جابر بن یزید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
==شخصیت جابر== | ==شخصیت جابر== | ||
تاریخ تولد مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانستهاند.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.</ref> نجاشی وفات وی را در زمان امام صادق(ع) میداند و اشاره به سال وفات ندارد.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref> | تاریخ تولد مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانستهاند.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.</ref> [[نجاشی]] رجالشناس معروف وفات وی را در زمان امام صادق(ع) میداند و اشاره به سال وفات ندارد.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref> | ||
نسب وی به خاندان جعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج میرسد.<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref> نجاشی | نسب وی به خاندان جعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج میرسد.<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref> نجاشی از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد میکند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.</ref> از القاب وی میتوان به «جعفی کوفی»<ref>بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۱۰</ref> و «عربی قدیم»<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.</ref> اشاره کرد. [[شیخ طوسی]] بنا به نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛<ref>طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.</ref> اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست میداند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.<ref>شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۴۳.</ref> | ||
==جابر در روایات== | ==جابر در روایات== | ||
در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان سلمان فارسی معرفی شده است<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.</ref> و امام صادق(ع) بر وی رحمت میفرستد.<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.</ref> در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref> | در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان [[سلمان فارسی]] معرفی شده است<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.</ref> و امام صادق(ع) بر وی رحمت میفرستد.<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.</ref> در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref> | ||
==جابر و دیدگاه دانشمندان رجال== | ==جابر و دیدگاه دانشمندان رجال== | ||
برخی از رجالشناسان مانند نجاشی، جابر بن یزید را تضعیف کرده است و به | برخی از رجالشناسان مانند نجاشی، جابر بن یزید را تضعیف کرده است و به کاستی، اختلاط، فاسد العقیده بودن، و کم بودن احادیث فقهی (حلال و حرام) از وی معتقد است. علاوه بر این، افرادی ضعیف از او نقل روایت کردهاند.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref> ابن داود حلی وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شدهاند.<ref>حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲م/۱۹۷۲ق، قم، چاپ افست، بی تا، ج۱، ص۲۳۵.</ref> | ||
برخی دیگر از کتابهای رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشارهای نکردهاند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دستهای دیگر در مذمت اوست.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.</ref> شیخ طوسی نیز وی را صاحب اصل میداند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶ | برخی دیگر از کتابهای رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشارهای نکردهاند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دستهای دیگر در مذمت اوست.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.</ref> شیخ طوسی نیز وی را صاحب [[اصل نویسی در نگارش روایت|اصل]] میداند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.</ref> | ||
در مقابل برخی از رجالشناسان وی را ثقه دانستهاند از جمله علامه حلی مینویسد: ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نماندهاند، خود جابر بن یزید را ثقه میداند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کردهاند، را ضعیف شمرده است».<ref>حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.</ref> آیة اللّه خویی بر این باوراست روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref> از باب توریه است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل | در مقابل برخی از رجالشناسان وی را ثقه دانستهاند از جمله علامه حلی مینویسد: ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نماندهاند، خود جابر بن یزید را ثقه میداند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کردهاند، را ضعیف شمرده است».<ref>حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.</ref> آیة اللّه خویی بر این باوراست روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref> از باب [[توریه]] است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شده است، با این روایت قابل جمع نیست و سزاوار است که وی را از ثقات و بزرگان شیعه بدانیم.<ref>خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بینا، چاپ نجم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref> | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = |
نسخهٔ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۱
سؤال: جابر بن یزید جعفی کیست؟ آیا روایاتش از نظر دانشمندان رجالی معتبر و قابل قبول است؟
جابربن یزید جعفی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. برخی از راویشناسان او را توثیق کردهاند و برخی دیگر به استناد برخی از روایات او را تضعیف میکنند.
شخصیت جابر
تاریخ تولد مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانستهاند.[۱] نجاشی رجالشناس معروف وفات وی را در زمان امام صادق(ع) میداند و اشاره به سال وفات ندارد.[۲]
نسب وی به خاندان جعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج میرسد.[۳] نجاشی از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد میکند.[۴] از القاب وی میتوان به «جعفی کوفی»[۵] و «عربی قدیم»[۶] اشاره کرد. شیخ طوسی بنا به نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛[۷] اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست میداند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.[۸]
جابر در روایات
در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان سلمان فارسی معرفی شده است[۹] و امام صادق(ع) بر وی رحمت میفرستد.[۱۰] در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.[۱۱]
جابر و دیدگاه دانشمندان رجال
برخی از رجالشناسان مانند نجاشی، جابر بن یزید را تضعیف کرده است و به کاستی، اختلاط، فاسد العقیده بودن، و کم بودن احادیث فقهی (حلال و حرام) از وی معتقد است. علاوه بر این، افرادی ضعیف از او نقل روایت کردهاند.[۱۲] ابن داود حلی وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شدهاند.[۱۳]
برخی دیگر از کتابهای رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشارهای نکردهاند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دستهای دیگر در مذمت اوست.[۱۴] شیخ طوسی نیز وی را صاحب اصل میداند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.[۱۵]
در مقابل برخی از رجالشناسان وی را ثقه دانستهاند از جمله علامه حلی مینویسد: ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نماندهاند، خود جابر بن یزید را ثقه میداند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کردهاند، را ضعیف شمرده است».[۱۶] آیة اللّه خویی بر این باوراست روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».[۱۷] از باب توریه است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شده است، با این روایت قابل جمع نیست و سزاوار است که وی را از ثقات و بزرگان شیعه بدانیم.[۱۸]
مطالعه بیشتر
- کتاب پژوهشی پیرامون جابربن یزید جعفی، سعید طاووسی مسرور.
- کتاب جابر بن یزید جعفی نوشته مصفی حقانی فضل
- مقاله جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی-پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره هفتم، دکتر عباس احمدوند و سعید طاووسی مسرور.
- مجله علوم حدیث، شماره ۲۴، مقاله درنگی در شخصیت حدیثی جابربن یزید جعفی، علیرضا هزار.
منابع
- ↑ طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.
- ↑ نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
- ↑ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
- ↑ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۱۰
- ↑ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
- ↑ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۴۳.
- ↑ مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.
- ↑ مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.
- ↑ کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
- ↑ نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
- ↑ حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲م/۱۹۷۲ق، قم، چاپ افست، بی تا، ج۱، ص۲۳۵.
- ↑ کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.
- ↑ حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.
- ↑ کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
- ↑ خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بینا، چاپ نجم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۴۴.