گردن زدن کافران در آیه ۴ سوره محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آيه ی ۴ سوره ی محمد، به چه حادثه تاريخي اشاره دارد. آيا در عصر کنونی هم بايد با کفار چنين برخورد کرد؟
مراد از «گردن زدن کافران» در آیه ۴ سوره محمد چیست؟‌ در عصر کنونی باید چگونه با کافران برخورد کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در آیه ۴ [[سوره محمد]]، روش برخورد با مشرکان در جنگ بیان شده است. عبارت «لقیتم» گر چه معنای عام ملاقات با کسی است، اما با وجود چند قرینه در آیه مانند صحبت از رفتار با اسیران، پایان جنگ و شهادت مجاهدان، معلوم می شود که معنای ملاقات، رویارویی در صحنه جنگ می باشد. عبارت «فضرب الرقاب» به معنای گردن زدن و کنایه از قتل است و چون روشن ترین مصداق قتل زدن گردن بوده است، در آیه از این عبارت استفاده شده است. بنابر این با توجه به معانی لغوی کلمات، معلوم می شود مراد از ملاقات و گردن زدن، قتال و جنگیدن در میدان جنگ می باشد.
آیه ۴ [[سوره محمد]]، در روش برخورد با [[مشرکان]] در [[جنگ]]، دستور داده هنگام روبه‌رو شدن با [[کافر|کافران]]، گردن آنان زده شود. مراد از {{متن عربی|لَقیتُم|ترجمه=روبه‌رو شدن با کافران}}، رویارویی در صحنه جنگ، و عبارت {{متن عربی|فَضَرْبُ الرِّقاب|ترجمه=گردن زدن}} کنایه از قتل است؛ بنابراین مراد از رویارویی و گردن زدن، جنگیدن و کشتن در میدان جنگ است.


در ادامه در آیه زمان پایان قتال بیان شده است، که تا زمانی به جنگ ادامه دهید که نبرد پایان یابد و بعد از آن به احکام اسارت اشاره می کند که یا ایشان را آزاد کنید یا از آن ها فدیه و عوض دریافت کنید و سپس آزادشان کنید. بنابر این قتل بعد از جنگ به طور کلی منتفی شده است.
در ادامه آیه، دستور داده شده تا زمانی به جنگ ادامه دهید که نبرد پایان یابد و پس از جنگ، اسیران را آزاد کنید یا اینکه از آنان [[فدیه]] گرفته و سپس آزادشان کنید؛ بنابراین قتل بعد از جنگ به‌طور کلی منتفی شده است.


در پایان آیه نیز به بحث امتحان الهی اشاره می کند که هدف از این نبرد امتحان الهی است و افرادی که در این نبرد کشته می شوند اعمالشان ضایع نمی شود و رستگار خواهند بود.
== متن آیه ==
==متن آیه==
{{قرآن بزرگ|فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کفَرُواْ فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتی إِذَا أَثخْنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتی تَضَعَ الحْرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِک وَ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنهْمْ وَ لَکن لِّیَبْلُوَاْ بَعْضَکم بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُواْ فی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ؛
{{قرآن بزرگ|فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ کفَرُواْ فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتي إِذَا أَثخَْنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتي تَضَعَ الحَْرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِک وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنهُْمْ وَ لَاکن لِّيَبْلُوَاْ بَعْضَکم بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُواْ في سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ؛|
| ترجمه = و هنگامی که با کافران در میدان جنگ روبه‌رو شدید گردن‌هایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [= غرامت] بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است! و اگر خدا می‌خواست خودش آنها را مجازات می‌کرد، اما می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد!
ترجمه=و هنگامی که با کافران در میدان جنگ روبه‌رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه [= غرامت‌] بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است! و اگر خدا می‌خواست خودش آنها را مجازات می‌کرد، اما می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد!
| سوره = محمد
|سوره=محمد|آیه=۴}}
| آیه = ۴
}}


