طور سینا: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}طور سینا کجاست و چرا مقدس است؟{{پایان سوال}}
چرا طور سینا و مقام ابراهیم، مقدس هستند، ولی محل نزول قرآن نماز یا دعا یا زیارتنامه خاص ندارد؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برای جواب به این سؤال لازم است علل تقدس مکانهای ذکر شده تبیین گردد. در این صورت می‌توان مقایسه منطقی بین آن مکانها با مکان نزول اولین آیات قرآن صورت داد.
{{درگاه|واژه‌ها}}


۱. تقدس طور سینا: قرآن کریم در ده مورد از طور، طور سینا و وادی مقدسی که حضرت موسی به آنجا رفت و مأموریت یافت تا به هدایت فرعون رود، یاد نموده است.<ref>ر. ک. بقره / ۶۳ و ۹۳؛ نساء / ۱۵۴، طه / ۱۲ و ۸۰، مریم / ۵۲، قصص / ۲۹ و ۴۶، مومنون / ۲۰ تین / ۲، طور / ۱، نازعات / ۱۶.</ref> اما اینکه منظور از طور سینا چیست دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول: کوه طور است که صحرای سینا در آن قرار دارد. منطقه طور در جنوب صحرای سینا بوده است. دیدگاه دوّم: طور سینا جنبه توصیفی دارد و به معنی کوه پر برکت یا کوه پر درخت یا کوه زیباست چون طور در لغت یعنی کوه و سینا یعنی پر برکت، زیبا و مشجر.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۲۲۱.</ref> و طور سینا همان کوهی است که حضرت موسی برای عبادت به آنجا می‌رفت.<ref>همان، ج۲۷، ص۱۴۰.</ref>
'''طور سینا''' نام کوه مقدسی است که محل نزول وحی به [[موسی(ع)]] شمرده می‌شود. از این مکان بارها در قرآن نام برده شده که مربوط به وقایع زندگی حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل است. طور سینا به اتفاق مفسران، همان میقات و میعادگاهی است که موسی و منتخبینی از [[بنی‌اسرائیل]] به آنجا رفتند و تقاضای رویت خداوند را کردند و در همان‌جا کوه متلاشی شد. طور سینا مکانی است که حضرت موسی(ع) چهل شب در آنجا ساکن بود و الواح تورات را در آنجا دریافت کرد. خداوند در قرآن به طور سینا قسم خورده است.


در سوره مؤمنون آیه ۲۰ نیز به این مطلب اشاره شده است که خداوند می‌فرماید: و درختی که از طور سینا می‌روید و از آن روغن و نان خورش برای خورندگان فراهم می‌گردد.
در آیاتی از قرآن طور مطلق آمده است و معنای کوه را می‌دهد اما به معنای طور سینا نیست.


اما اینکه این طور سینا مقدس بوده یا بر اثر نزول تورات بر حضرت موسی(ع) و مأموریت آن حضرت برای مبارزه با فرعون تقدس پیدا نموده است؟ با نگاهی به آیات قرآن کریم مشخص می‌شود که طور سینا از تقدس برخوردار بود قبل از آن که حضرت موسی(ع) به پیامبری برسد از جمله این آیات عبارتند از:
== نام و موقعیت ==
سینا به معنی کوه پر برکت، یا پر درخت یا زیبا، همان کوهی است که موسی(ع) به هنگام مناجات به آنجا می‌رفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۱۴۰.</ref> بعضی از مفسرین گفته‌اند طور به معنای مطلق کوه است، و هر کوهی را طور می‌گویند، اما استعمالش در آن کوهی که موسی(ع) با خداوند سخن گفت غلبه یافته است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴.</ref>


