قهر و غلبه در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (منابع برای مطالعه بیشتر چندان مطلبی نداشت حذف شد.)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

تفاوت قهر با غلبه در قرآن کریم در چیست؟

قهر و غلبه در قرآن معنای نزدیکی به هم دارند. قهر به معنای غالب و پیروز است. غلبه هم به معنای چیرگی و پیروزی آمده است. واژه قهر در قرآن نیامده است اما مشتقات آن مثل قاهر و قهار و… در قرآن تکرار شده است.

قهر به آن نوع پیروزی گفته می‌شود که طرف، هیچ گونه مقاومتی نتواند از خود نشان دهد. در کلمه «غلبه» ممکن است بعد از مقاومت‌هایی، بر طرف، پیروز گردد. «قاهریّت»، در جایی به کار برده می‌شود که طرف مقابل موجود عاقلی باشد، ولی «غلبه» اعم است و پیروزی‌های بر موجودات غیر عاقل را نیز شامل می‌شود.

قهر در قرآن

در قرآن کریم کلمه قهر نیامده است؛ اما مشتقات آن در چهار مورد استفاده شده است:

  1. القاهر: اسم «قاهر» در قرآن کریم دو بار آمده است و در هر دو مورد وصف خداوند قرار گرفته است[۱]
  2. القهار: لفظ «قهار» در قرآن کریم شش مورد آمده است و در همه این موارد، وصف خدا قرار گرفته و پیوسته با اسم «الواحد» همراه می‌باشد.[۲]
  3. قاهرون: یک بار در قرآن به معنای مسلط بودن فرعونیان بر بنی‌اسرائیل آمده است.[۳]
  4. تقهر: یک بار در قرآن[۴] به معنای تحقیر و ذلیل شمردن آمده است.[۵]

معنای قهر

قهر که قاهر و قهار هم از آن گرفته شده است، بر پیروزی و برتری دلالت می‌کند و قاهر به معنای غالب شدن است.[۶] راغب اصفهانی (درگذشته ۴۰۱ق) می‌گوید قهر به معنای غلبه و ذلیل کردن طرف مقابل است، چنان‌که می‌فرماید:﴿فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ؛ و یتیم را ذلیل مکن(ضحی:۹). ولی ظاهر این است که «ذلت» معنای مستقیم «قهر» نیست، بلکه از لوازم آن می‌باشد، زیرا لازمه غلبه بر کسی، ذلیل و سرکوب کردن اوست که ملازم با ذلت است.[۷]

علامه طباطبایی، قهر را نوعی از غلبه می‌داند که چیزی بر چیزی پیروز گردد و او را به پیروی از اثر خود مجبور سازد، اثری که با طبع او سازگار نیست، مانند غلبه آب بر آتش، که آن را خاموش می‌سازد.

اسم قاهر همان گونه که بر دیگران صدق می‌کند بر خدا نیز صدق می‌کند؛ با این تفاوت که در غیر خداوند، قاهر و مقهور از نظر وجودی در رتبه واحدی قرار دارند؛ مانند آب و آتش که هر دو موجود طبیعی است، در حالی که قاهر بودن خدا بر جهان با بندگان، از این مقوله نیست. قاهریت او برتری و احاطه اوست، چون از نظر وجودی برتر است، از این جهت در قرآن لفظ قاهر با جمله ﴿فَوْقَ عِبادِهِ(انعام:۱۸) همراه می‌باشد و عنایت دارد که این مطلب با به کار بردن کلمه ﴿فَوْقَ عِبادِهِ بیان کند تا برساند نه تنها خدا قاهر بر بندگان است، بلکه بالا و برتر از آن‌ها است.[۸]

گاهی گفته می‌شود قهار مبالغه قاهر است و علاوه بر این، تفاوت جوهری، توصیف خدا به «قهار» به اعتبار ذات است، در حالی که توصیف او به «قاهر» به اعتبار فعل است. امّا نمایش این اسم در زندگی ما این است که بر دشمنان خود قاهر و پیروز شویم و بدترین دشمن‌ها نفس اماره است و آنگاه که بر شهوت و خشم غلبه کردیم، بر دشمن خود پیروز شده‌ایم.[۹]

غلبه در قرآن

غلبه به معنای چیره شدن و مشتقات مختلف آن به معنای چیرگی بدبختی‌ها، چیرگی در تصرف شهر، بر کسی چیره شد، آمده است.[۱۰] در فرهنگ ابجدی غلبه به معنای برتری یافتن و چیره شدن و مشتقات مختلف آن به معنای: سخاوت و بخشندگی خوی او شد، به زور چیزی را از کسی گرفتن، محکم و پابرجا، و باغچه پر از درخت، زمین بزرگ و بلند، آمده است.[۱۱] مشتقات این کلمه ۳۱ مرتبه در قرآن با چند محور بیان شده است.

