آیات صلح در قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
آیات | آیات متعددی از قرآن مجید در مورد صلح سخن میگوید<ref>مکارم شیرازی، ناصر، از تو سؤال میکنند، مجموعه سوالات قرآنی از پیامبر اکرم)، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷ش، ص۹۱.</ref> که به آیات سلمی مشهور است. در این آیات به تصریح از صلح و جلوگیری از جنگ سخن رفته است؛ هرچند آیات زیاد دیگری هم وجود دارد که میتوان از آن برداشتی صلحآمیز داشت. [[آیه صلح|آیه ۶۱ سوره انفال]] از مشهورترین آیات صلح است که در آن به مسلمانان گفته شده اگر کافران حربی از جنگ عقبنشینی کردند و خواستار صلح بودند شما هم به صلح بگروید. آیه ۹۰، ۹۴ و ۱۲۸ سوره نساء، [[آیه ۲۰۸ سوره بقره]] و [[آیه ۹ سوره حجرات]] از جمله آیاتی است که به صلح تصریح دارد. | ||
آیات سلمی | |||
== آیه ۶۱ سوره انفال == | == آیه ۶۱ سوره انفال == | ||
{{نوشتار اصلی|آیه صلح}} | {{نوشتار اصلی|آیه صلح}} | ||
آیه ۶۱ سوره انفال در بیان این موضوع است که اگر کافران و کسانی که با مسلمانان جنگ دارند، به صلح گرایش پیدا کردند، مسلمانان نیز باید به صلح درآیند و به خدا توکل کنند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.</ref> | آیه ۶۱ سوره انفال در بیان این موضوع است که اگر کافران و کسانی که با مسلمانان جنگ دارند، به صلح گرایش پیدا کردند، مسلمانان نیز باید به صلح درآیند و به خدا توکل کنند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.</ref> مفسران در توضیح این آیه گفتهاند از آنجا که به هنگام امضای پیمان صلح غالباً افراد گرفتار تردید میشوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور داده شده در قبول پیشنهاد صلح تردیدی به خود راه ندهند و چنانچه شرائط آن عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیرد و بر خدا توکل کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.</ref> مفاد این آیه را لزوم میل به مسالمت و مصالحه دانستهاند در موردی که مشرکان به مسالمت و صلح قائل گردند.<ref>شهابی، محمود، ادوار فقه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۹.</ref> [[صاحب المیزان]] نوشته است اگر دشمن به صلح و روش مسالمتآمیز رغبت کرد پیامبر نیز باید به آن متمایل شود و به خدا توکل کند و نترسد از اینکه مبادا اموری پشت پرده باشد و او را غافلگیر کند چون خدا شنوا و دانا است؛ بلکه خداوند یاری نموده و کفایت میکند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷.</ref> گفته شده در پذیرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است و هم زخم زبان برخی دوستان، ولی باید بر خدا توکل کرد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.</ref> | ||
مفسران در توضیح این آیه گفتهاند از آنجا که به هنگام امضای پیمان صلح غالباً افراد گرفتار تردید میشوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور داده شده در قبول پیشنهاد صلح تردیدی به خود راه ندهند و چنانچه شرائط آن عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیرد و بر خدا توکل کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.</ref> | |||
مفاد این آیه را لزوم میل به مسالمت و مصالحه دانستهاند در موردی که مشرکان به مسالمت و صلح قائل گردند.<ref>شهابی، محمود، ادوار فقه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۹.</ref> [[صاحب المیزان]] نوشته است اگر دشمن به صلح و روش مسالمتآمیز رغبت کرد پیامبر نیز باید به آن متمایل شود و به خدا توکل کند و نترسد از اینکه مبادا اموری پشت پرده باشد و او را غافلگیر کند چون خدا شنوا و دانا است؛ بلکه خداوند یاری نموده و کفایت میکند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷.</ref> گفته شده در پذیرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است و هم زخم زبان برخی دوستان، ولی باید بر خدا توکل کرد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.</ref> | |||
== آیه ۹۰ سوره نساء == | == آیه ۹۰ سوره نساء == | ||
