جابر بن یزید

سؤال
جابر بن یزید جعفی کیست؟ آیا روایاتش از نظر دانشمندان رجالی معتبر و قابل قبول است؟
درگاه‌ها
واژه-ها.png


جابربن یزید جُعفی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. برخی از راوی‌شناسان او را توثیق کرده‌اند و برخی دیگر به استناد برخی از روایات او را تضعیف می‌کنند.

شخصیت جابر

تاریخ تولد جابر مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانسته‌اند.[۱] نجاشی رجال‌شناس معروف وفات وی را در زمان امام صادق(ع) می‌داند و اشاره به سال وفات ندارد.[۲]

نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج می‌رسد.[۳] نجاشی از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌کند.[۴] از القاب وی می‌توان به «جعفی کوفی»[۵] و «عربی قدیم»[۶] اشاره کرد. شیخ طوسی بنا به نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛[۷] اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست می‌داند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.[۸]

جابر در روایات

در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان سلمان فارسی معرفی شده است[۹] و امام صادق(ع) بر وی رحمت می‌فرستد.[۱۰] در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.[۱۱]

کتاب «جابر بن یزید جعفی» نوشته محمد جعفری

جابر و دیدگاه دانشمندان رجال

برخی از رجال‌شناسان مانند نجاشی، جابر بن یزید را تضعیف کرده‌اند و به کاستی، اختلاط، فاسد العقیده بودن، و کم بودن احادیث فقهی (حلال و حرام) از وی معتقد است. علاوه بر این، افرادی ضعیف از او نقل روایت کرده‌اند.[۱۲] ابن داود حلی وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شده‌اند.[۱۳]

برخی دیگر از کتاب‌های رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشاره‌ای نکرده‌اند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دسته‌ای دیگر در مذمت اوست.[۱۴] شیخ طوسی نیز وی را صاحب اصل می‌داند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.[۱۵]

در مقابل برخی از رجال‌شناسان وی را ثقه دانسته‌اند؛ از جمله علامه حلی می‌نویسد: «ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نمانده‌اند، خود جابر بن یزید را ثقه می‌داند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کرده‌اند، را ضعیف شمرده است».[۱۶] آیت‌اللّه خویی بر این باور است روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».[۱۷] از باب توریه است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شده است، با این روایت قابل جمع نیست و سزاوار است که وی را از ثقات و بزرگان شیعه بدانیم.[۱۸]

مطالعه بیشتر

  • کتاب پژوهشی پیرامون جابربن یزید جعفی، سعید طاووسی مسرور.
  • کتاب جابر بن یزید جعفی نوشته مصفی حقانی فضل
  • مقاله جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی-پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره هفتم، دکتر عباس احمدوند و سعید طاووسی مسرور.
  • مجله علوم حدیث، شماره ۲۴، مقاله درنگی در شخصیت حدیثی جابربن یزید جعفی، علیرضا هزار.

منابع

  1. طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.
  2. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
  3. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.
  4. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
  5. بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۱۰
  6. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
  7. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
  8. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۴۳.
  9. مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.
  10. مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.
  11. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
  12. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
  13. حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲م/۱۹۷۲ق، قم، چاپ افست، بی تا، ج۱، ص۲۳۵.
  14. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.
  15. طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.
  16. حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.
  17. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
  18. خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی‌جا، بی‌نا، چاپ نجم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۴۴.