==شأن نزول آیه==
== شأن نزول آیه ==
[[علامه طباطبايي]] مي نويسند: در الدر المنثور است که ابن منذر از ابن جريح روايت کرده است، «در ذيل آيه {{قرآن|وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ}} اين آيه درباره کساني از [[اصحاب رسول خدا(ص)]] نازل شده است که در [[جنگ احد]] کشته شدند.»<ref>سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، ج۶، ص۴۸.</ref>
بر اساس روایتی که [[جلال‌الدین سیوطی]]، عالم [[اهل سنت|سنی‌مذهب]] قرن نهم قمری ذکره کرده،‌ عبارت {{قرآن|وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ}} درباره [[اصحاب رسول خدا(ص)|اصحابی]] نازل شده که در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان، الدر المنثور، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی، ج۶، ص۴۶.</ref>  


از این آيه اینطور برداشت می شود که این آیه عام است و در صدد بيان يک قاعده ی کلي است و تا [[روز قيامت]] و در همه ی عصر ها که جنگي ميان کفار و اسلام اتفاق بيفتد، اين آيه مصداق دارد. بنابراين، ديدگاه درالمنثور و افراد ديگر که اين آيه را به جنگ احد، مقيد مي کنند درست نمي باشد.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ترجمه موسوي همداني، محمد باقر، قم، جامعه مدرسين، ج۱۸، ص۳۴۴.</ref>
البته به نظر [[علامه طباطبایی]]، مفسر شیعه (درگذشت ۱۳۶۰ش)، این آیه عام است و در صدد بیان یک قاعده کلی است؛<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین، ج۱۸، ص۳۴۴.</ref> بنابراین، تا [[روز قیامت]] و در همه عصرها که جنگی میان کافران و مسلمانان اتفاق بیفتد، این آیه مصداق دارد.


==ملاقات کفار در میدان جنگ==
== شیوه برخورد با کافران در جنگ ==
«ضرب الرقاب» مصدر است و در تقدير چنين است: «اضربوا ضرب الرقاب» بزنید گردنشان را. همانطور که واضح است گردن زدن کنايه از قتل است، و چون گردن زدن روشن ترين مصداق قتل بوده روي آن تکيه شده است و هدف این است که دشمن از پای درآید.
عبارت {{متن عربی|فَضَرْبُ الرِّقاب|ترجمه=گردن زدن}} کنایه از قتل دانسته شده،<ref>واحدی، علی بن احمد، الوجیز في تفسیر الکتاب العزیز، به تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۵ق، ج۲، </ref> و چون گردن زدن روشن‌ترین مصداق قتل بوده، اینگونه تعبیر شده است و هدف این است، که دشمن از پای درآید.
«لقيتم» از ماده ی «لقاء»، به معناي «جنگ» است. قرائن متعددي در خود اين آيه وجود دارد که معنای لقاء، در این آیه رویارویی برای نبرد و جنگ می باشد، مانند بحث از رفتار با «اسيران» و واژه ی «حرب» (جنگ) و «شهادت در راه خدا» که در ذيل آيه آمده است. بنابر این با وجود اینکه «لقاء» گاه به معناي هر گونه ملاقات و گاه به معناي روبرو شدن در ميدان جنگ استعمال می شود و در قرآن مجيد در هر دو معني به کار رفته است، اما با توجه به قرائن در آیه، معنای رویارویی در جنگ برداشت می شود.  


در عبارت {{قرآن|حَتَّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها}} «حتي» غايت و مدت انجام «فضرب الرقاب» است، یعنی به قتل کفار تا زمانی که جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، ادامه دهید و بعد از آن دیگران را به اسارت بگیرید. نکته قابل توجه این است که بارهای سنگین در آیه به جنگ نسبت داده شده است و به این معنا است که تا بارهای سنگین در جنگ که کنایه از سلاح ها و مواردی که جنگجویان با خود به همراه دارند بر زمین گذاشته نشود، جنگ پایان نخواهد پذیرفت.
واژه «لقاء» گاه به معنای هر گونه ملاقات و گاه به معنای روبرو شدن در میدان جنگ به‌کار می‌رود و در [[قرآن]]، به در هر دو معنی به کار رفته است. بر اساس شواهدی که در آیه ۴ سوره محمد است، مراد از عبارت {{متن عربی|لَقیتُم|ترجمه=روبه‌رو شدن با کافران}} در این آیه، رویارویی در صحنه جنگ است. سخن گفتن از رفتار با [[اسیر|اسیران]]، واژه {{متن عربی|حَرْب|ترجمه=جنگ}} و عبارت {{متن عربی|وَ الَّذِینَ قُتِلُواْ فی سَبِیلِ اللَّه|ترجمه=و کسانی که در راه خدا کشته شدند}} برخی از این شواهدند.