آیه اول: خداوند متعال در آیات ۲۹ و ۳۰ سوره قصص می‌فرمایند: هنگامی که حضرت موسی(ع) مدت خود را (در نزد حضرت شعیب(ع)) به پایان رسانید و همراه خانواده اش به سوی مصر حرکت کرد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید خبری از آن برای شما بیاورم یا شعله ای از آتش آن برای گرم شدن بیاورم. هنگامی که به سراغ آتش آمد، در آن سرزمین پر برکت از میان یک درخت ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند پروردگار جهانیان. در این آیه این سرزمین به بقعه مبارکه یاد شده است و این یعنی قبل از حضرت موسی(ع) از تقدس برخوردار بود.
«طور» در لغت به معنی کوه است و اسم خاص کوهی است در سرزمین سینا.<ref>خرم‌دل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، احسان، ۱۳۸۴، ص۱۱۱۴.</ref> این کلمه در ده آیه از قرآن مجید آمده است که در نُه مورد سخن از «طور سینا» همان کوهی که در آنجا وحی بر موسی نازل می‌شد به میان آمده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۴، ص۵۵۶. و نیز: هاشمی رفسنجانی، اکبر، و برخی از محققان مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۱۹، ص۲۳۲.</ref>


آیه دوم: در سوره طه آیه ۹ به رسول خدا(ص) می‌فرماید: و آیا خبر موسی(ع) به تو رسیده است؟ هنگامی که آتشی مشاهده کرد و به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید شعله ای از آن برای شما بیاورم یا راهی پیدا کنم. هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که ای موسی! من پروردگار توأم، کفش‌هایت را بیرون آر که تو در سرزمین مقدسی هستی و من تو را برگزیدم اکنون به آنچه بر تو وحی شود گوش فرا ده.
طور در لغت سریانی بمعنی جبل است‏.<ref>کاشانی، فتح‌الله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین‏، تهران، کتابفروشی اسلامیه‏، ج۹، ص۴۹.</ref> سینا به گفته [[آرتور جِفری]] (درگذشت ۱۹۵۹م) در [[کتاب واژه‌های دخیل در قرآن مجید|واژه‌های دخیل در قرآن مجید]] اصلاً سریانی است. طور یعنی کوه و طور سینا یعنی کوه سینا و آن کوهی است که موسی در آنجا با خداوند مناجات کرد. [[محیی الدین درویش]] می‌نویسد سینا شبه جزیره ای است از شمال محدود به دریای مدیترانه، از غرب به کانال سوئز و خلیج سوئز، از شرق به فلسطین و خلیج عقبه و از جنوب به رأس محمد در دریای سرخ. و سینا کوهی است واقع در جنوب شبه جزیره سینا. امروز این کوه جبل موسی نامیده می‌شود.<ref>خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۱۰.</ref>


بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که طور سینا بخاطر نزول تورات و مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری، مقدس شد و بلکه قرآن ثابت می‌کند که این مکان از قبل، مکان مقدس، مبارک و پربرکت بود.
در تعیین محل کوه سینا، میان دانشمندان اختلاف است: بعضی پنداشته‌اند (حوریب) نام سلسله جبال و سینا نام قله‌ای از آن سلسله است. به عقیده بعضی، کوه موسی در میان سلسله طور سینا واقع و در کمر آن قله سینا یا حوریب، که عرب آن را (رأس الصفصافه) می‌نامند قرار دارد و این قله، از شمال مشرِف به سهل الراحه است و بنی‌اسرائیل در سهل الراحه اردو، می‌زده‌اند. بعضی دیگر؛ کوه سینا را بر قلهٔ جنوبی تطبیق می‌کنند و در مجاورت این قله نیز جلگه وسیعی، که بتواند اردوگاه اسرائیلیان باشد؛ وجود دارد. محیی‌الدین درویش می‌نویسد سینا، شبه جزیره است؛ محدود از شمال، به دریای مدیترانه، از غرب به کانال سوئز و خلیج سوئز، از شرق به فلسطین و خلیج عقبه و از جنوب، منتهی است به رأس محمد و دریای سرخ؛ و سینا کوهی است واقع بر جنوب شبه جزیره سینا.<ref>مُهری، محمد جواد. احسن القصص. انتشارات آیین دانش. 1391، ص۲۶۰.</ref>


