پرش به محتوا

نزول الفاظ قرآن از جانب خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
بارگزاری اولیه
 
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح ایرادات وارد شده در بحث
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = وحی
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيا معاني و الفاظ قرآن كريم از طرف خداوند است يا از طرف پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله
آیا الفاظ قرآن کریم از طرف خداوند نازل شده است یا از طرف پیامبر اکرم(ص
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
دلايلي دلالت دارد كه الفاظ قرآن نيز از طرف خداست؛
قرآن کریم بزرگ‌ترین [[معجزه]] اسلام از جانب [[رسول خدا(ص)]] می‌باشد. در قرآن کریم به تصریح، آورده شدن مانند قرآن، مانند ۱۰ سوره و حتی یک [[سوره]] توسط بشر غیرممکن دانسته شده است. علاوه بر این استفاده از عباراتی مانند تلاوت، قرائت و ترتیل در قرآن نشان می‌دهد، خواننده فقط الفاظ آن را می‌خواند و آن‌ها را تکلّم یا ایجاد نمی‌کند، پس الفاظ قرآن توسط خداوند صادر شده است و پیامبر(ص) فقط خواننده آن می‌باشد. نکته دیگر تصریح قرآن، بر الهی بودن آن است که از عبارت «کلام الله» برای تعبیر از قرآن استفاده شده است.


==۱ـ تحدي قرآن==
== تحدی قرآن ==
{{اصلی|تحدی قرآن}}
[[قرآن کریم]] بزرگ‌ترین و مهم‌ترین [[معجزه]] اسلام است که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا در آن زمان عرضه شد و آنان به خوبی تشخیص دادند که این سخن نمی‌تواند ساخته بشر باشد که این گونه آنان را در مقابل تحدّی و هم‌آوردی ناتوان ساخته است.<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۰، ص۳۴۵.</ref>


قرآن كريم معجزه پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد - صلي الله عليه و آله وسلم-  است كه آخرين پيامبر الهي مي‌باشد و بايد معجزه ايشان تا قيامت باقي بماند، به همين خاطر خداوند آن را به صورتي قرار داد تا ابد باقي بماند به صورت معجزه براي همه افراد قابل مشاهده باشد. بدون شك معجزه براي پيامبران وسيله ي اثباتي به شمار مي‌رود تا شاهد صدق دعوت آنان قرار گيرد و گواه باشد كه از جهان غيب پيام آورده‌اند. معجزه بايد به گونه‌اي انجام گيرد كه كارشناسان به خوبي تشخيص دهند كه آنچه ارايه شده به درستي نشانه عالم غيب و بيرون از توان بشريّت است و انبياء كارهايي انجام دادند كه از توان ماهرترين كارشناسان آن دوره بيرون بوده تا اينكه به خوبي اين تشخيص صورت گيرد. از همين رو بزرگ ترين و مهم ترين معجزه اسلام ، قرآن است كه با شيواترين سبك و رساترين بيان و استوارترين محتوا بر عرب آن زمان عرضه شد، آنان به خوبي تشخيص دادند كه اين سخن نمي‌تواند ساخته بشر باشد كه اين گونه آنان را در مقابل تحدّي و هم‌آوردي ناتوان ساخته است.}}<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، قم، مؤسسه فرهنگي تمهيد، ۱۳۸۰، ص۳۴۵.</ref> قرآن مكرراً ناباوران را به مبارزه و ‌هم‌آوردي خوانده مي‌فرمايد: {{قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا<ref>اسراء/۸۸  .</ref> اگر باور نداريد كه اين قرآن سخن خداست و گمان مي‌بريد ساخته و پرداخته دست بشر است، سخن دانان  و سخن‌وران خود را وا داريد تا سخني هم چون قرآن، زيبا و شيوا، محكم و استوار بسازند و ارائه دهند، ولي هرگز چنين اقدامي نتوانيد كرد.
قرآن در چند مرحله [[تحدی قرآن|تحدّی]] و هم‌آورد خواستن خود را مطرح کرده است:


