴۷</ref> <ref>طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۲۶، ص۹۹.</ref> ‏<ref>طبرانى، سليمان بن احمد، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، اردن - اربد، دار الكتاب الثقافي، چاپ، ۲۰۰۸ م، ج۶، ص۹۷.</ref>
# '''رگ قلب''' : عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر،تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است<ref name=":0" /> از نگاه علامه طباطبایی نیز کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد، آگاه نیستیم؟<ref name=":1">طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>


با این احاطه علمی خداوند و بودن ما در قبضه قدرت او، تکلیف ما روشن است؛ نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشه‌ها و نیت‌ها و حتی وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد. توجه به این واقعیت انسان را بیدار می‌کند و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهی آشنا می‌سازد، و از انسان بی‌خبر و بی‌تفاوت، موجودی هوشیار و سر به راه و متعهد و با تقوا به وجود می‌آورد. چرا که خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بی‌خبر بماند، آن هم خلقتی که دائم است، زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به موجودات می‌رسد که اگر یک لحظه رابطه ما با او قطع شود همه نابود می‌شویم، همانگونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض بخش، یعنی کره خورشید جدا می‌شود و در فضا پخش می‌گردد، بلکه ارتباط ما با ذات مقدس او از این هم بالاتر است چون او خالق است و خلقتش دائم و مستمر و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم، با این حال چگونه ممکن است او از ظاهر و باطن ما بی‌خبر باشد ؟!<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.</ref>
== معنای نزدیک بودن خدواند به انسان ==
از نگاه مفسران، نزدیکی در این آیه نه نزدیکی مکانی بلکه نسبت به علم است‏.<ref>کاشانی، فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.</ref> این تعبیر تمثیلی برای نشان دادن قرب معنوی است.<ref>ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.</ref> خداوند در [[آیه ۲۴ سوره انفال]] به این مضمون اشاره کرده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.</ref> بین خدا و مخلوقات حجابی نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زیرا همه هستی در اختیار او و قائم به اراده او است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.</ref>


می‌توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر جمع کرد و آن این که خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی نیست و نه از آنها جدا می‌باشد؛ مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند و نه کاری را بی‌توفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد، از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.</ref> همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: «خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست نه این که همنشین آنان باشد و از همه چیز مبد است نه این که از آن‌ها جدا و بیگانه باشد، او انجام دهند همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله».<ref>نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۳۲، خ۱.</ref>
با احاطه علمی خداوند، افعال، گفتار و حتی اندیشه‌ها و وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد نیز از او پنهان نیست.<ref name=":0" />  خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا می‌باشد. انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند.<ref name=":0" /> علامه طباطبایی می‌گوید آیه حبل الورید مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده که البته مسئله نزدیکی خدا به انسان بسیار مهم است. خداوند کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده و از تمام جهات، حتی از نسبت انسان به خودش نزدیک‌تر است. تصور این معنا، برای فهم مردم دشوار است و به‌همین جهت خداوند به‌گونه‌ای بیان کرده تا همگان بفهمند.<ref name=":1" />


{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
* ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۴۷: خط ۶۵:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
{{#seo:
|title=تفسیر و مفهوم آیه نحن اقرب الیه من حبل الورید در قرآن - حبل الورید یعنی چه - ویکی پاسخ
|title_mode=Replaced Title
|keywords=نحن اقرب الیه من حبل الورید
|description=آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید» نشان از نزدیکی خداوند به انسان دارد. در این مطلب مفهوم عرفانی و تفسیری این آیه قرآن را بخوانید.
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۳۲

سؤال

معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟

آیه ۱۶ سوره ق
آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»
آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»
مشخصات آیه
واقع در سورهق
شماره آیه۱۶
جزء۲۶
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه

خداوند در آیه «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (آیه۱۶ سوره ق) خود را از رگ گردن به انسان نزدیکتر می‌داند. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و چنین معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مَثَلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.

مفسران تعبیر در این آیه را تمثیلی برای نزدیکی معنوی خداوند به انسان خوانده‌اند. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی را نشان از این گفته‌اند که خداوند به همه آنچه در قلب و ذهن انسان می‌گذرد، احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.

