کاربرد فرح در قرآن
کاربردهای فَرَحْ در قرآن چیست؟
فَرَحْ به معنای شادی کرد، شادمانی کرد و خوشحال شد، آمده است. این واژه در قرآن برای دو کاربرد شادیِ پسندیده و شادیِ ناپسند بهکار رفته است.
شادمانیهای پسندیده در قرآن عبارتند از: شادمانی شهدا از رحمت خدا؛ شادمان مومنان از فضل الهی؛ شادمانی از پیروزیها بر دشمنان خدا؛ شادمانی از نازل شدن کتاب آسمانی.
شادمانیهای ناپسند در قرآن عبارتند از: شادمانی بر داشتههای دنیایی؛ شادمانی از گرفتاری دیگران؛ شادمانی از نرفتن به جهاد؛ شادمانی از اختلاف افکنی؛ شادی به ناحق.
مفهومشناسی فرح
فَرْحْ به معنای شادی کردن، شادمانی کردن و خوشحال شدن است.[۱] این واژه در مقابل اندوهگین شدن به کار میرود و برای کسی گفته میشود که خوشال است. [۲] فرح، در معانى: رضا و خشنودى، خوشحالى، غرور و تكبّر بر اثر فراوانی نعمت، استعمال شده است. [۳]
واژه فرح با مشتقاتش ۲۲ مرتبه در قرآن تکرار شده است.[۴]
شادی پسندیده
- شادمانی شهدا: حيات شهيدان يك حيات فوقالعاده عالى و آميخته با انواع نعمتهاى معنوى است. آنها بقدرى غرق موهبتهای حيات معنوى هستند كه گويا زندگى ساير برزخيان در مقابل آنها چيزى نيست. قرآن به گوشهاى از مزايا و بركات فراوان زندگى برزخى شهيدان اشاره كرده[۵] و مىفرمايد: ﴿فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند﴾(آل عمران:۱۷۰)
- شادی مومنان از فضل الهی: در آیه ۵۸ سوره یونس، به مؤمنان سفارش شده نسبت به فضل و رحمت خدا شادمان شوند؛ زیرا فضل و رحمت خدا از ثروتی که اندوختهاند بهتر است: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ؛ بگو: به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند كه اين، از تمام آنچه گردآورى كردهاند، بهتر است.﴾
- شادی مومنان از پیروزی بر دشمنان: قرآن در آیه ۴ سوره روم، به شادی مؤمنان هنگام محقق شدن وعده الهی و پیروز شدن بر دشمنان خدا اشاره کرده است: ﴿في بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ؛ در چند سال همه كارها از آن خداست؛ چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزى)؛ و در آن روز، مؤمنان(بخاطر پيروزى ديگرى) خوشحال خواهند شد.﴾
- شادمانی از نازل شدن کتاب آسمانی: افراد حقيقتجو و حقطلب در برابر آنچه بر پيامبر نازل مىشد، تسليم و خوشحال بودند و افراد لجوج به مخالفت برمىخاستند.[۶] خداوند حال اینگونه افراد را چنین توصیف کرده است:﴿وَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ؛ و آنها كه كتاب آسمانى در اختيارشان قرار دادهايم از آنچه بر تو نازل شده خوشحالند، و بعضى از احزاب قسمتى از آن را انكار مىكنند.﴾(رعد:۳۶)
شادی ناپسند
شادی کردن در اسلام ممنوع نیست؛ اما شادیهایی است که انسان را از یاد خدا و شکر الهی دور کرده و به عذاب الهی دچار میسازد.[۷] هر نوع شادی ممنوع نیست، فقط شادیهای غیر الهی، مستانه و متکبرانه نکوهش شده است.[۸]
- شادی متکبرانه: قارون که دارای ثروت زیادی شده بود به قوم حضرت موسی(ع) ظلم کرد، قوم موسی(ع) به او گفتند شادی نکن، خدا شادیکنندگان را دوست ندارد، اما او تکبر ورزید: ﴿إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ؛ قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم كرد؛ ما آن قدر از گنجها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى يك گروه زورمند مشكل بود! هنگامى را كه قومش به او گفتند: اين همه شادى مغرورانه مكن، كه خداوند شادىكنندگان مغرور را دوست نمىدارد!﴾(قصص:۷۶) قرآن در آیات دیگر نیز شادمانی به خاطر دنیا را امری ناپسند دانسته است که باعث دوری از رحمت الهی و گرفتار عذاب خدا خواهد شد.
