معنای عزیز در قرآن
معنای عزیز در قرآن چیست؟
عزیز به معنای توانا و قدرتمند در قرآن یکی از اسماء و اوصاف الهی است. عزیز از «عزز» با مشتقاتش ۱۱۹ بار در قرآن کریم آمده است و در همه اینها معنای توانائی، قدرت و شکستناپذیری وجود دارد. در آیات زیادی کلمه عزیز همراه با کلمه حکیم برای خداوند به کار برده شده است. عزیز و مشتقات آن برای غیر خداوند هم در قرآن استعمال شده است. یکی از اوصاف قرآن عزیز است. به حاکم مصر هم عزیز گفته شده است.
مفردات قرآن |
---|
قول سدید |
عزیز در لغت
عزیز از عزز است؛ یعنی توانا، قدرتمند، غلبه کننده و کسی که حالت شکستناپذیری داشته باشد.[۱] به پادشاهان قدرتمند، عزیز میگفتند؛ یعنی کسی که قدرتش از همه بیشتر است و همه را شکست میدهد و بالاتر از او کسی وجود ندارد.[۲]
برای کسی هم که بر دشمن پیروز میشد، عربها میگفتند عزیز گشت یا عزت یافت.[۳] عزیز یعنی غلبهگر و این به خاطر این است که شخص همواره توانا، قدرتمند، شکستناپذیر و پیروز است؛ معنای لغوی عزیز همان قدرت و توانایی است و اگر به شخصی محترم و گرامی عزیز میگویند،[۴] به خاطر این است که آن شخص یک قدرت و ارادهای دارد که دیگران به او با دیده احترام و بزرگواری مینگرند؛ این خصوصیت گاهی قدرت و توانایی مادی است مانند: پول، مقام، زور بازو و گاهی نیز قدرت معنوی است.
در برخی از کتابهای لغت برای عزیز معنی دومی نیز آمده و آن تحمل کردن دشواری است و به کسی که مصیبتی را تحمل میکند یا گرفتاری دارد، میگویند او عزیز است.[۵] این معنای دوم، عزیز نمیباشد، بلکه تناسبی با معنای لغوی دارد که همان شدت بود؛ یعنی تحمل و صبر کردن سخت است و قدرت میخواهد تا بر مشکلات غلبه پیدا کند.
کاربردهای قرآنی عزیز
توانایی، قدرت و شکستناپذیری خداوند متعال
بیشترین موارد استعمال کلمه «عزیز» در مورد خداوند متعال است که میرساند همه انسانها در برابر خداوند متعال، شکستپذیرند و قدرت لایزال، غلبه بر دشمنان، قدرت عذاب کردن و بخشیدن، قدرت خلق و تدبیر جهان، قدرت برپایی محشر و شکست ناپذیر مطلق فقط و فقط خداوند متعال میباشد.[۶] کلمه عزیز برای خداوند بیش از چهل مرتبه همراه با کلمه حکیم آمده است: ﴿وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ و خداوند توانا و حكيم است.﴾(بقره:۲۴۰) علاوه براین، کلمه عزیز در قرآن با صفات دیگر خدا نیز آمده است؛ از جمله:
صفت برای قرآن
در قرآن کلمه عزیز برای خود قرآن هم استفاده شده است: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ؛ و به راستى كه آن كتابى ارجمند است.﴾(فصلت:۴۱) مفسران عزیز بودن قرآن را ارجمند، شکستناپذیر و بی همتا معنا کردهاند که كتابى است كه هيچ كس نمىتواند همانند آن را بياورد و بر آن غلبه كند، كتابى است بىنظير، منطقش محكم و گويا، استدلالاتش قوى و نيرومند، تعبيراتش منسجم و عميق، تعليماتش ريشهدار و پر مايه، احكام و دستوراتش هماهنگ با نيازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى است.[۱۷]
پادشاه و حکمران
کلمه عزیز گاهی در مورد شاهان و حکمرانان به کار رفته است، علتش این است که مردم آنها را قدرتمند، غلبهکننده و پیروز میدانستند که در واقع همان معنای لغوی عزیز است، هر چند پندار مردم درباره عزیز بودن این حکمرانان اشتباه بود. در قرآن از حاکم مصر عزیز نام برده شده است.[۱۸]
احترام و غلبه