در آیه ۹۰ سوره نساء جنگ با دو گروه منع شده است و باید با آنها صلح کرد | در [[آیه ۹۰ سوره نساء]] جنگ با دو گروه منع شده است و باید با آنها صلح کرد: گروه اول آنهایی که با یکی از همپیمانان مسلمانان ارتباط دارند و پیمان بستهاند. و دوم کسانی که از نظر موقعیت خاص خود در شرائطی قرار دارند که نه قدرت مبارزه با مسلمانان را در خود میبینند، و نه توانایی همکاری با مسلمانان و مبارزه با قبیله خود دارند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۵.</ref> در پایان آیه بار دیگر نسبت به دسته اخیر تأکید کرده و با توضیح بیشتری چنین میگوید: «اگر آنها از پیکار با شما کنارهگیری کنند و پیشنهاد صلح نمایند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمیدهد و موظفید دستی را که به منظور صلح به سوی شما دراز شده بفشارید».<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۶.</ref> | ||
مفسران ذیل این آیه گفتهاند جهاد در اسلام برای سلطه و تحمیل عقیده نیست، بلکه برای دفع شرّ و موانع | مفسران ذیل این آیه گفتهاند جهاد در اسلام برای سلطه و تحمیل عقیده نیست، بلکه برای دفع شرّ و موانع است؛ از این جهت اگر آنان از مسلمانان دست برداشتهاند مسلمانان تعرّض بر آنان نکنند و اگر مسلمانان متعرّض شوند ممکن است خداوند به دشمنان نیرو دهد.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۲۷.</ref> | ||
نکته قابل توجه اینکه قرآن در این آیه و چندین آیه دیگر پیشنهاد صلح را با تعبیر القاء سلام (افکندن صلح) ذکر کرده است که ممکن است اشاره به این مطلب باشد که طرفین نزاع، پیش از آنکه صلح کنند، معمولاً از هم فاصله میگیرند و حتی پیشنهاد صلح را با احتیاط طرح میکنند، گویی دور از هم ایستادهاند و این پیشنهاد را | نکته قابل توجه اینکه قرآن در این آیه و چندین آیه دیگر پیشنهاد صلح را با تعبیر القاء سلام (افکندن صلح) ذکر کرده است که ممکن است اشاره به این مطلب باشد که طرفین نزاع، پیش از آنکه صلح کنند، معمولاً از هم فاصله میگیرند و حتی پیشنهاد صلح را با احتیاط طرح میکنند، گویی دور از هم ایستادهاند و این پیشنهاد را بهسوی هم پرتاب مینمایند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۶.</ref> گفته شده باید به پیمانهای نظامی حتی با کفار، و انگیزههای صلحطلبانه و تقاضای آتشبس، احترام گذاشت. چون در اسلام، صلح اصل است و جنگ، در صورت ضرورت جایز است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۲۷.</ref> | ||
== آیه ۹۴ سوره نساء == | == آیه ۹۴ سوره نساء == | ||
در | در [[آیه ۹۴ سوره نساء]] یک دستور احتیاطی برای حفظ جان افراد بیگناهی که ممکن است مورد اتهام قرار گیرند بیان میکند و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که در راه جهاد گام برمیدارید، تحقیق و جستجو کنید و به کسانی که اظهار اسلام میکنند نگوئید مسلمان نیستید».<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۳.</ref> | ||
در این آیه آمده که مبادا به خاطر | در این آیه آمده که مبادا به خاطر نعمتهای ناپایدار این جهان افرادی را که اظهار اسلام میکنند متهم کرده و آنها را به عنوان یک دشمن به قتل برسانید و اموال آنها را به غنیمت بگیرید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۴.</ref> ذیل این آیه گفته شده هدف از جهاد اسلامی توسعهطلبی و جمع غنائم نیست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۴.</ref> | ||
== آیه ۱۲۸ سوره نساء == | == آیه ۱۲۸ سوره نساء == | ||
جمله «صلح كردن بهتر است؛ وَ صُّلْحُ خَيْر» در آیه ۱۲۸ سوره نساء گرچه در مورد اختلافات خانوادگى | جمله «صلح كردن بهتر است؛ وَ صُّلْحُ خَيْر» در [[آیه ۱۲۸ سوره نساء]] گرچه در مورد اختلافات خانوادگى ذكر شده اما مفسران گفتهاند این عبارت يک قانون كلى و عمومى و همگانى را بيان ميكند كه در همه جا اصل نخستين، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع و كشمكش و جدايى بر خلاف طبع سليم انسان و زندگى آرامبخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنايى نبايد به آن متوسل شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۵۱.</ref> | ||