- شادی از گرفتاری دیگران: برخی چنان هستند که اگر به دشمنش خیری، نعمتی، مالی برسد، ناراحت میشوند؛ اما اگر اندوه و بدى برسد، شاد شوند.[۹] قرآن این صفت را یکجا برای دشمنان مومنان نسبت داده است: ﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ؛ اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت مىكند؛ و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مىشوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زيانى نمىرساند؛ خداوند به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.﴾(آلعمران:۱۲۰) در جای دیگر به دشمنان رسول خدا(ص) نسبت میهد: ﴿إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ﴾(توبه:۵۰)
- شادی از نرفتن به جهاد: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ؛ آنهايى كه خوشحالند از جهاد در ركاب رسول خدا تخلف ورزيدند، جهاد با مال و جان در راه خدا براى آنان بسيار سخت و ناگوار بود و ميگفتند: در اين هواى گرم و سوزان بيرون نرويد، به آنها بگو، آتش دوزخ بسيار گرمتر از اين هواست اگر بفهمند﴾(توبه:۸۱)
- شادی از تفرقهانگیزی: ﴿مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ؛ از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسيم شدند! و (عجب اينكه) هر گروهى به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!﴾(روم:۳۲) در آیه ۵۳ سوره مومنون نیز مضمون آین سخن آمده است: ﴿فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ؛ امّا آنها كارهاى خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند؛ (و عجب اينكه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!﴾
- شادی به ناحق: ﴿ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ؛ اين (عذاب) بخاطر آن است كه بناحقّ در زمين شادى مىكرديد و از روى غرور و مستى به خوشحالى مىپرداختيد!﴾(غافر:۷۵) در اين آيه خداوند شادى و (فرح) را مقيد به شادى در زمين كرده ولى (مرح) و باليدن را مطلق ذكر كرده است چون (فرح) و شادى گاهى نيكو و ممدوح بوده و گاهى باطل مىباشد ولى (مرح) و بالدين مطلقا باطل است و مقصود چنين است: خداوند آنچه را كه نسبت بشما انجام داده به جهت پاداش شادى ناحق شما است در حالى كه پيامبران و اولياى حق دچار گرفتارى بودهاند و به خاطر اين بوده كه شما به خود باليده و ناشكرى و ناسازگارى مىكرديد[۱۰]
مطالعه بیشتر
- شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم، عباس پسندیده، تهران: مؤسسه انتشارات نشر.
- مقاله «معناشناسی فرح در قرآن کریم، پاسخی بر شبهه نکوهش شادی در قرآن»، نویسندگان: آسیه ذوعلم، قاسم فائز، ابوالفضل خوش منش.
- مقاله «مؤلفههای معنایی واژه »فرح« در گفتمان قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی»، نویسندگان: غالمرضا خوشنیت، مصیب صیادی، مهدی شوشتری
منابع
- ↑ فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت،چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغه، بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۸۳.
- ↑ طريحي، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۹۷.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۱۲۰، ۱۷۰و ۱۸۸. سوره انعام، آیه۴۴. سوره توبه، آیه۵۰ و۸۱. سوره یونس، آیه۲۲ و ۵۸. سوره هود، آیه۱۰. سوره رعد، آیه۲۶ و ۳۶. سوره مومنون، آیه۵۳. سوره نمل، آیه۳۶. سوره قصص، آیه۷۶. سوره روم، آیه۴، ۳۲ و ۳۶. سوره غافر، آیه۷۵ و ۸۳. سوره شوری، آیه۴۸. سوره حدید، آیه۲۳.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۰.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۲۳۲.
- ↑ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۵۸.
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۵.
- ↑ جرجانى، حسين بن حسن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۱۰.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانى، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۳۰۴