به انسانهای محترم عزیز میگویند که گاهی این احترام به خاطر مقامات معنوی است و گاهی نیز به خاطر مقام، ثروت و زور بازو. نبايد كسى را به جهت ثروت، يا مقام و يا رنگ و نژاد احترام كنيم، بلكه تنها، براى دين و اخلاق نيكو او را احترام بگذاريم[۱۹] صاحبان زر و زور و دنياپرستان مادى كه همه چيز را از دريچه افكار خود به همان رنگ مادى مىبينند تمام احترام و شخصيت را در داشتن ثروت و مقام و موقعيتهايى هموزن اين دو مىپندارند.[۲۰] اما خداوند متعال مؤمنان را هشدار میدهد که احترام، غلبه و عزت اصلی در گرو حرکت در صراط مستقیم الهی است:﴿مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ؛ كسى كه خواهان عزّت است، تمام عزّت براى خداست؛ سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند و عمل صالح را بالا مىبرد؛ و آنها كه نقشههاى بد مىكشند، عذاب سختى براى آنهاست و مكر آنان نابود مىشود.﴾(فاطرآیه= ۱۰) دل بستن به مقام و ثروت که زوالپذیرند، پنداری غلط میباشد و این خداوند است که چون قدرت دارد و شکستناپذیر میباشد، میتواند به انسانهای مؤمن عزت و احترام دهد و پیروزی نهایی را شامل آنها کند.[۲۱]
خودخواهی و غرور
انسان مغرور و خودخواه، خود را پیروز و غالب میداند، در اثر هوی و هوس خود را به نوعی شکست ناپذیر و برتر میداند: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّه بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید، عزت (لجاجت و تعصب) آنها را به گناه میکشاند، آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است.﴾(بقره:۲۰۶)
به اين گناهكار سركش گفته مىشود بچش، تو همان كسى هستى كه به گمان خود از همه قدرتمندتر و محترمتر بودى: ﴿ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ﴾(دخان:۴۹) تو بودى كه بينوايان را در بند كشيده بودى، و بر آنها ستم روا مىداشتى، براى خود قدرتى شكست ناپذير و احترامى فوق العاده قائل بودى.[۲۲]
سخت و سختگیر
خداوند متعال در ترسیم شخصیت رسول خدا(ص) میفرماید: ﴿لَقَدْ جَاءکمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛ به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.﴾(توبه:۱۲۸)
خداوند متعال مؤمنان را هم کسانی میداند که بر مؤمنان مهربان باشند؛ ولی برای کفار عزیز باشند؛ یعنی سختگیر باشند و در مقابل آنها کوتاه نیایند.[۲۳]
منابع
- ↑ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۴۰؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ج۴، ص۲۷؛ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۶۳؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۱۱۳.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۳۴۰.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷.
- ↑ قاموس قرآن، ج۴، ص۳۴۰.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷.
- ↑ بقره، آیه۱۲۹. ۲۰۹. ۲۲۰. ۲۲۸. ۲۴۰. ۲۶۰. سوره آل عمران، آیه۴. ۶. ۱۸. ۶۲. ۱۲۶. سوره نساء، آیه۶۵. ۱۵۸. ۱۶۵ و…
- ↑ سوره آل عمران،آیه۴. سوره مائده، ایه۹۵. سوره ابراهیم، آیه۴۷. سوره زمر، آیه۳۷.
- ↑ سوره انعام، آیه۹۶. سوره نمل، آیه۷۸. سوره یس، آیه۳۸. سوره غافر، آیه۲. سوره فصلت، آیه۱۲. سوره زخرف، آیه۹.
- ↑ سوره شعراء، آیه۹. ۶۸. ۱۰۴. ۱۲۲. ۱۴۰. ۱۵۹. ۱۷۵. ۱۹۱. ۲۱۷. سوره روم، آیه۵. سوره سجده آیه۶. سوره دخان، آیه۴۲.
- ↑ سوره سبأ، آیه۶. سوره بروج، آیه۸.
- ↑ سوره فاطر، آیه۲۸. سوره ملک، آیه۲.
- ↑ سوره ص، آیه۶۶. سوره زمر، آیه۵. سوره غافر، آیه۴۲.
- ↑ سوره ص، آیه۹.
- ↑ سوره دخان، آیه۴۹.
- ↑ سوره قمر، آیه۴۲.
- ↑ سوره هود، آیه۶۶. سوره حج، آیه۴۰. ۷۴. سوره احزاب، آیه۲۵. سوره شوری، آیه۱۹. سوره حدید، آیه۲۵. سوره مجادله، آیه۲۱.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۰، ص۲۹۷.
- ↑ یوسف / ۳۰، ۵۱، ۷۸، ۸۸.
- ↑ مغنيه، محمدجواد، تفسير الكاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان كتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۳۰۶.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۷۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۲۶. سوره نساء، آیه۱۳۹. سوره یونس، آیه۶۵. سوره یس، آیه۱۴.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۱، ص۲۰۵.
- ↑ سوره مائده، آیه۵۴.