حدیث بوسیدن پیشانی مؤمن

از ویکی پاسخ
سؤال

روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که بر اساس آن، نوری در پیشانی مؤمن است و سفارش شده پیشانی مؤمن بوسیده شود. آیا این روایت صحیح است؟ منظور از نور در پیشانی مؤمن چیست؟

حدیث بوسیدن پیشانی مؤمن
اطلاعات حدیث
موضوعوجود نور در پیشانی مؤمن، بوسیدن پیشانی مؤمن
به نقل ازامام صادق(ع)
راویان
راوی اصلییونس بن ظَبْیان
دیگر راویانحسن بن علی کوفی، عُبَیْس بن هِشام، حسین بن احمد مِنْقَری، ابو علی اَشْعَری
سند
اعتبار سندضعیف
منابع شیعهالکافی


بوسیدن پیشانی مؤمن حدیثی است که در کتاب الکافی از امام صادق(ع) نقل شده است. بر اساس این روایت، شیعیان نوری دارند که در دنیا با آن نور شناخته می‌شوند. در این حدیث به شیعیان سفارش شده پیشانی یکدیگر را ببوسند؛ زیرا محل نور در پیشانی مومنان است. منظور از نور، نور معرفت و ایمان دانسته شده است. به گفته علامه مجلسی، نور مؤمن را فقط فرشتگان، معصومان(ع) و مؤمنانِ کامل می‌شناسند.

سند این حدیث را ضعیف خوانده‌اند. در سلسله سند این روایت، حسین بن احمد مِنْقَری، و یونس بن ظَبْیان وجود دارند که عالمان رجالی شیعه آنها را ضعیف شمرده‌اند.

حدیث و ترجمه

«إِنَّ لَکُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی الدُّنْیَا حَتَّی إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ قَبَّلَهُ فِی مَوْضِعِ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ».[۱]

سند

حدیث بوسیدن پیشانی مؤمن توسط شیخ کلینی در کتاب الکافی از امام صادق(ع) نقل شده است. در سند این روایت، ابو علی اَشْعَری،[۲] حسن بن علی کوفی[۳] و عُبَیْس بن هِشام[۴] وجود داردند که هر سه شیعه و ثقه هستند؛ ولی راوی چهارم حسین بن احمد مِنْقَری،[۵] و راوی پنجم یونس بن ظَبْیان، ضعیف شمرده شده‌اند.[۶]

نور معرفت در چهره مؤمن

ملاصالح مازندرانی در شرح حدیث بوسیدن پیشانی مؤمن، نوری که در مؤمن وجود دارد را نور معرفت، ایمان، اخلاق و عمل دانسته است. به گفته او، منظور از «تُعْرَفُون؛ شناخته می‌شوند» فرشتگان و افراد صالح هستند که با نگاه به چهره مؤمن، آن نور را دیده و او را می‌شناسند. ‏[۷]

به نظر علامه مجلسی نیز، لازم نیست نور مؤمن را همه بشناسند؛ بلکه فرشتگان و معصومان(ع) آن را می‌بینند و ممکن است مؤمنان کامل نیز آنها را بشناسند. به گفته او، عبارت «تُعْرَفُون» اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح «سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. (فتح:۲۹)» دارد.[۸]

منابع

  1. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‏۲، ص۱۸۵، بَابُ التَّقْبِیلِ، حدیث۱.
  2. نجاشی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جامعة المدرسین، ۱۳۶۵ش، ص۹۲.
  3. نجاشی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جامعة المدرسین، ۱۳۶۵ش، ص۶۳.
  4. نجاشی، رجال النجاشی، به تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم، جامعة المدرسین، ۱۳۶۵ش، ص۲۸۰.
  5. رجال النجاشی، ص۵۳؛ رجال الطوسی، ص۳۳۵؛ رجال ابن داوود، ص۴۴۳؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۳۱۶ و ….
  6. رجال النجاشی، ص۴۴۸؛ رجال الکشی، ص۳۶۳؛ رجال ابن داوود، ص۵۲۷؛ خلاصه الاقوال علامه حلی، ص۲۶۶.
  7. مازندرانی، محمد صالح، شرح الکافی-الأصول و الروضه، تهران، المکتبه الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق، ج‏۹، ص۶۰.
  8. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج‏۹، ص۷۸.