اعتقاد نداشتن آیت‌الله معرفت به نزول دفعی قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} چرا آيت الله معرفت قائل به نزول دفعي قرآن نيست؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} آیت الله معرفت برای عدم نزول دفعي قرآن به ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن استدلال می‌کند. این آیات از گذشته خبر می‌دهند و می...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
چرا آيت الله معرفت قائل به نزول دفعي قرآن نيست؟
چرا آیت الله معرفت قائل به نزول دفعی قرآن نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
آیت الله معرفت برای عدم نزول دفعي قرآن به ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن استدلال می‌کند. این آیات از گذشته خبر می‌دهند و می‌گویند آیاتی قبلا نازل شده است. روایاتی که برای نزول دفعی قرآن به آن‌ها استدلال شده است، اخبار احاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.  
آیت الله معرفت برای عدم نزول دفعی قرآن به ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن استدلال می‌کند. این آیات از گذشته خبر می‌دهند و می‌گویند آیاتی قبلاً نازل شده است. روایاتی که برای نزول دفعی قرآن به آن‌ها استدلال شده است، اخبار آحاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.
 
 
در میان بزرگان و علماء، اعم از شیعه و سنی، مشهور چنین است که قرآن کریم دارای دو نوع نزول دفعی و تدریجی بوده است؛ ولی در این بین، تعدادی از علماء شیعه از جمله شیخ مفید، سید مرتضی، ابن شهرآشوب و آیت الله معرفت و در میان علماء اهل سنت افرادی چون عامر شعبی و بیضاوی نزول دفعی قرآن را انکار کرده‌اند.  
در میان بزرگان و علماء، اعم از شیعه و سنی، مشهور چنین است که قرآن کریم دارای دو نوع نزول دفعی و تدریجی بوده است؛ ولی در این بین، تعدادی از علماء شیعه از جمله شیخ مفید، سید مرتضی، ابن شهرآشوب و آیت الله معرفت و در میان علماء اهل سنت افرادی چون عامر شعبی و بیضاوی نزول دفعی قرآن را انکار کرده‌اند.
 
از طرفی در بین عالمان شیعی افرادی چون شیخ صدوق، فیض کاشانی، علامه بلاغی، علامه طباطبایی و بسیاری دیگر و همچنین شماری فراوان از عالمان سنی معتقدند که قرآن کریم در شب قدر و یکباره به بیت المعمور یا بیت العزه و یا قلب مبارک پیامبر نازل شده و از آن پس به تدریج به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردیده است.
از طرفی در بین عالمان شیعی افرادی چون شیخ صدوق، فیض کاشانی، علامه بلاغی، علامه طباطبایی و بسیاری دیگر و همچنین شماری فراوان از عالمان سنی معتقدند که قرآن کریم در شب قدر و یکباره به بیت المعمور یا بیت العزه یا قلب مبارک پیامبر نازل شده و از آن پس به تدریج به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردیده است.
 
ادله آيه الله معرفت بر نفي نزول دفعي قرآن:
ادله آیه الله معرفت بر نفی نزول دفعی قرآن:
 
دلیل اول: ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن»<ref>بقره/ ۱۸۵.</ref> و آیات مشابه آن<ref>دخان/ ۱-۳؛ قدر/ ۱.</ref> دلالت بر این دارند که آغاز نزول قرآن، در ماه رمضان و شب قدر بوده است. از این رو، بیشتر مفسرین آیه شریفه را این گونه تفسیر کرده‌اند: «.... ای بدء نزول القرآن فیه» يعني شروع نزول قرآن در ماه رمضان بوده است.
دلیل اول: ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن»<ref>بقره/ ۱۸۵.</ref> و آیات مشابه آن<ref>دخان/ ۱–۳؛ قدر/ ۱.</ref> دلالت بر این دارند که آغاز نزول قرآن، در ماه رمضان و شب قدر بوده است. از این رو، بیشتر مفسرین آیه شریفه را این گونه تفسیر کرده‌اند: «.... ای بدء نزول القرآن فیه» یعنی شروع نزول قرآن در ماه رمضان بوده است.
 
