پیش نویس:عرش الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
گروهی از [[متکلمان]]؛ از قبیل [[مجسّمه]] و مشبّهه قائل به تجسم خداوند بوده و معنای لغوی عرش را اختیار کرده‌اند و معتقدند عرش تختی است که خداوند بر آن نشسته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آبکار الافکار|نام=سیف الدین|نام خانوادگی=آمدی|صفحه=461}}</ref> درمقابل برخی از [[معتزله]] تشبیه در عرش را نپذیرفته اما در توضیح و تأویل آن به بیراهه رفته‌اند و آن را مجرد تخیل و [[تمثیل]] معنا کرده‌اند که مقصود بیان عظمت و کبریای حق است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=310}}</ref> بعضی مفسران همانند [[زمخشری]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکشاف|نام=جارالله محمودبن عمر|نام خانوادگی=زمخشری|جلد=3|صفحه=52}}</ref> [[فخر رازی]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التفسیر الکبیر|نام=ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن حسين رازى شافعى|نام خانوادگی=فخر رازی|جلد=14|صفحه=۲۵۸و۲۷۶}}</ref> [[بیضاوی]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر بیضاوی|نام=ناصرالدین عبدالله بن عمر|نام خانوادگی=بیضاوی|جلد=3|صفحه=16}}</ref> و [[نیشابوری]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر غرائب القرآن|نام=نظام الدین حسن بن محم|نام خانوادگی=نیشابوری|جلد=3|صفحه=۲۴۷و۲۶۴}}</ref> در این امر از معتزله متأثر بوده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=محمد بن ابراهیم قوام شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=311}}</ref> آنان بر اساس مشرب تفسیری خود، تفاسیرِ متعددی چون ملک<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکشاف|نام=محمود بن عمر بن محمد|نام خانوادگی=زمخشری|جلد=3|صفحه=52}}</ref> و عالم جسمانی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التفسیر الکبیر|نام=ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن حسين رازى شافعى|نام خانوادگی=فخرالدين|صفحه=137}}</ref> از عرش آرایه کرده‌اند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف فارسی|نام=غلامحسین|نام خانوادگی=مصاحب|جلد=2|صفحه=۱۷۲۷}}</ref> اما برخی متکلمان [[شیعی]] طبق بعضی روایات،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوحید|نام=محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی|نام خانوادگی=صدوق|صفحه=۳۲۷}}</ref> عرش را به علم<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر الصافی|نام=ملا محمد بن مرتضی بن محمود|نام خانوادگی=فیض کاشانی|صفحه=۲۸۲}}</ref> یا ماسوی‌الله<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول|نام=محمد باقر بن محمد تقی|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=2|صفحه=69و73}}</ref> معنا کرده‌اند. بنابر نظر [[ملاصدرا]] این نوع بیانات بازکردن باب [[سفسطه]] و تعطیل و فتح باب تأویل در معاد جسمانی، [[عذاب]] قبر، صراط، میزان و حساب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=311}}</ref> برخی با تطبیق آن بر هیئت [[بطلمیوسی]] آن را بر فلک‌الافلاک منطبق کردند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ معارف اسلامی|نام=جعفر|نام خانوادگی=سجادی|جلد=3|صفحه=۱۴۳۷}}</ref> و برخی با رد این نظریه در علوم جدید ناگزیر از تفسیر دیگری در این زمینه شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=۱۴۱۷|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=8|صفحه=154}}</ref>
گروهی از [[متکلمان]]؛ از قبیل [[مجسّمه]] و مشبّهه قائل به تجسم خداوند بوده و معنای لغوی عرش را اختیار کرده‌اند و معتقدند عرش تختی است که خداوند بر آن نشسته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آبکار الافکار|نام=سیف الدین|نام خانوادگی=آمدی|صفحه=461}}</ref> درمقابل برخی از [[معتزله]] تشبیه در عرش را نپذیرفته اما در توضیح و تأویل آن به بیراهه رفته‌اند و آن را مجرد تخیل و [[تمثیل]] معنا کرده‌اند که مقصود بیان عظمت و کبریای حق است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=310}}</ref> بعضی مفسران همانند [[زمخشری]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکشاف|نام=جارالله محمودبن عمر|نام خانوادگی=زمخشری|جلد=3|صفحه=52}}</ref> [[فخر رازی]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التفسیر الکبیر|نام=ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن حسين رازى شافعى|نام خانوادگی=فخر رازی|جلد=14|صفحه=۲۵۸و۲۷۶}}</ref> [[بیضاوی]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر بیضاوی|نام=ناصرالدین عبدالله بن عمر|نام خانوادگی=بیضاوی|جلد=3|صفحه=16}}</ref> و [[نیشابوری]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر غرائب القرآن|نام=نظام الدین حسن بن محم|نام خانوادگی=نیشابوری|جلد=3|صفحه=۲۴۷و۲۶۴}}</ref> در این امر از معتزله متأثر بوده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=محمد بن ابراهیم قوام شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=311}}</ref> آنان بر اساس مشرب تفسیری خود، تفاسیرِ متعددی چون ملک<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکشاف|نام=محمود بن عمر بن محمد|نام خانوادگی=زمخشری|جلد=3|صفحه=52}}</ref> و عالم جسمانی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التفسیر الکبیر|نام=ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن حسين رازى شافعى|نام خانوادگی=فخرالدين|صفحه=137}}</ref> از عرش آرایه کرده‌اند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دایرةالمعارف فارسی|نام=غلامحسین|نام خانوادگی=مصاحب|جلد=2|صفحه=۱۷۲۷}}</ref> اما برخی متکلمان [[شیعی]] طبق بعضی روایات،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التوحید|نام=محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی|نام خانوادگی=صدوق|صفحه=۳۲۷}}</ref> عرش را به علم<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر الصافی|نام=ملا محمد بن مرتضی بن محمود|نام خانوادگی=فیض کاشانی|صفحه=۲۸۲}}</ref> یا ماسوی‌الله<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مرآة العقول|نام=محمد باقر بن محمد تقی|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=2|صفحه=69و73}}</ref> معنا کرده‌اند. بنابر نظر [[ملاصدرا]] این نوع بیانات بازکردن باب [[سفسطه]] و تعطیل و فتح باب تأویل در معاد جسمانی، [[عذاب]] قبر، صراط، میزان و حساب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح اصول الکافی|نام=صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی|نام خانوادگی=ملاصدرا|جلد=3|صفحه=311}}</ref> برخی با تطبیق آن بر هیئت [[بطلمیوسی]] آن را بر فلک‌الافلاک منطبق کردند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ معارف اسلامی|نام=جعفر|نام خانوادگی=سجادی|جلد=3|صفحه=۱۴۳۷}}</ref> و برخی با رد این نظریه در علوم جدید ناگزیر از تفسیر دیگری در این زمینه شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=۱۴۱۷|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=8|صفحه=154}}</ref>