== آیه ۲۰۸ سوره بقره == | == آیه ۲۰۸ سوره بقره == | ||
آیه ۲۰۸ سوره بقره به همه مؤمنان | آیه ۲۰۸ سوره بقره به همه مؤمنان میگوید همگى در صلح و آشتى در آیید. از مفهوم اين آيه چنين استفاده میشود كه صلح و آرامش تنها در پرتو ايمان امكانپذير است، و تنها به اتكاء قوانين مادى هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنيا بر چيده نخواهد شد؛ زيرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه كشمكشها و تصادمها است، و اگر نيروى معنوى ايمان، آدمى را كنترل نكند، صلح غير ممكن است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۸۱ و ۸۲.</ref> مفسران گفتهاند این آیه رابطهى مسالمتآميز با با مشركانِ بىآزار، [[اهلکتاب]] و مسلمانان را مورد تأکید قرار میدهد.<ref>قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۲۳. | ||
</ref> | </ref> | ||
== آیه ۹ سوره حجرات == | == آیه ۹ سوره حجرات == | ||
... | [[آیه ۹ سوره حجرات]] بیان میکند اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس ميان آنان صلح و آشتى برقرار كنيد. گفته شده گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، اما مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جملهاى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد. بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش فتنه، حقّ مظلوم پايمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد.<ref>قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۱۷۶. | ||
</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۰: | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه =شد | | نمایه =شد | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده =شد | ||
| | | ارزیابی کمی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = ب | | اولویت = ب |
نسخهٔ کنونی تا ۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۳
چه آیاتی در قرآن به صلح پرداخته است؟
آیات متعددی از قرآن مجید در مورد صلح سخن میگوید[۱] که به آیات سلمی مشهور است. در این آیات به تصریح از صلح و جلوگیری از جنگ سخن رفته است؛ هرچند آیات زیاد دیگری هم وجود دارد که میتوان از آن برداشتی صلحآمیز داشت. آیه ۶۱ سوره انفال از مشهورترین آیات صلح است که در آن به مسلمانان گفته شده اگر کافران حربی از جنگ عقبنشینی کردند و خواستار صلح بودند شما هم به صلح بگروید. آیه ۹۰، ۹۴ و ۱۲۸ سوره نساء، آیه ۲۰۸ سوره بقره و آیه ۹ سوره حجرات از جمله آیاتی است که به صلح تصریح دارد.
آیه ۶۱ سوره انفال
آیه ۶۱ سوره انفال در بیان این موضوع است که اگر کافران و کسانی که با مسلمانان جنگ دارند، به صلح گرایش پیدا کردند، مسلمانان نیز باید به صلح درآیند و به خدا توکل کنند.[۲] مفسران در توضیح این آیه گفتهاند از آنجا که به هنگام امضای پیمان صلح غالباً افراد گرفتار تردید میشوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور داده شده در قبول پیشنهاد صلح تردیدی به خود راه ندهند و چنانچه شرائط آن عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیرد و بر خدا توکل کند.[۳] مفاد این آیه را لزوم میل به مسالمت و مصالحه دانستهاند در موردی که مشرکان به مسالمت و صلح قائل گردند.[۴] صاحب المیزان نوشته است اگر دشمن به صلح و روش مسالمتآمیز رغبت کرد پیامبر نیز باید به آن متمایل شود و به خدا توکل کند و نترسد از اینکه مبادا اموری پشت پرده باشد و او را غافلگیر کند چون خدا شنوا و دانا است؛ بلکه خداوند یاری نموده و کفایت میکند.[۵] گفته شده در پذیرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است و هم زخم زبان برخی دوستان، ولی باید بر خدا توکل کرد.[۶]
آیه ۹۰ سوره نساء
در آیه ۹۰ سوره نساء جنگ با دو گروه منع شده است و باید با آنها صلح کرد: گروه اول آنهایی که با یکی از همپیمانان مسلمانان ارتباط دارند و پیمان بستهاند. و دوم کسانی که از نظر موقعیت خاص خود در شرائطی قرار دارند که نه قدرت مبارزه با مسلمانان را در خود میبینند، و نه توانایی همکاری با مسلمانان و مبارزه با قبیله خود دارند.[۷] در پایان آیه بار دیگر نسبت به دسته اخیر تأکید کرده و با توضیح بیشتری چنین میگوید: «اگر آنها از پیکار با شما کنارهگیری کنند و پیشنهاد صلح نمایند خداوند به شما اجازه تعرض نسبت به آنها را نمیدهد و موظفید دستی را که به منظور صلح به سوی شما دراز شده بفشارید».[۸]