البته بخاطر طور سینا نماز یا دعایی نیز تشریع نشد.
== نزول وحی بر موسی(ع) ==
مطابق آیات قرآن، در طور سینا به موسی(ع) تورات نازل شد.<ref>سوره اعراف آیه ۱۴۳. سوره مریم آیه ۵۲. سوره طه آیه ۸۰. سوره قصص آیه ۴۴ و ۴۶.</ref> در آنجا به موسی(ع) گفته شد که با رسالت و سخن گفتن با تو، تو را بر مردم برگزیدم.<ref>سوره اعراف آیه ۱۴۴.</ref> سخن گفتن با خداوند و اعطای امر نبوت به او در آن مکان انجام گرفت.<ref>سوره مریم آیه ۵۲. سوره قصص آیه ۴۴ و ۴۶.</ref>


۲. تقدس مقام ابراهیم: درباره مقام ابراهیم در مکه دو آیه وجود دارد که با نگاهی به هر دو می‌توان گفت که این مکان نیز از تقدس برخوردار بود و اگر نام حضرت ابراهیم(ع) یاد شده نه بخاطر آن است که از امروز اینجا مقدس است و بلکه برای پاداش دادن به حضرت ابراهیم(ع) است که کعبه را به دستور خداوند متعال بنا نهاد و از لوث بت‌ها پاک نمود، آری خداوند متعال به بیان عظمت خانه کعبه می‌پردازد که حضرت ابراهیم(ع) آن را دوباره بنا نهاد و لذا می‌فرماید: (ای پیامبر و بخاطر بیاور) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم و از مقام ابراهیم برای خود نمازگاهی انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاکیزه کنید.<ref>بقره / ۱۲۵.</ref>
میقات چهل روزه موسی در کوه طور انجام گرفت.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج‏1، ص: ۲۸۶. ذیل آیه ۵۱ سوره بقره.</ref> بعد از نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان و غرق شدن آنها در نیل، موسی مأموریت پیدا می‌کند برای گرفتن الواح تورات، مدت سی شب به کوه طور برود، ولی بعداً برای آزمایش مردم، ده شب تمدید می‌گردد، و داستان [[گوساله سامری]] به‌وجود می‌آید.<ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۲۵۳. ذیل آیه ۵۱ سوره بقره.</ref>


این آیات نشانگر عظمت کعبه است که خداوند متعال آن را اولین خانه روی زمین قرار داده است تا مردم با توجه به سوی آن، خدای خویش را عبادت کنند.<ref>آل عمران / ۹۶ و ر.ک. تفسیر نمونه، همان، ج۱، ص۴۴۸؛ ر.ک. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه، محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۲۴.</ref> همچنانکه در آیه ۹۷ آل عمران می‌فرماید که در این خانه باعظمت، نشانه‌هایی وجود دارد و از آن جمله مقام ابراهیم است.
در اینکه موسی(ع) یک میقات و میعاد با پروردگار داشته یا بیشتر در میان مفسران گفتگو است و هر کدام برای اثبات مقصود خود شواهدی از آیات قرآن ذکر کرده‌اند. از مجموع قرائن موجود در آیات قرآن، و روایات، بیشتر چنین به نظر می‌رسد که موسی(ع) تنها یک میقات داشته، آنهم به اتفاق جمعی از بنی‌اسرائیل بوده است. در همین میقات بود که خداوند الواح تورات را نازل کرد و با موسی(ع) سخن گفت و نیز در همین میقات بود که بنی اسرائیل به موسی(ع) پیشنهاد کردند از خدا بخواهد خود را نشان دهد، و نیز در همین‌جا بود که صاعقه یا زلزله‌ای درگرفت و موسی(ع) بیهوش شد و بنی اسرائیل بر زمین افتادند.<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص: ۳۸۸</ref>


بنابراین مقدس بودن مقام ابراهیم بخاطر نزول کتاب آسمانی نیست و هیچ دلیلی بر این وجود ندارد.
=== طور و بنی اسرائیل ===
قوم بنی اسرائیل از موسی(ع) تقضا کردند تا خدا را به آنها نشان دهد. موسی هفتاد نفر از آنان را انتخاب کرد و به میقات (طور سینا) برد.<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۵۵.</ref> خداوند پس از تقاضای آنان، کوهی را متلاشی ساخت و موسی بیهوش شد.<ref>سوره اعراف آیه ۱۴۳ و ۱۵۵. سوره طه آیه ۸۰. سوره بقره آیه ۵۵ و ۵۶. سوره نساء آیه ۱۵۳.</ref>