برخی از حکما عرش را بر فلک و آسمان نهم تطبیق داده و بر این باورند که جهان دارای نه فلک می‌باشد که فلک نهم را [[محددالجهات]]، [[فلک‌الافلاک]]، [[فلک اقصی]] و [[فلک اطلس]] نیز می‌نامند. برخی آن را به معنای جسم کل، علم حق‌تعالی و وجود منبسط او دانسته‌اند. عده‌ای به مناسبت معنای لغوی که به معنای تخت پادشاهی است، عرش را کنایه از محل سلطنت و اقتدار محل تدبیر عوالم مادون می‌دانند و بیانگر مقامی است که زمام همه امور به آن منتهی می‌شود.
برخی از حکما عرش را بر فلک و آسمان نهم تطبیق داده و بر این باورند که جهان دارای نه فلک می‌باشد که فلک نهم را [[محددالجهات]]، [[فلک‌الافلاک]]، [[فلک اقصی]] و [[فلک اطلس]] نیز می‌نامند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصنفات|نام=سید محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی|نام خانوادگی=میرداماد|صفحه=566}}</ref> برخی آن را به معنای جسم کل، علم حق‌تعالی و وجود منبسط او دانسته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اسرار الحکم|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=سبزواری|صفحه=۶۴۸}}</ref> عده‌ای به مناسبت معنای لغوی که به معنای تخت پادشاهی است، عرش را کنایه از محل سلطنت و اقتدار محل تدبیر عوالم مادون می‌دانند و بیانگر مقامی است که زمام همه امور به آن منتهی می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=8|صفحه‌ها=۱۴۸و ۱۵۰ و ۱۵۶}}</ref>


