اعتبار من لایحضره الفقیه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۲ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا روایات کتاب من لایحضره الفقیه معتبر است؟

کتاب من لایحضره الفقیه
اعتبار من لایحضره الفقیه
اطلاعات کتاب
نام‌های دیگرمن لايحضره الفقيه
نویسندهشيخ صدوق
تاریخ نگارش۳۶۸ق
موضوعحدیث
سبکموضوعی
زبانعربی
به تصحیحعلی‌اکبر غفاری
تعداد جلد۴
قطعوزیری
ترجمه به دیگر زبان‌هافارسی
اطلاعات نشر
ناشرمؤسسه نشر اسلامى
محل نشرقم
تاریخ نشر۱۴۱۳ق
نوبت چاپاول

اعتبار من لایحضره الفقیه شیخ صدوق به‌عنوان دومین کتاب از کتب اربعه شیعه از سوی بسیاری از عالمان برجسته شیعه تأیید شده است. در میان کتب اربعه شیعه، این کتاب از نظر اعتبار پس از کتاب کافی قرار گرفته است. نویسنده کتاب من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، از مشهورترین فقیهان و محدثان شیعه به‌شمار رفته است.

شیخ صدوق کتاب من لایحضره الفقیه را در سال ۳۶۸ق در سفر خود به خراسان در شهر بلخ نگاشته است. این کتاب شامل ۴ جزء و مشتمل بر ۶۳۶ یا ۶۶۶ باب و ۵۹۹۸ حدیث است. در این کتاب، مؤلف برای پرهیز از طولانی‌شدن از ذکر اسناد پرهیز کرده و در پایان کتاب اسناد را تحت عنوان مَشیخِه آورده است. شیخ صدوق از روی غفلت یا فراموشی در حدود ۲۰۰۰ روایت را بدون ذکر راوی یا معصوم(ع) آورده است. محققان معتقدند که این موضوع بیش از ۲۰۰۰ روایت این کتاب (یک‌سوم کتاب) را مرسل کرده است.

محققان برای کتاب من لایحضره الفقیه امتیازاتی چون استناد به آیات قرآن، جمع میان روایات متناقض، تفسیر و ابهام‌زدایی از روایات، توجه به جایگاه سند، اهتمام به اختلاف و نقل‌ها و نسخه‌ها و یادکرد از دیدگاه‌های کلامی و معارفی برشمرده‌اند.

جایگاه

کتاب من لایحضره الفقیه (کتاب کسی که فقیه در نزدش حاضر نیست) نوشته شیخ صدوق دومین کتاب از کتب اربعه شیعه است. در میان کتب اربعه شیعه، این کتاب از نظر اعتبار پس از کتاب کافی قرار گرفته است.[۱] کتاب من لایحضره الفقیه را از معتبرترین کتاب‌های روایی شیعه و مأخذ علمی معتبری در احکام شرعی شیعه دانسته‌اند. این کتاب مورد توجه و رجوع عالمان شیعه قلمداد بوده است.[۲]

سید بن طاووس کتاب من لایحضره الفقیه را بسیار موثق و قابل اعتماد خوانده است.[۳] محدث نوری معتقد است که بنا بر تصریح اهل فن این کتاب پس از کتاب کافی صحیح‌ترین و استوارترین کتاب روایی شیعه است.[۴] برخی عالمان شیعه، با توجه به جایگاه شیخ صدوق و تصریح خود او به اعتبار روایات کتاب من لایحضره الفقیه، معتقدند که احادیث این کتاب همگی از شرایط صحت برخوردار بوده و برای هر عصر و زمانی قابل اعتماد هستند.[۵]

اعتبار مؤلف

شیخ صدوق (۳۰۵-۳۸۱ق) از مشهورترین فقیهان و محدثان شیعه به‌شمار رفته است.[۶] اعتبار شیخ صدوق از احترام و بزرگداشت او توسط عالمان و فقیهان شیعه استنباط شده است.[۷] نجاشی شیخ صدوق را فقیه بزرگ شیعه و چهره برجسته شیعه در خراسان بر می‌شمرد.[۸] شیخ طوسی شیخ صدوق را حافظ روایات، آگاه به فقه و رجال، و حدیث‌شناس معرفی می‌کند.[۹]

ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق، از علمای قرن چهارم قمری بوده است. پدر او، مشهور به شیخ القمیین، از علمای قم بود. به نقل برخی منابع، شیخ صدوق به دعای امام زمان(ع) متولد شد.[۱۰] شیخ صدوق برای کسب علم به شهرهای مختلف سفر کرد.[۱۱] حدود ۳۰۰ اثر علمی به شیخ صدوق نسبت داده‌ شده است. کتاب من لایحضره الفقیه، معانی الاخبار، عیون اخبار الرضاء، الخصال، علل الشرائع و صفات الشیعة از آثار مهم او به‌شمار رفته است.[۱۲]

ویژگی‌ها

شیخ صدوق کتاب من لایحضره الفقیه را در سال ۳۶۸ق در سفر خود به خراسان در شهر بلخ نگاشته است. بزرگی با اشاره به کتاب محمد بن زکریا رازی با نام من لایحضره الطبیب (کسی که به طبیب دسترسی ندارد) از شیخ صدوق می‌خواهد که کتابی درباره موضوعات مختلف فقه شیعه بنویسد و نام آن را من لایحضره الفقیه بگذارد تا در وقت عدم دسترسی به فقیه به آن مراجعه شود.[۱۳] کتاب من لایحضره الفقیه شامل ۴ جزء است که ۶۳۶ یا ۶۶۶ باب و ۵۹۹۸ حدیث را در بر دارد.[۱۴]

در کتاب من لایحضره الفقیه، مؤلف برای پرهیز از طولانی‌شدن از ذکر اسناد پرهیز کرده و در پایان کتاب در فصلی گسترده اسناد خود را تحت عنوان مَشیخِه آورده است. این مشیخه به‌خاطر توثیقی که شیخ صدوق از رجال اسناد به‌دست داده به‌عنوان یکی از نخستین منابع رجالی شیعه بر شمرده شده است.[۱۵] در مشیخه این کتاب شیخ صدوق از روی غفلت یا فراموشی طریق خود به ۱۲۰ تن از راویان را نیاورده و در حدود ۲۰۰۰ روایت هم بدون ذکر راوی یا معصوم(ع) آمده است. محققان معتقدند که این موضوع بیش از ۲۰۰۰ روایت این کتاب (یک‌سوم کتاب) را مرسل کرده است. برای حل این مشکلِ کتاب من لایحضره الفقیه پیشنهادهایی ارائه شده است.[۱۶]

شیخ صدوق برای کتاب من لایحضره الفقیه چهار ویژگی برشمرده است:

  • اینکه مطالب کتاب فتواهای فقهی او هست؛
  • اینکه روایات این کتاب از نظر او صحیح است؛
  • اینکه محتوای کتاب خود را حجت میان خود و پروردگارش دانسته است؛
  • اینکه تمام روایات این کتاب از کتاب‌های مرجع و قابل اعتماد گرفته شده است.[۱۷]

امتیازات

برخی محققان امتیازاتی برای کتاب من لایحضره الفقیه برشمرده‌اند:

  • استناد به آیات قرآن
  • جمع میان روایات متناقض
  • تفسیر و ابهام‌زدایی از روایات
  • توجه به جایگاه سند
  • اهتمام به اختلاف و نقل‌ها و نسخه‌ها
  • یادکرد از دیدگاه‌های کلامی و معارفی
  • انعکاس مباحث تاریخی در ضمن مطالب کتاب
  • انعکاس روایات در زمینه آداب، اخلاق، دعا و زیارات[۱۸]


منابع

  1. نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنت، قم، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، ۱۳۹۸ش، ص۷۳.
  2. حجت، هادی، جوامع حدیثی شیعه، تهران، انتشارات سمت و دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۹۸ش، ص۸۸.
  3. سید بن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، نجف، مطبعة الحیدریة، ۱۳۷۰ق، ص۱۲۲.
  4. نوری، حسن بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت لاحیا‌ء التراث، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۲۹.
  5. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۳ق، ج۲۰، ص۶۲.
  6. نصیری، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنت، ص۷۴.
  7. حجت، جوامع حدیثی شیعه، ص۸۰.
  8. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق، ص۲۷۶.
  9. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، ص۴۳۹.
  10. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تحقیق عبادالله تهرانى و علی‌احمد ناصح، قم، دارالمعارف الإسلامية، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۹.
  11. شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۴۱۳ق، مقدمه محقق، ج۱، ص۶.
  12. حجت، جوامع حدیثی شیعه، ص۸۱-۸۳.
  13. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲-۳.
  14. بحرانی، یوسف بن احمد، لولوة البحرین، نجف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق، ص۳۹۵.
  15. نصیری، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنت، ص۸۶.
  16. نصیری، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنت، ص۹۶-۹۷.
  17. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳.
  18. نصیری، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل‌سنت، ص۸۸-۹۶.