حسنه‌ای میان دو سیئه

از ویکی پاسخ
سؤال

مراد از حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «بر شما باد به حسنه بین دو سیئه» چیست؟


حدیث حسنه‌ای میان دو سیئه در منابع روایی شیعه و سنی ذکر شده است. در سایر منابع مانند فقهی، تفسیری، لغوی، اخلاقی و ... نیز بیان شده است. اما این روایت در کتاب‌های روایی شیعه از امام باقر(ع) و به صورت نصیحتی به فرزند خود امام صادق(ع) بیان شده است. و در منابع اهل سنت از مطرف بن عبدالله بدون نسبت داد ن به پیامبر(ص) آمده است. با توجه به محتوا و مفهوم روایت، اشاره به اعتدال و میانه‌روی در تمام امور زندگی دارد.

سند روایت

حدیث «عَلَیْکُمْ بِاْلحَسَنَهِ بَیْنَ اْلسَیِئَتِین؛ برشما باید بر حسنه‌ای میان دو سیئه» در متون حدیثی شیعه و هم در منابع حدیثی اهل سنت آمده‌ است؛ همچنین در منابع مختلف لغوی، فقهی، تفسیری، اخلاقی و… نیز ذکر شده است. در منابع روایی شیعی، این حدیث از امام محمد باقر(ع) نقل شده؛ اما اهل سنت، آن را از «مطرف بن عبدلله» که یکی از صحابه پیامبر(ص) است، نقل می‌کنند اما او آن را به پیامبر(ص) اسناد ننموده‌ است. به همین دلیل به جز «ابن اثیر» صاحب کتاب «اسد الغابه» هیچ‌ یک از علمای اهل سنت از آن به عنوان حدیث نبوی، یاد نکرده‌اند.[۱]

متن حدیث در منابع شیعه

امام محمد باقر(ع)، به امام جعفر صادق(ع) فرمود: پسرم، بر تو باد به انجام دادن یک حسنه، میان دو سیئه، امام صادق(ع) عرض کرد، آن چگونه است؟ امام باقر(ع) فرمود: مانند این سخن خدا که فرمود: «نمازت را زیاد بلند یا خیلی آهسته نخوان، که زیاد بلند خواندن یا خیلی آهسته خواندن (هر کدام) به دو سیئه است و در میان آن دو، راه اعتدال را انتخاب کن که این خوب است. و همچنین مانند این کلام خدا که فرمود: هرگز دستت را در گردنت زنجیر مکن و ترک انفاق و بخشش منما و بیش از حد دست خود را مگشای و نیز مانند این سخن پروردگار که فرمود: «و کسانی که هرگاه انفاق نمایند نه اسراف می‌کنند و نه سخت‌گیری، پس اسراف گناه است، چنان‌که، سخت‌گیری نیز گناه است، و میان این دو، حد اعتدال است که آن خوب است، پس بر تو باد به خوبی‌ای که میان دو بدی قرار دارد.[۲]

متن حدیث در منابع اهل سنت

فرزند «مطرف بن عبدالله» در عبادت تلاش و سخت‌کوشی می‌نمود، مطرف به او گفت: «بهترین‌ها در هر چیزی، حد اعتدال آن است و نیکی میان دو بدی هست».[۳]

مفهوم دو واژه «حسنه» و «سیئه»

«حسنه» کلمه‌ای مفرد و جمع آن «حسنات» است و در مفاهیم نیکی، نیکویی، ثواب مقابل گناه، کردار نیک، کار نیکو، مزد، کار خیر، نیکوکاری، بِرّ، خوبی و … به کار می‌رود.[۴]

«سیئه» واژه‌ای مفرد و جمع آن «سیئات» است و در مفاهیمی چون، بدی، گناه صغیره، خطا، بزه، عصیان، جرم، ذنب، اثم، تبه‌کاری، بد و زشت استعمال می‌شود.[۵]

مراد از حدیث مزبور

ملامحسن فیض کاشانی در تفسیر صافی بعد از نقل این حدیث بیان می‌کند که امام(ع) میانه‌روی در همه امور را به فرزند خویش فرمان داده است تا از افراط و تفریط، محفوظ بماند.[۶]

«قتاده» که از راویان حدیث است، ضمن نقل حدیث «مطرف بن عبدالله» بیان می‌کند از سوال شخصی از حسنه بیان دو سیئه، وی ذکر می‌کند که مقصود کسانی‌اند که وقتی انفاق می‌کنند نه اسراف و زیاده‌روی می‌کنند و نه بخل و سخت‌گیری می‌ورزند.[۷] و «اصمعی» گفته است: مراد از «الحسنه بین السیئین» این است که «غلو» در عبادت و نیز تقصیر و کوتاهی در آن سیئه و گناه است؛ اما میانه‌روی و رعایت اعتدال در آن، حسنه و خوبی است.[۸]

ابن منظور نیز در شرح و توضیح این روایت چنین اشاره می‌کند که این حدیث به مدارا و آسان‌گیری در عبادت اشاره دارد و مقصود از آن، میانه‌روی نمودن در آن است، نه تحمل سختی‌هایی که موجب رهایی و انقطاع آن می‌شود؛ و بهترین عمل آن است که پیوسته باشد، هر چند اندک، اما وقتی عبادتی که در توان شما نیست بخواهید با زحمت انجام دهید، نمی‌توانید مداوم و همیشه بجای آورید. و در نتیجه موجب حسرت و پشیمانی شما خواهد شد. بنابراین عبادتی را باید انجام داد که در توان شخص است تا با رها نکردن آن پشیمان نگردد.[۹]

علامه امینی(ره) با اشاره به نسبت ناروای یهود درباره حضرت مریم، علی‌رغم پاکدامنی وی و غلو مسیحیان در مورد حضرت عیسی(ع) و خدا دانستن او، می‌نویسد: این همان افراط و تفریطی است که گرفتارش شدند، اما راه نیکو، همان میانه‌روی است. «الحسنه بین السیئتین» چنان‌که مطرف بن عبدالله گفته است.[۱۰]

بنابراین حدیث، اشاره به فرهنگ اعتدال و میانه‌روی در تمام کارها داشته، و براساس آن در ابعاد مختلف حیات فردی و اجتماعی از قبیل امور اعتقادی و عبادی و اخلاقی و فرهنگی و سیاسی و… لازم است راه اعتدال و میانه‌روی پیموده شود.


برای مطالعه بیشتر

  • بحارالانوار، (دائره المعارف روایی) علامه مجلسی، نقد مجلدات ص۱۱۰، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان، سال انتشار ۱۴۰۴ ه‍. ق، ج ۶۸ ص۲۱۶ و ج۸۲ ص۷۲.


منابع

  1. ابن اثیر، اسد الغابه، تهران، اسماعیلیان، ج۵، ص۳۸۷.
  2. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت، ج۸، ص۳۹۷، باب ۵۲.
  3. جارالله زفحشری، الفایق فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۱.
  4. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، ج۶، ص۷۹۱۶.
  5. همان.
  6. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، قم، مؤسسه الهادی، ج۳، ص۲۲۸.
  7. محمد بن جریر طبری، تفسیر جامع البیان، ج۱۹، ص۴۹.
  8. قاسم بن سلام هروی، غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ اول، ۱۳۹۶ش، ج۴، ص۳۸۸.
  9. لسان العرب، ابن منظور، ج۱۰، ص۵۸.
  10. امینی، شیخ عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتب‌العربی، ج۷، ص۶۹.