هم‌آورد خواستن قرآن فراگير است و همه جهانيان را شامل مي‌شود و دامنه آن براي هميشه گسترده است.
* به‌طور مطلق خواسته سخنی همچون قرآن بیاورند: {{قرآن|أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ. فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ|ترجمه= آنها می‌گویند قرآن را به خدا افترا بسته، ولی آنها ایمان ندارند. اگر راست می‌گویند سخنی همانند آن بیاورند.|سوره=طور |آیه= ۳۴ – ۳۳}}
* ده سوره مانند قرآن بیاورند: {{قرآن|أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ| ترجمه= آیا کافران می‌گویند این قرآن را خود او به هم بافته و به خدا نسبت می‌دهد؟! بگو: اگر راست می‌گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره بربافته مانند این قرآن بیاورید.|سوره=هود| آیه= ۱۳}}
* یک سوره مانند قرآن بیاورند: {{قرآن|أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَة مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ | ترجمه = بلکه کافران می‌گویند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست می‌گویید شما خود و هم از هر کس نیز می‌توانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید.| سوره = یونس| آیه= ۳۸}} در آیه دیگر نیز فرمود: {{قرآن|وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ | ترجمه =و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار، فراخوانيد اگر راست مى‏گوييد! |سوره = بقره| آیه= ۲۳}}
بقره / ۲۳.
در نهایت برای رد امکان آوردن مانند قرآن، می‌فرماید: {{قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً | ترجمه= بگو: اگر انسان‌ها و جن‌ها اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.| سوره = اسراء| آیه = ۸۸}}


قرآن در چند مرحله تحدّي و هم‌آورد خواستن خود را مطرح كرده است:
تاریخ شهادت می‌دهد که منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه برآمدند، امّا نتوانستند کاری از پیش ببرند و در آوردن همانندی برای قرآن عاجز ماندند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۷۶.</ref> با توجه به اتهام مشرکین به پیامبر که خود قرآن را جمع‌آوری کرده است، خداوند با هماوردطلبی با این اتهام مقابله کرده و کلام قرآن و آوردن مثل قرآن را غیر مادی و از توانایی بشر خارج می‌داند.


  يک :  بطور مطلق خواسته سخني همچون قرآن بياورند:  {{قرآن|أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ . فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ.}}<ref>طور / ۳۴ – ۳۳.</ref>.
== استفاده از الفاظ تلاوت و قرائت ==
از آیاتی که واژه‌های «قرائت»، «تلاوت» و «ترتیل» به کار برده شده است<ref>سوره نحل، آیه ۹۸. سوره اسراء، آیه ۴۵ و ۱۰۶. سوره اعلی، آیه ۶. سوره جمعه، آیه ۲. سوره کهف، آیه ۲۷.</ref> فهمیده می‌شود که خواندن قرآن غیر از تکلم و انشاء آن است. این واژه‌ها، از نظر وضع لغت، تنها بازگوکردن سخنان دیگران را می‌رساند، که الفاظ از دیگری باشد و بازگو کننده، آن را فقط تلاوت می‌کند و از خود چیزی اضافه نمی‌کند. قرائت در مقابل تکلّم است، قرائت حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظیم شده است و تکلّم، ایجاد معنا است با الفاظ و عباراتی که خود فرد تنظیم می‌کند و هرگز در جایی از قرآن نیامده است که [[پیامبر(ص)]] قرآن را تکلم می‌نمود.


دو : به اندازه ده سوره مانند قرآن بياورند: {{قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>هود / ۱۳.</ref>.
== تصریح قرآن به نزول الفاظ توسط خداوند ==
قرآن از خود به عنوان «کلام الله» یاد کرده است: {{قرآن|وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ | ترجمه= اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناه ده تا کلام خدا را بشنود.|سوره= توبه| آیه=۶}} و نسبت دادن سخن به گوينده‌ي آن در صورتي منطقي و معقول است كه گوينده خود در انتخاب، تنظيم و چينش كلمات و شكل دادن به ساختار و تركيب جمله‌ها، نقش اصلي را به‌عهده داشته باشد.
<ref>معرفت، محمد هادی،  التمهيد في علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۰.</ref>
<ref>زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، ج1، ص44</ref>
ازسوی دیگر خداوند تصریح کرده است که پیامبر اختیار تبدیل و تغییر در قرآن را ندارد: {{قرآن|وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَی إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ| ترجمه=  و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‌شود، کسانی که ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند می‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! بگو: من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزی که بر من وحی می‌شود، پیروی می‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) می‌ترسم!| سوره= یونس| آیه=۱۵}} این صراحت قرآن، ثابت می‌کند که الفاظ قرآن هم از سوی خداست و پیامبر در آن دخالتی ندارد.<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۵۷.</ref>