==دستور به اسارت بعد از پایان جنگ==
عبارت {{عربی|حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها}} یعنی به قتل کافران تا زمانی که جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، ادامه دهید. بارهای سنگین جنگ، کنایه از سلاح‌هایی است که جنگجویان به همراه دارند؛ بنابراین تا زمانی که کافران سلاح‌های خود را بر زمین نگذاشته‌اند، جنگ پایان نخواهد یافت.  
«اثخنتموهم» از ماده ی «ثخن» به معناي غلظت و صلابت است و به همين مناسبت به پيروزي و غلبه ی آشکار و تسلط کامل بر دشمن اطلاق مي شود. گرچه غالب مفسران اين جمله را به معناي کثرت و شدت کشتار از دشمن گرفته اند، ولي چنان که گفتيم اين معني در ريشه ی لغوي این عبارت نيست، اما از آن جا که گاه جز با کشتار شديد و وسيع دشمن، خطر بر طرف نمي گردد، يکي از مصاديق اين جمله در چنين شرائطي مي تواند مسأله کشتار بوده باشد نه مفهوم اصلي آن.<ref>در «لسان العرب» از ابن الاعرابي نقل مي کند که اثخن اذا غلب و قهر.</ref>


با توجه به عبارت «اثخنتموهم»، آيه ی فوق بيانگر يک دستور جنگي است که پيش از درهم شکستن قطعي مقاومت دشمن، نبايد اقدام به گرفتن اسير کرد، چرا که پرداختن به اين امر گاهي سبب تزلزل موقعيت مسلمانان در جنگ خواهد شد و پرداختن به امر اسيران، ممکن است آن ها را از وظيفه ی اصلي خود باز دارد.
== اسیر گرفتن پس از پایان جنگ ==
عبارت {{عربی|إِذَا أَثخْنتُمُوهُمْ|ترجمه=زمانی که با سختی و صلابت با آنها برخورد کردید}}، زمان اسیر گرفتن را مشخص کرده است. این عبارت را به معنای پیروزی و غلبه آشکار و تسلط کامل بر دشمن دانسته‌اند.<ref>در «لسان العرب» از ابن الاعرابی نقل می‌کند که اثخن اذا غلب و قهر.</ref>


«فشدوا الوثاق» (با توجه به اين که «وثاق» به معناي طناب يا هرچيزي است که با آن مي بندند) اشاره به محکم کاري در بستن اسيران است، مبادا اسير از فرصت استفاده کند و خود را آزاد ساخته و ضربه کاري وارد سازد.
این بخش از آیه، دستوری جنگی است که پیش از درهم شکستن قطعی مقاومت دشمن، نباید اقدام به گرفتن اسیر کرد؛ چراکه پرداختن به امر اسیران، ممکن است مسلمانان را از وظیفه اصلی خود باز داشته و سبب تزلزل موقعیت آنها در جنگ شود.  


==حکم اسیران==
جمله {{عربی|فَشُدُّواْ الْوَثَاق|ترجمه=اسیران را محکم ببندید}}‌ اشاره به محکم‌کاری در بستن اسیران دارد؛ زیرا ممکن است اسیر از فرصت استفاده کرده و ضربه‌ای به مسلمانان وارد سازد.
در جمله ی {{قرآن|فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً}} حکم اسيران جنگي بيان مي شود که بعد از خاتمه جنگ بايد در مورد آن ها تصمیم گیری شود، مي فرمايد: يا بر آن ها منت بگذاريد و بدون عوض آزادشان کنيد و يا از آن ها فديه و عوض بگيريد و آزاد نمایيد


به اين ترتيب اسير جنگي را نمي توان بعد از پايان جنگ به قتل رسانيد، بلکه رهبر مسلمين طبق مصالحي که در نظر مي گيرد، آن ها را گاه بدون عوض، گاه با عوض، آزاد مي سازد. در مورد عوض هم گفته شده است که از توانایی این فرد استفاده شود، مثلا برای تدریس به فرزندان [[مسلم|مسلمانان]] از او استفاده شود.
=== حکم آزادسازی اسیران ===
در ادامه آیه حکم اسیران جنگی، بیان شده است که بعد از پایان جنگ باید در مورد آن‌ها تصمیم‌گیری شود؛ یا بر آن‌ها منت گذاشته و بدون عوض آزاد شوند، یا از آن‌ها فدیه و عوض گرفته و آزاد شوند.