مفسران ذیل این آیه گفتهاند جهاد در اسلام برای سلطه و تحمیل عقیده نیست، بلکه برای دفع شرّ و موانع است؛ از این جهت اگر آنان از مسلمانان دست برداشتهاند مسلمانان تعرّض بر آنان نکنند و اگر مسلمانان متعرّض شوند ممکن است خداوند به دشمنان نیرو دهد.[۹]
نکته قابل توجه اینکه قرآن در این آیه و چندین آیه دیگر پیشنهاد صلح را با تعبیر القاء سلام (افکندن صلح) ذکر کرده است که ممکن است اشاره به این مطلب باشد که طرفین نزاع، پیش از آنکه صلح کنند، معمولاً از هم فاصله میگیرند و حتی پیشنهاد صلح را با احتیاط طرح میکنند، گویی دور از هم ایستادهاند و این پیشنهاد را بهسوی هم پرتاب مینمایند.[۱۰] گفته شده باید به پیمانهای نظامی حتی با کفار، و انگیزههای صلحطلبانه و تقاضای آتشبس، احترام گذاشت. چون در اسلام، صلح اصل است و جنگ، در صورت ضرورت جایز است.[۱۱]
آیه ۹۴ سوره نساء
در آیه ۹۴ سوره نساء یک دستور احتیاطی برای حفظ جان افراد بیگناهی که ممکن است مورد اتهام قرار گیرند بیان میکند و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که در راه جهاد گام برمیدارید، تحقیق و جستجو کنید و به کسانی که اظهار اسلام میکنند نگوئید مسلمان نیستید».[۱۲]
در این آیه آمده که مبادا به خاطر نعمتهای ناپایدار این جهان افرادی را که اظهار اسلام میکنند متهم کرده و آنها را به عنوان یک دشمن به قتل برسانید و اموال آنها را به غنیمت بگیرید.[۱۳] ذیل این آیه گفته شده هدف از جهاد اسلامی توسعهطلبی و جمع غنائم نیست.[۱۴]
آیه ۱۲۸ سوره نساء
جمله «صلح كردن بهتر است؛ وَ صُّلْحُ خَيْر» در آیه ۱۲۸ سوره نساء گرچه در مورد اختلافات خانوادگى ذكر شده اما مفسران گفتهاند این عبارت يک قانون كلى و عمومى و همگانى را بيان ميكند كه در همه جا اصل نخستين، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع و كشمكش و جدايى بر خلاف طبع سليم انسان و زندگى آرامبخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنايى نبايد به آن متوسل شد.[۱۵]
آیه ۲۰۸ سوره بقره
آیه ۲۰۸ سوره بقره به همه مؤمنان میگوید همگى در صلح و آشتى در آیید. از مفهوم اين آيه چنين استفاده میشود كه صلح و آرامش تنها در پرتو ايمان امكانپذير است، و تنها به اتكاء قوانين مادى هرگز جنگ و ناامنى و اضطراب از دنيا بر چيده نخواهد شد؛ زيرا عالم ماده، و علاقه به آن، همواره سرچشمه كشمكشها و تصادمها است، و اگر نيروى معنوى ايمان، آدمى را كنترل نكند، صلح غير ممكن است.[۱۶] مفسران گفتهاند این آیه رابطهى مسالمتآميز با با مشركانِ بىآزار، اهلکتاب و مسلمانان را مورد تأکید قرار میدهد.[۱۷]
آیه ۹ سوره حجرات
آیه ۹ سوره حجرات بیان میکند اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس ميان آنان صلح و آشتى برقرار كنيد. گفته شده گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، اما مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جملهاى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد. بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش فتنه، حقّ مظلوم پايمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد.[۱۸]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، از تو سؤال میکنند، مجموعه سوالات قرآنی از پیامبر اکرم)، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷ش، ص۹۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.
- ↑ شهابی، محمود، ادوار فقه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۶.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۵۶.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۵۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۸۱ و ۸۲.
- ↑ قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۲۳.
- ↑ قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۱۷۶.