سه :  يك سوره مانند قرآن بياورند:  {{قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَه مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>يونس / ۳۸ ؛ بقره /  ۲۳ .</ref>.
== مطالعه بیشتر ==
 
* مقاله «وحیانی بودن الفاظ قرآن»، سید موسی حسینی، مجله پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۹ش، شماره ۲۱ و ۲۲، ویژه نامه مبانی و فهم قرآن.
در نهايت مي‌فرمايد: « اگر تمام انس و جن گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن بياورند هرگز نتوانند، گرچه همگي همدست شوند».
* مقاله «نقد و بررسی دیدگاه های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن کریم»، محمد شیبانی، مجله پژوهشنامه کلام، سال سوم،  بهار و تابستان ۱۳۹۵، شماره ۴.
 
* مقاله «نقد و بررسی دیدگاه‌های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن‌کریم»، مجله پژوهشنامه کلام، دوره ۳، شماره ۴، مرداد ۱۳۹۵، صفحه ۲۵-۴۶ .
باتوجه به معجزه بودن قرآن، آيا تاكنون مثل قرآن نياورده‌اند؟ به شهادت قطعي تاريخ، منكران قرآن و رسالت در مقام مبارزه بر آمدند، امّا نتوانستند كار از پيش ببرند و پس از آن‌كه در مبارزه علمي با قرآن شكست خوردند، دست به تيغ تهمت و شمشير جنگ بردند. و حتي در طول تاريخ نه تنها مشركين بلكه اهل كتاب با تمام قواي علمي و قدرت مادي و سياسي که داشتندبه مبارزه با اسلام و قرآن برخواستند گرچه در برخي از جهت‌ها موفق شدند، ولي در تحدي با قرآن عاجز ماندند. امروز نيز اگر دشمنان اسلام به زور متوسل مي‌شوند و از راه جنگ نظامي و يا تهاجم فرهنگي به مبارزه با اسلام مي‌پردازند؛ براي اين است كه در مبارزه علمي و منطقي با قرآن شكست خورده‌اند. اكنون نيز هيچ فرد يا گروهي نمي‌تواند سوره‌اي مانند كوچك ترين سوره قرآن بياورد.}}<ref>جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنابراين عبارات و الفاظ قرآن همچون معاني آن از سوي خداوند وحي شده و پيامبر هيچ‌گونه نقش و دخالتي در آن نداشته است.
 
==۲ـ آيات قرآن==
 
از قرآن كريم استفاده مي‌شود كه الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خداست. مانند آياتي كه واژه‌هاي قرائت و تلاوت و ترتيل را به كار برده است<ref>رک: نحل/ ۹۸ ؛ اسراء/  ۴۵ و ۱۰۶؛ اعلي/ ۶ ؛جمعه/  ۲؛ كهف/ ۲۷ .</ref> كه از نظر وضع لغت عرب تنها بازگو كردن سخنان ديگران را مي‌رساند كه الفاظ و معاني هر دو از ديگري باشد و بازگو كننده، آن را صرفاً تلاوت مي‌كند و از خود چيزي مايه نمي‌گذارد؛ قرائت در مقابل تكلّم است، قرائت حكايت نثري است كه الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظيم شده است و تكلّم، انشاء معنا است با الفاظ و عباراتي كه خود تنظيم مي‌كند. و هرگز در جايي نيامده كه پيامبر قرآن را تكلم مي‌نمود. به علاوه از قرآن صريحاً به عنوان «كلام الله» ياد شده است.<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۵۷.</ref> مانند: {{قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ<ref>توبه / ۶.</ref> اگر يكي از مشركان به تو پناه آورد، پناه ده تا كلام خدا را بشنود.
 
ازسوي ديگرخداوندمتعال مي‌فرمايد: پيامبر اختيار تبديل و تغيير در قرآن را ندارد: {{قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>. يونس / ۱۵.</ref> اين سلب اختيار، نشان دهنده آن است كه الفاظ و عبارت قرآن از پيامبر نيست و گرنه هر انساني مي‌تواند آنچه را كه گفته به تعبير و بيان ديگر بگويد.
 