  1. غلبه در میدان جنگ: قرآن در آیاتی، پیروزی در میدان جنگ را با لفظ غلبه پیدا کردن، غالب شدن و مغلوب شدن یاد کرده است.[۱۲]
  2. غلبه اراده الهی بر دیگران: پیروزی و سلطه خدا بر ارداه‌های دیگران نیز با لفظ غلبه در قرآن آمده است.[۱۳]
  3. غلبه بر دیگران در مسائل اجتماعی: قرآن برای پیروزی در مسایل اجتماعی از کله غلبه استفاده کرده است؛ مانند یاری شدن حضرت موسی با برادرش هارون،[۱۴] در خواست اجر کردن ساحران از فرعون در صورت پیروزی بر حضرت موسی(ع)، [۱۵] پیروز شدن حضرت موسی بر ساحران فرعون[۱۶] و دیگر مسایل.[۱۷]
  4. غلبه هوای نفس بر انسان: ﴿قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ؛ مى‏‌گويند: «پروردگارا! بدبختى ما بر ما چيره شد، و ما قوم گمراهى بوديم‏».(مومنون:۱۰۶)

تفاوت قهر با غلبه

قهر به آن نوع غلبه و پیروزی گفته می‌شود که طرف، هیچ گونه مقاومتی نتواند از خود نشان دهد. در کلمه «غلبه» این مفهوم وجود ندارد و ممکن است بعد از مقاومت‌هایی، بر طرف، پیروز گردد. به تعبیر دیگر، شخص قاهر به کسی می‌گویند که برطرف مقابل آن چنان تسلط و برتری داشته باشد که مجال مقاومت به او ندهد، درست مانند ظرف آبی که بر شعله کوچک آتشی ریخته شود که در دم آن را خاموش کند. «قاهریّت»، معمولًا در جایی به کار برده می‌شود که طرف مقابل موجود عاقلی باشد، ولی «غلبه» اعم است و پیروزی‌های بر موجودات غیر عاقل را نیز شامل می‌شود.‏[۱۸]

منابع

  1. سوره انعام، آیات ۱۸ و ۶۱.
  2. سوره رعد، آیه ۱۶. سوره یوسف، آیه ۳۹. سوره ابراهیم، آیه ۴۸. سوره ص، آیه ۶۵. سوره زمر، آیه ۴. سوره غافر، آیه ۱۶.
  3. سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  4. سوره ضحی، آیه ۹.
  5. همدانی، سید حسین، شرح اسماء حسنی، ص۸۶.
  6. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة - قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵.
  7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۶۸۷.
  8. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۵.
  9. سبحانی، جعفر، مجله درس‌هایی از مکتب اسلام، شماره ۵، ص۷۶.
  10. خسروی حسینی، غلام رضا، ترجمه مفردات راغب، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۷۰۹.
  11. بستانی، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدی، تهران، اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ص۶۴۴.
  12. سوره بقره، آیه۲۴۹. سوره آل عمران، آیه۱۲ و ۱۶۰. سوره نساء، آیه۷۴. سوره مائده، آیه۲۳. سوره انفال، آیه۳۶ و ۴۸ و ۶۵ و ۶۶. سوره روم، آیه۳-۲. سوره صافات، آیه۱۱۶ و ۱۷۳.
  13. سوره مائده، آیه۵۶. سوره یوسف، آیه۲۱. سوره انبیاء، آیه۴۴. سوره قمر، آیه۱۰. سوره مجادله، آیه۲۱.
  14. سوره قصص، آیه۳۵.
  15. سوره اعراف، آیه۱۱۳.
  16. سوره اعراف، آیه۱۱۹.
  17. سوره کهف، آیه۲۱. سوره شعراء، آیه۴۱-۴۰ و ۴۴. سوره فصلت، آیه۲۶.
  18. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۷۶.