دلیل دوم: با توجه به اینکه آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن، از گذشته حکایت می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌تواند شامل خود این آیات شود، پس این آیات از چیز دیگری جز خود خبر می‌دهند و آن شروع نزول قرآن است. (در واقع اين آيه كه الان نازل شده،‌ مي‌گويد آياتي قبلا نازل شده است و اين يعني نزول قرآن تدريجي است).
دلیل دوم: با توجه به اینکه آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن، از گذشته حکایت می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌تواند شامل خود این آیات شود، پس این آیات از چیز دیگری جز خود خبر می‌دهند و آن شروع نزول قرآن است. (در واقع این آیه که الان نازل شده، می‌گوید آیاتی قبلاً نازل شده است و این یعنی نزول قرآن تدریجی است).
 
دلیل سوم: قرآن با این الفاظ و محتوا نمی‌تواند یک جا و و در یک شب نازل شده باشد، مگر اینکه دست به تاویل بزنیم. در قرآن از گذشته‌ای خبر می‌دهد که نسبت به اولین شب قدر، آینده محسوب می‌شود. برای مثال:  
دلیل سوم: قرآن با این الفاظ و محتوا نمی‌تواند یک جا و و در یک شب نازل شده باشد، مگر اینکه دست به تاویل بزنیم. در قرآن از گذشته‌ای خبر می‌دهد که نسبت به اولین شب قدر، آینده محسوب می‌شود. برای مثال:
 
«وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّه فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛<ref>آل عمران/ ۱۲۳.</ref> «و يقيناً خدا شما را در [جنگ‏] بدر- با آنكه ناتوان بوديد- يارى كرد. پس، از خدا پروا كنيد، باشد كه سپاسگزارى نماييد». این آیه و آیات متعدد دیگر<ref>توبه/ ۲۵ و ۲۶. توبه/ ۴۰؛ توبه/ ۴۳؛ مجادله/ ۱. احزاب/ ۲۳ و ....</ref> از گذشته خبر می‌دهد؛ اگر قرآن در اولین شب قدر نازل شده باشد؛ باید از آینده خبر می‌داد و می‌گفت در آینده خدا شما را یاری خواهد داد، نه این که بگوید شما را یاری داد.  
«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّه فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛<ref>آل عمران/ ۱۲۳.</ref> «و یقیناً خدا شما را در [جنگ‏] بدر- با آنکه ناتوان بودید- یاری کرد. پس، از خدا پروا کنید، باشد که سپاسگزاری نمایید». این آیه و آیات متعدد دیگر<ref>توبه/ ۲۵ و ۲۶. توبه/ ۴۰؛ توبه/ ۴۳؛ مجادله/ ۱. احزاب/ ۲۳ و </ref> از گذشته خبر می‌دهد؛ اگر قرآن در اولین شب قدر نازل شده باشد؛ باید از آینده خبر می‌داد و می‌گفت در آینده خدا شما را یاری خواهد داد، نه این که بگوید شما را یاری داد.
 
دلیل چهارم: روایاتی که بر اساس آن نزول دفعی اثبات شده است، اخبار آحاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.<ref>ر.ک: معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، التمهید، ۱۳۸۷ش.</ref>
دلیل چهارم: روایاتی که بر اساس آن نزول دفعی اثبات شده است، اخبار آحاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.<ref>ر. ک. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، التمهید، ۱۳۸۷ش.</ref>
 
ایشان در لابلای مباحث شان به شواهد و ادله دیگری نیز استناد نموده‌اند که جهت رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می‌کنیم.  
ایشان در لابلای مباحث شان به شواهد و ادله دیگری نیز استناد نموده‌اند که جهت رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می‌کنیم.
 