==۳ ـ پيامبر اكرم - صلي الله عليه و سلم-==
 
پيامبر اكرم - صلي الله عليه و سلم-  تلاش مي‌كرد كه آيات وحي شده را حفظ كند به همين جهت، در آغاز نبوّت آيات را مرتب در حال وحي تكرار مي‌كرد تا اين‌كه خداوند او را از اين كار نهي كرد و فرمود: «زبانت را به خاطر عجله براي خواندن قرآن حركت مده چرا كه جمع كردن و خواندن آن بر عهده ماست پس هرگاه آنرا خوانديم از خواندن ما پيروي كن»<ref>. قيامت /۱۸ – ۱۶ .</ref> حفظ وحي نشان مي‌دهد كه الفاظ و كلمات در اختيار پيامبر نبوده بلكه الفاظ و كلمات از سوي خداوند مي‌باشد.
 
==۴ـ تفاوت قرآن و حديث قدسي از لحاظ سبك و بيان و شيوه تركيب كلمات==
 
اين تفاوت و دوگانگي كه واقعيتي انكار ناپذير است و با اندك توجهي آشكار مي‌شود، بهترين گواه بر عدم دخالت پيامبر-صلي الله عليه و آله وسلم- در شكل گيري ساختار لفظي و بياني قرآن است.<ref>حسيني، موسي، مجله پژوهشهاي قرآني، وحياني بودن الفاظ قرآن، سال ششم، شماره ۲۲ و ۲۱، ص۲۳۳ .</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
 
۱ـ محمد حسين طباطبائي، الميزان، ترجمه: محمد باقر موسوي همداني، (قم، جامعه مدرسين حوزه علميه، ۱۳۶۳)، ج۱، ص۹۳ تا ۱۳۹.
 
۲ـ عبدالله جوادي آملي، تسنيم في تفسير القرآن الكريم، (قم، اسراء، ۱۳۷۸)، ج۲، ص۴۳۳ تا ۴۴۱.
 
۳ـ ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، (تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۸)، ج۱، ص۱۲۹ تا ۱۳۸.
 
۴ـ همان، ج۱۱، ص۴۰۵ تا ۴۱۰.
 
۵ـ عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، قرآن در قرآن، (قم، اسراء، ۱۳۷۸)، ج۱، ص۱۲۷ تا ۱۷۷.
 
۶ـ محمد باقر سعيدي روشن، علوم قرآني، (قم، مؤسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني، ۱۳۷۷)، ص۸۹ تا ۱۲۷.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />


== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه فرعی۱ = نزول قرآن
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۲


سؤال

آیا الفاظ قرآن کریم از طرف خداوند نازل شده است یا از طرف پیامبر اکرم(ص)؟

قرآن کریم بزرگ‌ترین معجزه اسلام از جانب رسول خدا(ص) می‌باشد. در قرآن کریم به تصریح، آورده شدن مانند قرآن، مانند ۱۰ سوره و حتی یک سوره توسط بشر غیرممکن دانسته شده است. علاوه بر این استفاده از عباراتی مانند تلاوت، قرائت و ترتیل در قرآن نشان می‌دهد، خواننده فقط الفاظ آن را می‌خواند و آن‌ها را تکلّم یا ایجاد نمی‌کند، پس الفاظ قرآن توسط خداوند صادر شده است و پیامبر(ص) فقط خواننده آن می‌باشد. نکته دیگر تصریح قرآن، بر الهی بودن آن است که از عبارت «کلام الله» برای تعبیر از قرآن استفاده شده است.

تحدی قرآن

قرآن کریم بزرگ‌ترین و مهم‌ترین معجزه اسلام است که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا در آن زمان عرضه شد و آنان به خوبی تشخیص دادند که این سخن نمی‌تواند ساخته بشر باشد که این گونه آنان را در مقابل تحدّی و هم‌آوردی ناتوان ساخته است.[۱]

قرآن در چند مرحله تحدّی و هم‌آورد خواستن خود را مطرح کرده است:

  • به‌طور مطلق خواسته سخنی همچون قرآن بیاورند: ﴿أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ. فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ؛ آنها می‌گویند قرآن را به خدا افترا بسته، ولی آنها ایمان ندارند. اگر راست می‌گویند سخنی همانند آن بیاورند.(طور:۳۴ – ۳۳)
  • ده سوره مانند قرآن بیاورند: ﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ آیا کافران می‌گویند این قرآن را خود او به هم بافته و به خدا نسبت می‌دهد؟! بگو: اگر راست می‌گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره بربافته مانند این قرآن بیاورید.(هود:۱۳)
  • یک سوره مانند قرآن بیاورند: ﴿أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَة مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ بلکه کافران می‌گویند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست می‌گویید شما خود و هم از هر کس نیز می‌توانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید.(یونس:۳۸) در آیه دیگر نیز فرمود: ﴿وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار، فراخوانيد اگر راست مى‏گوييد!(بقره:۲۳)

