عدم پذیرش سخن بر ضد برادر مومن
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
احادیثی داریم که میگویند اگر تا هفتاد مرتبه چیزی بر ضد برادر مؤمنت شنیدی آن را قبول نکن، یا این که بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. از طرفی گاهی چیزی را در مورد یکی از دوستان از کسانی میشنویم که به سادگی احتمال دروغ را نمیتوان مد نظر داشت. ضمن تفسیر این احادیث موضوع را باز کنید که تکلیف ما روشن شود.
این روایت و روایات دیگر به انضمام آیه شریفه: ﴿... اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ …﴾[۱] از بسیاری از گمانها اجتناب کنید که قطعاً برخی از گمانها گناه است، درسهای زیادی به ما میدهد، از جمله این که فقها قاعده «کار مسلمان درست است» (حمل بر صحت کردن کار مؤمن) را از همین ادله استفاده کردهاند، آیت الله مکارم شیرازی در «القواعد الفقهیه» اثر تربیتی این قاعده را این گونه بیان میکند:
«هدف از همه این تأکیدها محکم کردن پایههای برادری بین مؤمنان و امر به همزیستی شایسته است… این (سفارشها) مخصوص کسانی است که ریسمانهای دوستی و برادری بینشان محکم پیچیده شده است».[۲]
با این مقدمه به سراغ سؤال میرویم چگونه دوستی با برادر ایمانی ادامه پیدا کند، در حالی که از گفتار دیگران اطمینان پیدا کردهایم که کار ناشایستی انجام داده است که با ایمان ومحبت سازگاری ندارد؟
در سؤال طیف گوناگونی از مباحث فردی و اجتماعی وجود دارد که باید با بیان آیات و روایات ناظر به هریک روشن شود؛ اما بهطور خلاصه راه حل رفع این «ناسازگاری عملی» با آن «اعتقاد قلبی» به این صورت است:
اگر انسان با کسی رابطه دوستی برقرار کرد نمیتواند به اندک چیزی از او جدا شود و چنانچه این دوستی بر پایه ایمان بود وظیفه حفظ دوستی بیشتر میگردد. اگر این دوستی، دوستی فردی بود فواید آن و عوارض ناشی از قطع آن محدود است؛ اما اگر دوستی اجتماعی بود، اهمیت وظیفه حفظ دوستی، به اندازه اهمیت اجتماع میرسد. دوستی اجتماعی یعنی ارتباط آحاد اجتماع برای رسیدن به هدف اجتماعیشان بر مبنای محبت و مواسات (تقسیم شادیها و دردها).
حال، اگر دوست، شرایط دوستی فردی یا اجتماعی را در جامعه دینی ما از دست داد چه باید کرد؟
جواب این است آیا میتوان این شرط را دوباره در او احیا کرد، آیا میتوان فرصت دوباره به او داد؟ آیا اعطای این فرصت مصالح بزرگتر فردی یا اجتماعی را به مخاطره نمیاندازد؟ در صورتی که فرصت دوباره مصالح مهمتر را به خطر میاندازد و نابود میکند، چه باید کرد؟ جبران نبود فرصت ارتباط فردی و اجتماعی را باید با ایجاد زمینه اندیشه و تأمل دوباره به او داد. حفظ خودآگاهی و خود باوری و خود بازسازی او حداقل کاری است که باید برای او به خاطر تاریخ طولانی (یا کوتاه) دوستی با او ایجاد کرد و بهطور خلاصه حداقل آبروی او باید حفظ شود. در همه مسائل فوق حفظ شخصیت برادر مؤمن بر اظهار نظر دیگران مقدم است؛ زیرا خداوند رفتارهای فرد انسانی را سیال و در حال تکامل و همراه با افت وخیز قرار داده است تا ثبات شخصیت و باروری او به مرحله قطعی و غیرقابل خدشه برسد. نظر باغبان درباره نهال در حال رشد با نظر دیگران (که زیبایی و باروری آنی و فعلی نهال را میبیند و اظهار نظر مثبت و منفی میکنند) کاملاً متفاوت است.
بر فرض که دیگران درست بگویند، اما با انتقال این اظهار نظرها به برادر مؤمن (چه با گفتار چه با رفتار) ممکن است در سیر ثبات شخصیت او و خودباوری و خود باز سازی او خللی جبران ناپذیر وارد آید و او دست به کارهای بدتر بزند. برای حل کامل این سؤال درباره مفاهیمی مثل پرده پوشی خدای تعالی و حکمتهای آن، حکمت حرمت غیبت و استهزاء و بردن آبروی مؤمن، توبه و مراحل شخصیت ساز آن، دوستی و برادری در قاموس دین و… باید بیشتر تأمل شود.[۳]
بنابراین در روایات آمده است: «انّ المصلحَ لیسَ بکذّابٍ انّما هو الصلحُ لیس بکذبٍ؛ همانا اصلاح گر دروغگو نیست واین (اصلاح بین دو نفر به کیفیتی که مردم آن را دروغ میپندارند) آشتی است، دروغ نیست».[۴]
امام صادق(ع) سخن یک شخص را به سه دسته تقسیم کردهاند: «الکلام ثلثه صدقٌ و کذبٌ و اصلاحٌ بینَ الناسِ قال: قیل له: جعلت فداک ما الاصلاحُ بینَ الناس؟ قال: تسمع من الرجل کلاما یبلغه فتخبث نفسه فتقول: سمعت من فلان فیک من الخیر کذا و کذا خلاف ما سمعت منه.»: سخن بر سه نوع است: راست و دروغ و آشتی دادن بین مردم. از معنی اصلاح بین الناس سؤال شد. آن حضرت(ع) جواب فرمود: کسی درباره دیگری سخن بگوید که به گوش طرف برسد و از او بدش بیاید سپس تو برخلاف آنچه از گوینده شنیده بودی، به آن شخص بگویی: از فلانی دربارهات چیزهای خوبی چون … و … شنیدم».[۵]
هر چند این روایت مربوط به اصلاح کلامی بین دو نفر است، اما برای اصلاح یک نفر آن هم از نوع اصلاح رفتاری نیز قابل سرمشقگیری است. پرواضح است که این رفتار مصلحانه بسیار با ظرافت است، بنابراین باید دقت شود که به تأیید معصیت و ترویج آن (کاری ناشیانه که اکنون، عدهای از مدعیان فکر و اندیشه کاربردی دینی را برای جذب به دین مبتلا کرده است) منجر نشود. در همه امور و به ویژه در این وظیفه به خدای توانا توکل میکنیم و از او یاری میخواهیم.
مطالعه بیشتر
۱ـ معراج السعاده، مرحوم نراقی.
۲ـ اخلاق حسنه، فیض کاشانی.
۳ـ چهل حدیث، امام خمینی.