نقد و بررسي ديدگاه آيه الله معرفت:
نقد و بررسی دیدگاه آیه الله معرفت:
 
به طور کلی می‌توان چنین گفت که اگر نزول دفعی قرآن را به معنای نزول یکباره قرآن در قالب الفاظ بر پیامبر اکرم بدانیم، به گونه‌‌ای که همه خطابات قرآنی در آغاز بعثت نسبت به پیامبر و سایر مسلمانان فعلیت یافته باشد، اشکالات ایشان وارد خواهد بود؛ ولی آن چه در روایات درباره نزول دفعی قرآن مطرح شده آن است که حقیقت قرآن و نه الفاظ آن، به صورت یک جا در شب قدر به بیت المعمور یا بیت العزه نازل شده است که برخی همچون علامه طباطبایی آن را به نزول دفعی حقیقت قرآن [بدون قالب لفظی] بر قلب پیامبر تاویل نموده‌اند<ref>ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ق، ج۲ ص۱۵-۲۳ .</ref>.
به طور کلی می‌توان چنین گفت که اگر نزول دفعی قرآن را به معنای نزول یکباره قرآن در قالب الفاظ بر پیامبر اکرم بدانیم، به گونه‌ای که همه خطابات قرآنی در آغاز بعثت نسبت به پیامبر و سایر مسلمانان فعلیت یافته باشد، اشکالات ایشان وارد خواهد بود؛ ولی آنچه در روایات درباره نزول دفعی قرآن مطرح شده آن است که حقیقت قرآن و نه الفاظ آن، به صورت یک جا در شب قدر به بیت المعمور یا بیت العزه نازل شده است که برخی همچون علامه طباطبایی آن را به نزول دفعی حقیقت قرآن [بدون قالب لفظی] بر قلب پیامبر تاویل نموده‌اند.<ref>ر. ک. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ق، ج۲ ص۱۵–۲۳.</ref>
 
در باره روايات مربوط به نزول دفعي نیز می‌توان گفت، درست است که روایات مورد نظر متواتر نیستند تا به تنهایی موجب یقین گردند، ولی با توجه به هماهنگی با ظواهر برخی آیات می‌توانند اطمینان را به دنبال داشته باشد.
درباره روایات مربوط به نزول دفعی نیز می‌توان گفت، درست است که روایات مورد نظر متواتر نیستند تا به تنهایی موجب یقین گردند، ولی با توجه به هماهنگی با ظواهر برخی آیات می‌توانند اطمینان را به دنبال داشته باشد.
 
جهت مطالعه بیشتر
جهت مطالعه بیشتر
1-   مقاله بررسی و نقد دیدگاه آیت الله معرفت در نزول قرآن، علی اصغر ناصحیان و علی جلائیان اکبرنیا، مجله تخصصی الهیات و حقوق، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۶.
۱- مقاله بررسی و نقد دیدگاه آیت الله معرفت در نزول قرآن، علی اصغر ناصحیان و علی جلائیان اکبرنیا، مجله تخصصی الهیات و حقوق، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۶.
2-   دروس حول نزول القرآن، میرزا یدالله دوزدوزانی.  
۲- دروس حول نزول القرآن، میرزا یدالله دوزدوزانی.
==منابع==
 
<references />
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ = نزول قرآن
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۸

سؤال

چرا آیت الله معرفت قائل به نزول دفعی قرآن نیست؟

آیت الله معرفت برای عدم نزول دفعی قرآن به ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن استدلال می‌کند. این آیات از گذشته خبر می‌دهند و می‌گویند آیاتی قبلاً نازل شده است. روایاتی که برای نزول دفعی قرآن به آن‌ها استدلال شده است، اخبار آحاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.

در میان بزرگان و علماء، اعم از شیعه و سنی، مشهور چنین است که قرآن کریم دارای دو نوع نزول دفعی و تدریجی بوده است؛ ولی در این بین، تعدادی از علماء شیعه از جمله شیخ مفید، سید مرتضی، ابن شهرآشوب و آیت الله معرفت و در میان علماء اهل سنت افرادی چون عامر شعبی و بیضاوی نزول دفعی قرآن را انکار کرده‌اند.

از طرفی در بین عالمان شیعی افرادی چون شیخ صدوق، فیض کاشانی، علامه بلاغی، علامه طباطبایی و بسیاری دیگر و همچنین شماری فراوان از عالمان سنی معتقدند که قرآن کریم در شب قدر و یکباره به بیت المعمور یا بیت العزه یا قلب مبارک پیامبر نازل شده و از آن پس به تدریج به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردیده است.