عرفا تفسیرهای مختلفی از عرش بیان کرده‌اند و عرش را محیط بر جمیع اجسام و آن را محل استقرار اسمای الهی می‌دانند. قلب [[مؤمن]] از معانی دیگری است که برای عرش ذکر کرده‌اند؛ از این جهت قلب انسان کامل را عرش اکبر نامیده‌اند.
عرفا تفسیرهای مختلفی از عرش بیان کرده‌اند و عرش را محیط بر جمیع اجسام<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفتوحات المکیه|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن عربی|جلد=2|صفحه=۱۷۴}}</ref> و آن را محل استقرار اسمای الهی می‌دانند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الفتوحات المکیه|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن عربی|جلد=2|صفحه=129}}</ref> قلب [[مؤمن]] از معانی دیگری است که برای عرش ذکر کرده‌اند؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفاتیح الأعجاز|نام=محمد بن یحیی|نام خانوادگی=لاهیجی|صفحه‌ها=۱۸۴و۱۸۶}}</ref> از این جهت قلب انسان کامل را عرش اکبر نامیده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم|نام=محمد بن علی ابن القاضی محمد حامد بن محمد صابر الفاروقی الحنفی|نام خانوادگی=تهانوی|جلد=2|صفحه=1171}}</ref>


[[امام خمینی|امام‌خمینی]] علاوه بر معانی مزبور دو معنای دیگر به عرش نسبت می‌دهد که به اعتقاد ایشان در کلمات عرفا مشاهده نمی‌شود. معنای اول [[حضرت واحدیت]] است که محل اقتدار و سلطنت فیض اقدس است و معنای دوم [[فیض مقدس]] است که محل سلطنت [[اسم اعظم]] است. به اعتقاد ایشان اختلاف ظواهر اخبار در معنای عرش و همچنین حاملان آن، به تعدد معانی عرش بر می‌گردد و در واقع میان اخبار اختلاف و تعارضی نیست.
[[امام خمینی|امام‌خمینی]] علاوه بر معانی مزبور دو معنای دیگر به عرش نسبت می‌دهد که به اعتقاد ایشان در کلمات عرفا مشاهده نمی‌شود. معنای اول [[حضرت واحدیت]] است که محل اقتدار و سلطنت فیض اقدس است و معنای دوم [[فیض مقدس]] است که محل سلطنت [[اسم اعظم]] است. به اعتقاد ایشان اختلاف ظواهر اخبار در معنای عرش و همچنین حاملان آن، به تعدد معانی عرش بر می‌گردد و در واقع میان اخبار اختلاف و تعارضی نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آداب الصلاة|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|صفحه=273}}</ref>


امام‌خمینی معانی و کاربردهای دیگری برای عرش ذکر کرده است: ماسوی‌الله، جسم کل، علم (علم فعلی)، علم قضایی، جسم کل محیط، مجموع عالم، علم مفاض به [[انبیا اولوالعزم|انبیا(ع)]] و [[حجج|حجج(ع)]] و فیض منبسط. همچنین ایشان با استناد به برخی روایات، قلب مؤمن را عرش رحمان می‌داند و معتقد است چون قلب مؤمن منزلگاه و محل سلطنت حق است، توجه و محبت به غیر حق و اولیا او در مشرب عرفان جایز نیست.
امام‌خمینی معانی و کاربردهای دیگری برای عرش ذکر کرده است: ماسوی‌الله، جسم کل، علم (علم فعلی)<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آداب الصلاة|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|صفحه=273}}</ref>، علم قضایی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تقریرات|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|جلد=2|صفحه=547}}</ref>، جسم کل محیط، مجموع عالم، علم مفاض به [[انبیا اولوالعزم|انبیا(ع)]] و [[حجج|حجج(ع)]] و فیض منبسط.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حدیث جنود|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|صفحه‌ها=30و31}}</ref> همچنین ایشان با استناد به برخی روایات،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار. ج۲۷. ص۱.|سال=۱۴۰۳|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|جلد=58|صفحه=39}}</ref> قلب مؤمن را عرش رحمان می‌داند و معتقد است چون قلب مؤمن منزلگاه و محل سلطنت حق است، توجه و محبت به غیر حق و اولیا او در مشرب عرفان جایز نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|صفحه=480}}</ref>


== ویژگی‌های عرش در روایات ==
== ویژگی‌های عرش در روایات ==
۹۶۸

ویرایش