ناهم‌گونی متن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه با شئون امامت

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امام علی(ع) خطاب به فرزندشان سخنانی دارد که با شأن امام حسن(ع) هم‌خوانی ندارد و با اصول روایاتی که امامان(ع) را عالم به همه چیز می‌داند و آیه تطهیر که هرگونه ناپاکی را از آنان برداشته متضاد است. این تضاد چگونه رفع می‌شود؟

نامه سی و یکم نهج‌البلاغه به امام حسن(ع) به سبک موعظه‌ای بیان شده و موعظه دارای خصوصیاتی از قبل تاثیرگذار بودن و امر و نهی داشتن است. برخی این نامه را خطاب به محمد بن حنفیه بیان نموده‌اند که در این صورت با موضوع عصمت امام منافاتی ندارد. اما به شکل کلی خطاب نامه و موضوع آن برای مخاطب خاص آن قابل فهم و درک است و امام علی(ع) به بهترین شکل آن را تبیین نموده است. در مقام بیان تضاد میان اسلوب گفتاری نامه با عصمت امام باید گفت در این نامه اشاره به موضوعی که با عصمت در تضاد باشد، نشده بلکه بیشتر خطاب به امام مجتبی است تا الگویی برای تربیت دیگران و یاد دادن راه و رسم پرورش در جامعه است.

سبک نامه

نامه سی و یکم نهج‌البلاغه در سبک موعظه‌گونه بیان شده و تجربه‌های پدری پیر به فرزند جوان که در مسیر کسب تجربه است را بیان می‌کند. موعظه زبان خاصی است و از بعضی تعارف و احترام‌ها باید خالی باشد. خصوصیات موعظه بدین شکل است که تأثیر است نه خبر، امر و نهی است نه بود و نبود. اگر زبان موعظه این‌گونه نباشد بسیاری از آیات قرآن لغو می‌شد؛ زیرا کافران قرآن را قبول ندارند، در حالی که آیات فراوانی احوال کفار را بیان می‌کنند، در صورتی که این آیات برای موعظه مؤمنان است.

امام علی(ع) با زیبایی تمام به تأثیر عوامل بیرونی بر ماهیت و شخصیت ذاتی و مجرد شده انسان گوشزد می‌کند، ریسمان‌های نجات و بنیان‌های تکامل را لابلای این کنش و واکنش‌ها نشان می‌دهد و این‌گونه بیان می‌کند: بازگشت و اتکا به مرکز هستی، خداوند؛ تقوا؛ دعا. بیان نامه با شیوایی فارغ از تعینات ریاست ظاهری و دنیوی و به دور از تشخصات حسبی و نسبی، به بهترین وجه با امام مجتبی(ع) به انتقال تجربه پرداخته است.

چنین نامه‌ای برای مخاطب خاص آن قابل فهم است، همان‌گونه که قرآن را تنها مخاطبان آن، یعنی چهارده معصوم(ع) به صورت کامل در می‌یابند.[۱] هرچند مطابق برخی روایات، مخاطب این نامه محمد بن حنفیه، برادر ناتنی امام مجتبی(ع) است که اگر چنین باشد اصل مسئله منتفی می‌شود.[۲]

در صورت قول به تنافی این نامه با مقام عصمت و وجود روایاتی که امام را معصوم می‌داند که فراوان و قابل استناد هستند، روایات بر نامه مقدم می‌شوند.

جمع میان خطاب نامه با خصوصیات امام

اسلوب موعظه ای در موارد متعددی کاربرد دارد؛

  • در مقام تعلیم و هدایت عموم از این نوع مکالمات و شیوه‌های غیر مستقیم استفاده می‌شود.[۳]
  • ممکن است معصوم(ع) به جهت معرفت و مقامات بلندش از کاری یا فکری یا ترک امری استغفار نماید، و این برای رسیدن به مقام بالاتر است. درباره شخصیت ائمه‌ای چون امام علی(ع) و امام سجاد(ع)، توبه و راز و نیاز به این صورت زیاد بیان شده است.
  • آنچه با عصمت منافات دارد اقرار به گناه مشخص است.
  • آنچه به عصمت ضرر می‌زند، گناه کار بودن فرد است نه اینکه خود را گناه‌کار ببیند. امام صادق(ع) می‌فرماید: همانا خدای عزوجل ما را به خود واگذار نکرده است و اگر ما را به خودمان وا می‌گذارد ما مانند برخی از مردم می‌شدیم.[۴]
  • ممکن است این نامه مانند برخی از خطاب‌های قرآنی باشد که در ظاهر خطاب به امام حسن(ع) است اما در واقع نحوه تربیت فرزند را به قشرها مردم تعلیم دهد.


منابع

  1. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، افست، بی‌تا، ج۱، ص۱۵–۱۷.
  2. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، مؤسسه نصر، ۱۳۸۴، ج۵، ص۲.
  3. فیض کاشانی، تفسیر صافی، مکتبه صدر، افست، ۱۴۱۶، ج۱، ص۳۰.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۷، ج۲۴، ص۳۱۰.