۳. غار حرا و آغاز وحی: درباره آغاز نزول قرآن کریم در غار حرا دو مطلب وجود دارد.
در چگونگی قرار گرفتن کوه بالای سر بنی اسرائیل<ref>سوره نساء آیه ۱۵۴. سوره اعراف آیه ۱۷۱. سوره بقره آیه ۶۳ و ۹۳.</ref> جمعی از مفسران معتقدند که به فرمان خداوند، طور از جا کنده شد و همچون سایبانی بر سر آنها قرار گرفت. در حالی که بعضی دیگر می‌گویند: زلزله شدیدی در کوه واقع شد و چنان کوه به لرزه درآمد که افرادی که پائین کوه بودند، سایه قسمت‌های بالای آن را بر سر خود مشاهده کردند و احتمال می‌دادند هر لحظه ممکن است بر سر آنها فرود آید، ولی به لطف الهی زلزله آرام گرفت و کوه به جای خود قرار گرفت‏. این احتمال نیز وجود دارد که قطعه عظیمی از کوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شدید از جا کنده شد، و از بالای سر آنها گذشت به طوری که چند لحظه، آن را بر فراز سر خود دیدند و تصور کردند که بر آنها فرو خواهد افتاد.<ref>تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 294</ref>


مطلب اول: برخی ادعا می‌کنند که وقتی به رسول خدا(ص) در غار حرا آیات پنج‌گانه اول سوره علق نازل شد، آن حضرت به خانه آمد و از آنچه شنیده بود ابراز تردید نمود تا اینکه عموی حضرت خدیجه او را اطمینان داد که این نشانه‌های وحی است.
== تقدس ==
کوه طور، محل وحی به موسی بود.<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۹۰، ج۱۳، ص۲۲۲.</ref> اما این سرزمین پیش از نزول وحی به موسی هم مقدس شمرده می‌شد. در قرآن آمده است که به موسی گفته می‌شود که کفش‌هایت را دربیاور که تو در سرزمین مقدسی هستی.<ref>سوره طه آیه ۱۲.</ref> در جایی دیگر از قسمتی از این سرزمین به الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ: جایگاه مبارک نام می‌برد.<ref>سوره قصص آیه ۳۰.</ref> خداوند به کوهی که موسی(ع) بر روی آن با خدا سخن گفته سوگند یاد کرده است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه عبدالحمیدی، علی و همکاران، ج‏6، ص: ۱۴۵.</ref> خداوند در قرآن به کوه طور قسم خورده است.<ref>سوره طور آیه ۱، سوره تین آیه ۱ و ۲.</ref>