ادله آیه الله معرفت بر نفی نزول دفعی قرآن:

دلیل اول: ظاهر آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن»[۱] و آیات مشابه آن[۲] دلالت بر این دارند که آغاز نزول قرآن، در ماه رمضان و شب قدر بوده است. از این رو، بیشتر مفسرین آیه شریفه را این گونه تفسیر کرده‌اند: «.... ای بدء نزول القرآن فیه» یعنی شروع نزول قرآن در ماه رمضان بوده است.

دلیل دوم: با توجه به اینکه آیه «شهرُ رمَضانَ الذی انزِلَ فیه القُرآن» و آیات مشابه آن، از گذشته حکایت می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌تواند شامل خود این آیات شود، پس این آیات از چیز دیگری جز خود خبر می‌دهند و آن شروع نزول قرآن است. (در واقع این آیه که الان نازل شده، می‌گوید آیاتی قبلاً نازل شده است و این یعنی نزول قرآن تدریجی است).

دلیل سوم: قرآن با این الفاظ و محتوا نمی‌تواند یک جا و و در یک شب نازل شده باشد، مگر اینکه دست به تاویل بزنیم. در قرآن از گذشته‌ای خبر می‌دهد که نسبت به اولین شب قدر، آینده محسوب می‌شود. برای مثال:

«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّه فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛[۳] «و یقیناً خدا شما را در [جنگ‏] بدر- با آنکه ناتوان بودید- یاری کرد. پس، از خدا پروا کنید، باشد که سپاسگزاری نمایید». این آیه و آیات متعدد دیگر[۴] از گذشته خبر می‌دهد؛ اگر قرآن در اولین شب قدر نازل شده باشد؛ باید از آینده خبر می‌داد و می‌گفت در آینده خدا شما را یاری خواهد داد، نه این که بگوید شما را یاری داد.

دلیل چهارم: روایاتی که بر اساس آن نزول دفعی اثبات شده است، اخبار آحاد است و موجب علم و قطع نمی‌شود.[۵]

ایشان در لابلای مباحث شان به شواهد و ادله دیگری نیز استناد نموده‌اند که جهت رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می‌کنیم.

نقد و بررسی دیدگاه آیه الله معرفت:

به طور کلی می‌توان چنین گفت که اگر نزول دفعی قرآن را به معنای نزول یکباره قرآن در قالب الفاظ بر پیامبر اکرم بدانیم، به گونه‌ای که همه خطابات قرآنی در آغاز بعثت نسبت به پیامبر و سایر مسلمانان فعلیت یافته باشد، اشکالات ایشان وارد خواهد بود؛ ولی آنچه در روایات درباره نزول دفعی قرآن مطرح شده آن است که حقیقت قرآن و نه الفاظ آن، به صورت یک جا در شب قدر به بیت المعمور یا بیت العزه نازل شده است که برخی همچون علامه طباطبایی آن را به نزول دفعی حقیقت قرآن [بدون قالب لفظی] بر قلب پیامبر تاویل نموده‌اند.[۶]

درباره روایات مربوط به نزول دفعی نیز می‌توان گفت، درست است که روایات مورد نظر متواتر نیستند تا به تنهایی موجب یقین گردند، ولی با توجه به هماهنگی با ظواهر برخی آیات می‌توانند اطمینان را به دنبال داشته باشد.

جهت مطالعه بیشتر ۱- مقاله بررسی و نقد دیدگاه آیت الله معرفت در نزول قرآن، علی اصغر ناصحیان و علی جلائیان اکبرنیا، مجله تخصصی الهیات و حقوق، زمستان ۱۳۸۶، شماره ۲۶. ۲- دروس حول نزول القرآن، میرزا یدالله دوزدوزانی.

منابع

  1. بقره/ ۱۸۵.
  2. دخان/ ۱–۳؛ قدر/ ۱.
  3. آل عمران/ ۱۲۳.
  4. توبه/ ۲۵ و ۲۶. توبه/ ۴۰؛ توبه/ ۴۳؛ مجادله/ ۱. احزاب/ ۲۳ و …
  5. ر. ک. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، التمهید، ۱۳۸۷ش.
  6. ر. ک. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ق، ج۲ ص۱۵–۲۳.