معنای مولا در حدیث غدیر

سؤال

با چه توجیهی کلمه مولا در حدیث غدیر به معنای ولی و سرپرست گرفته می شود، در حالی که اصحاب پیامبر(ص) در آن زمان چنین نفهمیده‌اند؟


درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


معنای مولا در حدیث غدیر با شواهد و قرائن مختلف به سرپرست تفسیر شده است. اعلام ولایت در کنار شهادت به توحید و نبوت، نزول آیه تبلیغ در اهمیت اعلام این موضوع، تایید آن با آیه اکمال، شواهد تاریخی و فهم یاران پیامبر از این کلمه از جمله شواهدی است که برای اثبات این مطلب بیان شده است.

نقاشی بعثت در غدیر اثر حسن روح الامین نصب‌شده به دیوار حرم امام علی(ع)

دلایل معنای سرپرستی مولا

شواهد و قرائن مختلفی وجود دارد که مولا در این حدیث به معنای سرپرست است. برخی از این شواهد چنین است:

  • اعلام ولایت در کنار شهادت به توحید و نبوت: به سند صحیح در حدیث حذیفه بن اسید، نقل شده است که پیامبر فرمود: آیا شهادت نمی‌دهید که جز خدا الهی نیست و محمد رسول اوست؟...مردم گفتند: بلی، شهادت می‌دهیم. در این هنگام پیامبر عرض کرد: خدایا شاهد باش سپس فرمود: ای مردم، خدا مولای من، و من مولای مومنانم. و من اولی به مؤمنین از خود آنهایم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.[۱] قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف ولایت خدا و رسولش، دلیل بر آن است که ولایت در حدیث، به معنای (امامت) و (اولی به تصرف) است، زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوید معنای مولا در مورد رسول خدا غیر از معنای آن در مورد علی(ع) است.
  • نزول آیه تبلیغ در اهمیت اعلام این موضوع: آیه تبلیغ شاهد و قرینه دیگر است بر این که مراد از مولا در حدیث غدیر، امامت و ولایت است، خداوند در این آیه می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.(مائده:۶۷)

در این آیه خداوند به پیامبرش ابلاغ امر بسیار مهم و در عین حال خطیری را دستور می‌دهد اهمیت آن تا جایی است که عدم ابلاغ آن را مساوی با عدم ابلاغ رسالت می‌داند و خطر آن جدی است که خداوند به او اطمینان می‌دهد که تو را از مردم حفظ خواهد کرد، جز عدم ابلاغ امامت و خلافت، عدم ابلاغ هیچ چیز دیگر مساوی با عدم ابلاغ رسالت نمی‌تواند باشد، چون با عدم ابلاغ امامت است که رسالت ناقص و ناتمام می‌ماند. از آنجا که دین اسلام به عنوان کامل‌ترین دین الهی تا روز قیامت ادامه دارد، پس خط رسالت هم باید با نصب امامت تا روز قیامت ادامه داشته باشد تا بتواند از این راه پاسخ گویی نیازمندی‌های بشریت باشد. رسول خدا از اعلام رسمی همین مسئله حیاتی و مهم از اصحاب خود هراس و وحشت داشت که عملکردهای اصحاب بعداً این مطلب را اثبات نمود؛ بنابراین طبق روایات اهل سنت این آیه در شأن علی(ع) نازل شده است.

ابن عساکر به سند صحیح از ابی سعید خدری نقل می‌کند که آیه شریفه(مائده:۶۷) در روز غدیر خم، بر رسول خدا(ص) در شأن علی(ع) نازل شده است.[۲]

حبری به سند صحیح از ابن عباس نقل می‌کند که این آیه در شأن علی(ع) نازل شده است. رسول خدا(ص) به تبلیغ ولایت امر شد، سپس دست علی را گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست.[۳]

بنابراین بسیار شگفت‌انگیز و دور از خرد خواهد بود که کسی بگوید: خداوند در مورد محبت و دوستی علی به رسولش فرمود: اگر دوستی علی(ع) را ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ نکرده‌ای، و رسول خدا هم از ابلاغ دوستی وی این همه هراس و وحشت داشته باشد که خداوند او را دلداری بدهد. و رسول خدا برای ابلاغ این دوستی کاروان حجاج را در هوای گرم و سوزان متوقف نموده و مراسمی برپا دارد و طی آن اعلام کند، هر که من مولا و سرپرست او هستم علی دوست اوست.

  • نزول آیه اکمال بعد از ابلاغ ولایت: حاکم حسکانی، به سند صحیح از ابی هریره نقل می‌کند: هر کس روز هجده ذی‌الحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را می‌نویسد و آن، روز غدیر است، آن زمانی که پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست، در این هنگام عمر بن خطاب گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابی طالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی. آنگاه آیه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ؛ امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم(مائده:۳) نازل شد.

نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد دیگری است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.[۴]

  • شواهد تاریخی: ابو اسحاق ثعلبی، می‌گوید: از سفیان بن عیینه سؤال شد: آیه (سأل سائل…) در حق چه کسی نازل شده است او در جواب گفت: از من سؤالی کردی که هیچ‌کس قبل از تو نپرسیده بود پدرم حدیثی از جعفر بن محمد از پدرانش برای من نقل کرد: هنگامی که رسول خدا(ص) به غدیرخم رسید مردم را ندا داد و پس از اجتماع مردم، دست علی(ع) را گرفت و بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر در تمام بلاد، پخش شد وقتی این خبر به حارث بن نعمان رسید، نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنج‌گانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است! در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه می‌کرد: خدایا اگر آنچه محمد می‌گوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و بر فرق او رسید و از پایین او بیرون آمد، و او را به جهنم واصل کرد.[۵]

روشن است که حارث بن نعمان از حدیث غدیر، ولایت و سرپرستی را فهمیده، و لذا به جهت عنادی که داشته تقاضای مرگ کرده است.

  • فهم سایر اصحاب از این موضوع: روشن‌ترین دلیل بر این که مولا به معنای امامت است فهم خود عمر است، زیرا اگر او از حدیث غدیر امامت و خلافت علی را نفهمیده بود از کجا فهمید که وقتی رسول خدا قلم و کاغذ خواست تا برای نجات امت از ضلالت چیزی بنویسد، عمر به ابن عباس گفت: من فهمیدم که رسول خدا می‌خواهند خلافت را به علی واگذار کند ولی نگذاشتم.[۶]

بنابراین شواهد و قرائن است که تفسیر شیعه از حدیث غدیر حق و درست است، و صحابه هم همان معنای شیعه را از حدیث فهمیده بودند.


مطالعه بیشتر

  • شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی.
  • خلاصه عبقات الانوار، ج۸.

منابع

  1. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۰.
  2. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، نشر مشعر، ۱۳۸۴، ج۱، ص۶۴۷، به نقل از تفسیر حبری، ص۲۶۲.
  3. همان، به نقل از ترجمه الامام علی(ع)، ج۲، ص۸۶، ابن عساکر.
  4. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزاره الثقافه و الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۳.
  5. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۶۵۱؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص۲۳۴.
  6. ابن ابی الحدید، قم، مؤسسه اسماعیلیان للطباعه و النشر و التوزیع، ج۱۲، ص۷۸.