این گونه مطالب به یقین ساخته افرادی هستند که می‌خواستند به پندار باطل خویش در دین اسلام نفوذ کرده و آن را به انحراف بکشانند در حالی که رسول گرامی اسلام(ص) هیچ وقت از وحی الهی دچار تردید نشد.
مطلب دوم: آیات نخستین قرآن در غار حرا نازل شد که علامه طباطبائی به این مطلب اشاره دارد و کسانی که می‌گویند اولین سوره نازل شده سوره مدثر است با روایاتی که بیانگر نزول سوره علق قبل از آن در غار حرا می‌باشد، پاسخ می‌دهد.<ref>ترجمه المیزان، همان، ج۲۰. ص۱۲۹ و ۵۵۵.</ref>
در تفسیر مواهب علیه آمده است که جمهور علما بر این امر اتفاق نظر دارند که نخستین سوره، سوره علق بود که در غار حرا بر رسول گرامی اسلام(ص) توسط جبرئیل نازل گشت.<ref>واعظ کاشفی سبزواری، حسین، مواهب علیه، تهران، چاپخانه اقبال، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۴۲۹.</ref>
نزول قرآن و آغاز آن در غار حرا فراتر از آن است که کسی بتواند در آن تردید کند و حتی آنان که روایاتی جعل کرده‌اند و بر رسول خدا(ص) تهمت شک داشتن را زدند باز هم می‌رساند که در اصل مطلب که قرآن کریم در غار حرا توسط جبرئیل امین نازل شده است تردیدی وجود ندارد و ما در این نوشتار فقط به چند تفسیر که در ذیل سوره علق به این مطلب اشاره کرده‌اند و ادعای اتفاق یا اینکه گفته اکثر مفسران قائلند قرآن کریم در حرا نازل شده است اشاره می‌کنیم:
سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن؛ آیت الله سید محمود طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن؛ آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در تفسیر تقریب القرآن الی الاذهان؛ محمد سبزواری نجفی در تفسیر الجدید فی تفسیر القرآن؛ ملا فتح‌الله کاشانی در تفسیر زبده التفاسیر، مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن و مفسران دیگر….
سخن آخر اینکه آغازگر نزول قرآن کریم در غار حرا بوده و این را علمای بزرگ شیعه و نیز مفسران و نویسندگان کتاب‌های روائی توسط اهل سنت قبول کرده و با روایات آن را به اثبات رسانده‌اند، هر چند درکنار نقل اصل نزول، گاهی مطالبی نادرست نیز دیده می‌شود که به اصل مطلب صدمه ای نمی‌زند و اینکه گفته شود یهودیان این داستان را سر هم کردند وگرنه قرآن در غار حرا نازل نشده، حرفی بدون دلیل است، چرا که این مطلب نقصی بر دین اسلام وارد نمی‌سازد تا کسی بگوید که یهودیان با جعل این داستان خواستند به اسلام ضربه بزنند.
اما اینکه چرا در روایات این محل نزول قرآن مقدس شمرده نشده است، می‌توان گفت که قرآن کریم در طول ۲۳ سال در مناطقی مختلف از مکه و مدینه و بیرون از این دو شهر نازل گشته است و برای این مناطق بخاطر نزول قرآن زیارت نامه یا نمازی وارد نگشته است تا کسی بگوید پس چون برای غار حرا نماز یا زیارتی وارد نشده، پس آنجا نمی‌تواند محل نزول وحی باشد. و اگر قرار بود برای غار حراء به خاطر نزول قرآن نماز و دعا و … خاصی وارد می‌شد لازم بود برای تمام زمین عربستان که در آنها آیاتی نازل شده دعا و نماز و … وارد می‌شد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۵۱: خط ۳۹:
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ = متفرقات معارف در قرآن
  | شاخه فرعی۱ = متفرقات معارف در قرآن
  | شاخه فرعی۲ = اماکن، ایام و مناسبت‌ها
  | شاخه فرعی۲ = اماکن، ایام، مناسبت‌ها
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۶۵: خط ۵۳:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۸

سؤال
طور سینا کجاست و چرا مقدس است؟
درگاه‌ها
واژه-ها.png


طور سینا نام کوه مقدسی است که محل نزول وحی به موسی(ع) شمرده می‌شود. از این مکان بارها در قرآن نام برده شده که مربوط به وقایع زندگی حضرت موسی(ع) و بنی‌اسرائیل است. طور سینا به اتفاق مفسران، همان میقات و میعادگاهی است که موسی و منتخبینی از بنی‌اسرائیل به آنجا رفتند و تقاضای رویت خداوند را کردند و در همان‌جا کوه متلاشی شد. طور سینا مکانی است که حضرت موسی(ع) چهل شب در آنجا ساکن بود و الواح تورات را در آنجا دریافت کرد. خداوند در قرآن به طور سینا قسم خورده است.

در آیاتی از قرآن طور مطلق آمده است و معنای کوه را می‌دهد اما به معنای طور سینا نیست.