بقره / ۲۳. در نهایت برای رد امکان آوردن مانند قرآن، می‌فرماید: ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً؛ بگو: اگر انسان‌ها و جن‌ها اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.(اسراء:۸۸)

تاریخ شهادت می‌دهد که منکران قرآن و رسالت در مقام مبارزه برآمدند، امّا نتوانستند کاری از پیش ببرند و در آوردن همانندی برای قرآن عاجز ماندند.[۲] با توجه به اتهام مشرکین به پیامبر که خود قرآن را جمع‌آوری کرده است، خداوند با هماوردطلبی با این اتهام مقابله کرده و کلام قرآن و آوردن مثل قرآن را غیر مادی و از توانایی بشر خارج می‌داند.

استفاده از الفاظ تلاوت و قرائت

از آیاتی که واژه‌های «قرائت»، «تلاوت» و «ترتیل» به کار برده شده است[۳] فهمیده می‌شود که خواندن قرآن غیر از تکلم و انشاء آن است. این واژه‌ها، از نظر وضع لغت، تنها بازگوکردن سخنان دیگران را می‌رساند، که الفاظ از دیگری باشد و بازگو کننده، آن را فقط تلاوت می‌کند و از خود چیزی اضافه نمی‌کند. قرائت در مقابل تکلّم است، قرائت حکایت نثری است که الفاظ و عبارات آن قبلاً تنظیم شده است و تکلّم، ایجاد معنا است با الفاظ و عباراتی که خود فرد تنظیم می‌کند و هرگز در جایی از قرآن نیامده است که پیامبر(ص) قرآن را تکلم می‌نمود.

تصریح قرآن به نزول الفاظ توسط خداوند

قرآن از خود به عنوان «کلام الله» یاد کرده است: ﴿وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ؛ اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد، پناه ده تا کلام خدا را بشنود.(توبه:۶) و نسبت دادن سخن به گوينده‌ي آن در صورتي منطقي و معقول است كه گوينده خود در انتخاب، تنظيم و چينش كلمات و شكل دادن به ساختار و تركيب جمله‌ها، نقش اصلي را به‌عهده داشته باشد. [۴] [۵] ازسوی دیگر خداوند تصریح کرده است که پیامبر اختیار تبدیل و تغییر در قرآن را ندارد: ﴿وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَی إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛ و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‌شود، کسانی که ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند می‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! بگو: من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزی که بر من وحی می‌شود، پیروی می‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) می‌ترسم!(یونس:۱۵) این صراحت قرآن، ثابت می‌کند که الفاظ قرآن هم از سوی خداست و پیامبر در آن دخالتی ندارد.[۶]

مطالعه بیشتر

  • مقاله «وحیانی بودن الفاظ قرآن»، سید موسی حسینی، مجله پژوهشهای قرآنی، ۱۳۷۹ش، شماره ۲۱ و ۲۲، ویژه نامه مبانی و فهم قرآن.
  • مقاله «نقد و بررسی دیدگاه های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن کریم»، محمد شیبانی، مجله پژوهشنامه کلام، سال سوم، بهار و تابستان ۱۳۹۵، شماره ۴.
  • مقاله «نقد و بررسی دیدگاه‌های مختلف در رابطه با وحیانی بودن الفاظ قرآن‌کریم»، مجله پژوهشنامه کلام، دوره ۳، شماره ۴، مرداد ۱۳۹۵، صفحه ۲۵-۴۶ .

منابع

  1. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۰، ص۳۴۵.
  2. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۷۶.
  3. سوره نحل، آیه ۹۸. سوره اسراء، آیه ۴۵ و ۱۰۶. سوره اعلی، آیه ۶. سوره جمعه، آیه ۲. سوره کهف، آیه ۲۷.
  4. معرفت، محمد هادی، التمهيد في علوم القرآن، ج۱، ص۲۱۰.
  5. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان في علوم القرآن، ج1، ص44
  6. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۵۷.