==جنگ محل آزمون الهی==
بنابراین‌ کشتن اسیر جنگی پس از پایان جنگ جایز نیست؛ بلکه رهبر مسلمانان بر اساس مصالحی که در نظر می‌گیرد، آن‌ها را گاه بدون عوض، گاه با عوض، آزاد می‌سازد. در مورد عوض گفته شده است که از توانایی‌های اسیر نیز استفاده شود؛ برای نمونه برای تدریس به فرزندان [[مسلم|مسلمانان]] از او استفاده شود.
در ادامه این عبارت می آید که :{{قرآن|وَ لکنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْضٍ}} «اما خدا مي خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد». اين در حقيقت فلسفه ی جنگ و نکته ی اصلي درگيري حق و باطل است، در اين پيکارها صفوف مؤمنان واقعي از اهل سخن جدا مي شوند. استعدادها شکوفا مي گردد و نيروي استقامت زنده مي شود و هدف اصلي زندگي دنيا که آزمودگي و پرورش قدرت ايمان است تأمين مي گردد.


و در آيه قبل از این آیه آمده است: {{قرآن|وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْکافِرِينَ}}: «هدف اين است که خداوند (در سايه اين پيکارها) افراد با ايمان را خالص گرداند و کافران را نابود سازد».
== جنگ محل آزمون الهی ==
در فراز {{عربی|وَ لکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْض|ترجمه=اما خدا می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید}}، فلسفه جنگ بین حق و باطل بیان شده است. در این گونه پیکارها، مؤمنان واقعی از کسانی که در دل ایمان ندارند شناخته می‌شوند. استعدادها شکوفا و نیروی استقامت زنده شده و هدف اصلی زندگی دنیا که آزمودگی و پرورش قدرت ایمان است، تأمین می‌شود.


{{پایان پاسخ}}
در آیه قبل از این آیه نیز آمده است که هدف از پیکار حق و باطل، خالص شدن مؤمنان و نابودی کافران است.
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ تفسير احسن الحديث، علي اکبر قرشي، ج۳، ص۶۳ و ج۱۰، ص۱۷۸.
== منابع ==
 
{{پانویس}}
۲ـ تفسير هدايت؛ گروهي از مترجمان، ج۲، ص۳۱۵ و ج۱۳، ص۲۰۴.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />


{{شاخه
| شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
| شاخه فرعی۱ =نزول قرآن
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =شد  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:علوم قرآن]]
[[رده:آیات قرآن]]
[[رده:خشونت در اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۷


سؤال

مراد از «گردن زدن کافران» در آیه ۴ سوره محمد چیست؟‌ در عصر کنونی باید چگونه با کافران برخورد کرد؟


آیه ۴ سوره محمد، در روش برخورد با مشرکان در جنگ، دستور داده هنگام روبه‌رو شدن با کافران، گردن آنان زده شود. مراد از «لَقیتُم؛ روبه‌رو شدن با کافران»، رویارویی در صحنه جنگ، و عبارت «فَضَرْبُ الرِّقاب؛ گردن زدن» کنایه از قتل است؛ بنابراین مراد از رویارویی و گردن زدن، جنگیدن و کشتن در میدان جنگ است.

در ادامه آیه، دستور داده شده تا زمانی به جنگ ادامه دهید که نبرد پایان یابد و پس از جنگ، اسیران را آزاد کنید یا اینکه از آنان فدیه گرفته و سپس آزادشان کنید؛ بنابراین قتل بعد از جنگ به‌طور کلی منتفی شده است.

متن آیه

شأن نزول آیه

بر اساس روایتی که جلال‌الدین سیوطی، عالم سنی‌مذهب قرن نهم قمری ذکره کرده،‌ عبارت ﴿وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ درباره اصحابی نازل شده که در جنگ احد به شهادت رسیدند.[۱]

البته به نظر علامه طباطبایی، مفسر شیعه (درگذشت ۱۳۶۰ش)، این آیه عام است و در صدد بیان یک قاعده کلی است؛[۲] بنابراین، تا روز قیامت و در همه عصرها که جنگی میان کافران و مسلمانان اتفاق بیفتد، این آیه مصداق دارد.