نام و موقعیت

سینا به معنی کوه پر برکت، یا پر درخت یا زیبا، همان کوهی است که موسی(ع) به هنگام مناجات به آنجا می‌رفت.[۱] بعضی از مفسرین گفته‌اند طور به معنای مطلق کوه است، و هر کوهی را طور می‌گویند، اما استعمالش در آن کوهی که موسی(ع) با خداوند سخن گفت غلبه یافته است.[۲]

«طور» در لغت به معنی کوه است و اسم خاص کوهی است در سرزمین سینا.[۳] این کلمه در ده آیه از قرآن مجید آمده است که در نُه مورد سخن از «طور سینا» همان کوهی که در آنجا وحی بر موسی نازل می‌شد به میان آمده است.[۴]

طور در لغت سریانی بمعنی جبل است‏.[۵] سینا به گفته آرتور جِفری (درگذشت ۱۹۵۹م) در واژه‌های دخیل در قرآن مجید اصلاً سریانی است. طور یعنی کوه و طور سینا یعنی کوه سینا و آن کوهی است که موسی در آنجا با خداوند مناجات کرد. محیی الدین درویش می‌نویسد سینا شبه جزیره ای است از شمال محدود به دریای مدیترانه، از غرب به کانال سوئز و خلیج سوئز، از شرق به فلسطین و خلیج عقبه و از جنوب به رأس محمد در دریای سرخ. و سینا کوهی است واقع در جنوب شبه جزیره سینا. امروز این کوه جبل موسی نامیده می‌شود.[۶]

در تعیین محل کوه سینا، میان دانشمندان اختلاف است: بعضی پنداشته‌اند (حوریب) نام سلسله جبال و سینا نام قله‌ای از آن سلسله است. به عقیده بعضی، کوه موسی در میان سلسله طور سینا واقع و در کمر آن قله سینا یا حوریب، که عرب آن را (رأس الصفصافه) می‌نامند قرار دارد و این قله، از شمال مشرِف به سهل الراحه است و بنی‌اسرائیل در سهل الراحه اردو، می‌زده‌اند. بعضی دیگر؛ کوه سینا را بر قلهٔ جنوبی تطبیق می‌کنند و در مجاورت این قله نیز جلگه وسیعی، که بتواند اردوگاه اسرائیلیان باشد؛ وجود دارد. محیی‌الدین درویش می‌نویسد سینا، شبه جزیره است؛ محدود از شمال، به دریای مدیترانه، از غرب به کانال سوئز و خلیج سوئز، از شرق به فلسطین و خلیج عقبه و از جنوب، منتهی است به رأس محمد و دریای سرخ؛ و سینا کوهی است واقع بر جنوب شبه جزیره سینا.[۷]

نزول وحی بر موسی(ع)

مطابق آیات قرآن، در طور سینا به موسی(ع) تورات نازل شد.[۸] در آنجا به موسی(ع) گفته شد که با رسالت و سخن گفتن با تو، تو را بر مردم برگزیدم.[۹] سخن گفتن با خداوند و اعطای امر نبوت به او در آن مکان انجام گرفت.[۱۰]

میقات چهل روزه موسی در کوه طور انجام گرفت.[۱۱] بعد از نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان و غرق شدن آنها در نیل، موسی مأموریت پیدا می‌کند برای گرفتن الواح تورات، مدت سی شب به کوه طور برود، ولی بعداً برای آزمایش مردم، ده شب تمدید می‌گردد، و داستان گوساله سامری به‌وجود می‌آید.[۱۲]

در اینکه موسی(ع) یک میقات و میعاد با پروردگار داشته یا بیشتر در میان مفسران گفتگو است و هر کدام برای اثبات مقصود خود شواهدی از آیات قرآن ذکر کرده‌اند. از مجموع قرائن موجود در آیات قرآن، و روایات، بیشتر چنین به نظر می‌رسد که موسی(ع) تنها یک میقات داشته، آنهم به اتفاق جمعی از بنی‌اسرائیل بوده است. در همین میقات بود که خداوند الواح تورات را نازل کرد و با موسی(ع) سخن گفت و نیز در همین میقات بود که بنی اسرائیل به موسی(ع) پیشنهاد کردند از خدا بخواهد خود را نشان دهد، و نیز در همین‌جا بود که صاعقه یا زلزله‌ای درگرفت و موسی(ع) بیهوش شد و بنی اسرائیل بر زمین افتادند.[۱۳]