متن آیه

معنای حَبْل الْوَرِید

حبل

حَبْل به معنای ریسمان است. به پیمان و امان، پیوند و ارتباط، تپه شنی بلند و بزرگ، [۱] [۲] به رشته عصبی در دو طرف گردن،[۳] به رگ‌ها و عصب‌های دست‌ها[۴] هم حبل گفته می‌شود

حبل با مشتقاتش شش بار در قرآن آمده است که معنای ریسمان معنوی و مادی، رگ، پیوند و ارتباط را می‌دهد.[۵]

ورید ورید به معنای رگ است[۶] [۷] و «وریدان» یعنی دو رگ، به دو رگی گفته می‌شود که در دو طرف گردن قرار دارد. [۸]

حَبْلُ الْوَرِید

حَبْل به معنای ریسمان، طناب، یا رشته و رگ و وَرِید هم به معنای رگ است. [۹] [۱۰] اما وقتی این دو در ترکیب حَبْلُ الْوَرِید کنار هم قرار می‌گیرند، معنای لفظی خود را گسترش داده و به یک مفهوم عمیق‌تر و استعاری تبدیل می‌شوند. مفسران دو معنا برای حبل الورید گفته‌اند:

  1. رگ گردن: «الوريد» رگى است در حلقوم، در طرف راست و سمت چپ گردن‏ دو رشته رگ وجود دارد كه به آن وريد گويند. گويا وريد رگى است كه كليه موى‏‌رگ‌هاى سر به آن اتصال دارد. حبل‏ الوريد رشته‏‌اى است در گردن كه از حلقوم جدا شده رو به كتف مى‏‌رود.[۱۱] [۱۲][۱۳]
  2. رگ قلب : عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است.[۱۴] مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.(انفال:۲۴) در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه حبل الورید، همان رگ قلب است[۱۴] از نگاه علامه طباطبایی نیز کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. او اضافه حبل به ورید را اضافه بیانیه گفته و معنای جمله را چنین دانسته که ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد، آگاه نیستیم؟[۱۵]

معنای نزدیک بودن خدواند به انسان

از نگاه مفسران، نزدیکی در این آیه نه نزدیکی مکانی بلکه نسبت به علم است‏.[۱۶] این تعبیر تمثیلی برای نشان دادن قرب معنوی است.[۱۷] خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال به این مضمون اشاره کرده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است.[۱۸] بین خدا و مخلوقات حجابی نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زیرا همه هستی در اختیار او و قائم به اراده او است.[۱۹]

با احاطه علمی خداوند، افعال، گفتار و حتی اندیشه‌ها و وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد نیز از او پنهان نیست.[۱۴] خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا می‌باشد. انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند.[۱۴] علامه طباطبایی می‌گوید آیه حبل الورید مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده که البته مسئله نزدیکی خدا به انسان بسیار مهم است. خداوند کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده و از تمام جهات، حتی از نسبت انسان به خودش نزدیک‌تر است. تصور این معنا، برای فهم مردم دشوار است و به‌همین جهت خداوند به‌گونه‌ای بیان کرده تا همگان بفهمند.[۱۵]

منابع

  1. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۳۶.
  2. ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغه، بیروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۵۰.
  3. ابن دريد، محمد بن حسن، جمهره اللغه، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ اول، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۲۸۳.
  4. صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغه، بیروت، عالم الكتب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۰۸.
  5. سوره آل‏عمران، آیه ۱۰۳. آیه۱۱۲. سوره طه، آیه۶۶. سوره شعراء، آیه۴۴. سوره ق، آیه۱۶. سوره مسد، آیه۵.
  6. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۶۶.
  7. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۴۵۸.
  8. حميرى، نشوان بن سعيد، شمس العلوم و دواء كلام العرب من الكلوم، دمشق، دار الفكر، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ج۱۱، ص۷۱۳۲.
  9. ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغه، بیروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۱۳۴.
  10. ازدى، عبدالله بن محمد، كتاب الماء، تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران-موسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب اسلامي و مكمل، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۹۲.
  11. طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، مترجم: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانى، چاپ اول، ج۲۳، ص۲۴۷
  12. طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۲۶، ص۹۹.
  13. طبرانى، سليمان بن احمد، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، اردن - اربد، دار الكتاب الثقافي، چاپ، ۲۰۰۸ م، ج۶، ص۹۷.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ مکارم شیرازی، ناصر،تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۵۲۰.
  16. کاشانی، فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.
  17. ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.
  18. جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.
  19. مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.