شیوه برخورد با کافران در جنگ

عبارت «فَضَرْبُ الرِّقاب؛ گردن زدن» کنایه از قتل دانسته شده،[۳] و چون گردن زدن روشن‌ترین مصداق قتل بوده، اینگونه تعبیر شده است و هدف این است، که دشمن از پای درآید.

واژه «لقاء» گاه به معنای هر گونه ملاقات و گاه به معنای روبرو شدن در میدان جنگ به‌کار می‌رود و در قرآن، به در هر دو معنی به کار رفته است. بر اساس شواهدی که در آیه ۴ سوره محمد است، مراد از عبارت «لَقیتُم؛ روبه‌رو شدن با کافران» در این آیه، رویارویی در صحنه جنگ است. سخن گفتن از رفتار با اسیران، واژه «حَرْب؛ جنگ» و عبارت «وَ الَّذِینَ قُتِلُواْ فی سَبِیلِ اللَّه؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند» برخی از این شواهدند.

عبارت «حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها» یعنی به قتل کافران تا زمانی که جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، ادامه دهید. بارهای سنگین جنگ، کنایه از سلاح‌هایی است که جنگجویان به همراه دارند؛ بنابراین تا زمانی که کافران سلاح‌های خود را بر زمین نگذاشته‌اند، جنگ پایان نخواهد یافت.

اسیر گرفتن پس از پایان جنگ

عبارت «إِذَا أَثخْنتُمُوهُمْ؛ زمانی که با سختی و صلابت با آنها برخورد کردید»، زمان اسیر گرفتن را مشخص کرده است. این عبارت را به معنای پیروزی و غلبه آشکار و تسلط کامل بر دشمن دانسته‌اند.[۴]

این بخش از آیه، دستوری جنگی است که پیش از درهم شکستن قطعی مقاومت دشمن، نباید اقدام به گرفتن اسیر کرد؛ چراکه پرداختن به امر اسیران، ممکن است مسلمانان را از وظیفه اصلی خود باز داشته و سبب تزلزل موقعیت آنها در جنگ شود.

جمله «فَشُدُّواْ الْوَثَاق؛ اسیران را محکم ببندید»‌ اشاره به محکم‌کاری در بستن اسیران دارد؛ زیرا ممکن است اسیر از فرصت استفاده کرده و ضربه‌ای به مسلمانان وارد سازد.

حکم آزادسازی اسیران

در ادامه آیه حکم اسیران جنگی، بیان شده است که بعد از پایان جنگ باید در مورد آن‌ها تصمیم‌گیری شود؛ یا بر آن‌ها منت گذاشته و بدون عوض آزاد شوند، یا از آن‌ها فدیه و عوض گرفته و آزاد شوند.

بنابراین‌ کشتن اسیر جنگی پس از پایان جنگ جایز نیست؛ بلکه رهبر مسلمانان بر اساس مصالحی که در نظر می‌گیرد، آن‌ها را گاه بدون عوض، گاه با عوض، آزاد می‌سازد. در مورد عوض گفته شده است که از توانایی‌های اسیر نیز استفاده شود؛ برای نمونه برای تدریس به فرزندان مسلمانان از او استفاده شود.

جنگ محل آزمون الهی

در فراز «وَ لکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْض؛ اما خدا می‌خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید»، فلسفه جنگ بین حق و باطل بیان شده است. در این گونه پیکارها، مؤمنان واقعی از کسانی که در دل ایمان ندارند شناخته می‌شوند. استعدادها شکوفا و نیروی استقامت زنده شده و هدف اصلی زندگی دنیا که آزمودگی و پرورش قدرت ایمان است، تأمین می‌شود.

در آیه قبل از این آیه نیز آمده است که هدف از پیکار حق و باطل، خالص شدن مؤمنان و نابودی کافران است.

منابع

  1. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان، الدر المنثور، قم، کتابخانه عمومی حضرت آيت الله العظمی مرعشی نجفی، ج۶، ص۴۶.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، قم، جامعه مدرسین، ج۱۸، ص۳۴۴.
  3. واحدی، علی بن احمد، الوجیز في تفسیر الکتاب العزیز، به تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۵ق، ج۲،
  4. در «لسان العرب» از ابن الاعرابی نقل می‌کند که اثخن اذا غلب و قهر.