طور و بنی اسرائیل

قوم بنی اسرائیل از موسی(ع) تقضا کردند تا خدا را به آنها نشان دهد. موسی هفتاد نفر از آنان را انتخاب کرد و به میقات (طور سینا) برد.[۱۴] خداوند پس از تقاضای آنان، کوهی را متلاشی ساخت و موسی بیهوش شد.[۱۵]

در چگونگی قرار گرفتن کوه بالای سر بنی اسرائیل[۱۶] جمعی از مفسران معتقدند که به فرمان خداوند، طور از جا کنده شد و همچون سایبانی بر سر آنها قرار گرفت. در حالی که بعضی دیگر می‌گویند: زلزله شدیدی در کوه واقع شد و چنان کوه به لرزه درآمد که افرادی که پائین کوه بودند، سایه قسمت‌های بالای آن را بر سر خود مشاهده کردند و احتمال می‌دادند هر لحظه ممکن است بر سر آنها فرود آید، ولی به لطف الهی زلزله آرام گرفت و کوه به جای خود قرار گرفت‏. این احتمال نیز وجود دارد که قطعه عظیمی از کوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و صاعقه شدید از جا کنده شد، و از بالای سر آنها گذشت به طوری که چند لحظه، آن را بر فراز سر خود دیدند و تصور کردند که بر آنها فرو خواهد افتاد.[۱۷]

تقدس

کوه طور، محل وحی به موسی بود.[۱۸] اما این سرزمین پیش از نزول وحی به موسی هم مقدس شمرده می‌شد. در قرآن آمده است که به موسی گفته می‌شود که کفش‌هایت را دربیاور که تو در سرزمین مقدسی هستی.[۱۹] در جایی دیگر از قسمتی از این سرزمین به الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ: جایگاه مبارک نام می‌برد.[۲۰] خداوند به کوهی که موسی(ع) بر روی آن با خدا سخن گفته سوگند یاد کرده است.[۲۱] خداوند در قرآن به کوه طور قسم خورده است.[۲۲]


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۱۴۰.
  2. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴.
  3. خرم‌دل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، احسان، ۱۳۸۴، ص۱۱۱۴.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۴، ص۵۵۶. و نیز: هاشمی رفسنجانی، اکبر، و برخی از محققان مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۱۹، ص۲۳۲.
  5. کاشانی، فتح‌الله‏، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین‏، تهران، کتابفروشی اسلامیه‏، ج۹، ص۴۹.
  6. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن شناخت، تهران، ۱۳۷۹، طرح نو، ص۲۱۰.
  7. مُهری، محمد جواد. احسن القصص. انتشارات آیین دانش. 1391، ص۲۶۰.
  8. سوره اعراف آیه ۱۴۳. سوره مریم آیه ۵۲. سوره طه آیه ۸۰. سوره قصص آیه ۴۴ و ۴۶.
  9. سوره اعراف آیه ۱۴۴.
  10. سوره مریم آیه ۵۲. سوره قصص آیه ۴۴ و ۴۶.
  11. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏1، ص: ۲۸۶. ذیل آیه ۵۱ سوره بقره.
  12. تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۲۵۳. ذیل آیه ۵۱ سوره بقره.
  13. تفسیر نمونه، ج۶، ص: ۳۸۸
  14. تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۵۵.
  15. سوره اعراف آیه ۱۴۳ و ۱۵۵. سوره طه آیه ۸۰. سوره بقره آیه ۵۵ و ۵۶. سوره نساء آیه ۱۵۳.
  16. سوره نساء آیه ۱۵۴. سوره اعراف آیه ۱۷۱. سوره بقره آیه ۶۳ و ۹۳.
  17. تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 294
  18. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۹۰، ج۱۳، ص۲۲۲.
  19. سوره طه آیه ۱۲.
  20. سوره قصص آیه ۳۰.
  21. طبرسی، فضل بن حسن‏، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه عبدالحمیدی، علی و همکاران، ج‏6، ص: ۱۴۵.
  22. سوره طور آیه ۱، سوره تین آیه ۱ و ۲.