امکان اثبات خداوند با ادله عقلی و منطقی


سؤال

آیا وجود خدا امکان پذیر است؟‌ آیا این ادعا صحیح است که خداوند را با ادله عقلی و منطقی نمی‌توان اثبات کرد؟

امکان اثبات خداوند با ادله عقلی و منطقی مورد بحث کلامیون قرار گرفته است. عده‌ای بداهت وجود خدای متعال در فطرت و عدم امکان تعریف منطقی از خدای متعال را دو دلیل برای عدم امکان اثبات خدا با ادله عقلی و منطقی بیان کرده‌اند. در مقابل پاسخ‌هایی مانند اقامه دلیل بر وجود خداوند در قرآن و روایات، عدم منافات اثبات پذیری با بداهت وجود خداوند و امکان تعریف برای خداوند به این دو دلیل داده شده است. از جهت دیگر اثبات خدا با ادله وحیانی و غیر عقلی ممکن نیست، بنابر این لزوم اثبات خداوند با ادله عقلی بیشتر درک می‌شود.

دلایل قائلین به عدم امکان اثبات خداوند با ادله عقلی

برخی بر این باورند که خداوند متعال را با ادله عقلی و منطقی نمی‌شود اثبات کرد و برای مدعای خود دو دلیل اقامه کرده‌اند:

  • در قرآن کریم، وجود خداوند بدیهی شمرده شده است و هر کس در ضمیر خود خدا را می‌یابد و بنابر همین اصل، هیچ‌گاه دلیلی برای اثبات خدا در قرآن نیامده است.
  • باید برای اثبات هر چیزی، آن را تعریف کرد؛ و تعریف کردن به معنی محدود کردن است، ولی خدا نامحدود است، پس خدا را نمی‌توان تعریف کرد. بنابر این نمی‌توان از راه منطق و فلسفه، خدا را اثبات کرد.[۱]

نقد دلیل اول: بداهت وجود خدا

عدم منافات اثبات پذیری با بداهت

بدیهی بودن وجود خدا، با اثبات پذیر بودن و اقامه دلیل بر آن هیچ منافاتی ندارد. بدیهیات در علم منطق دو گونه‌اند: بدیهیات اولیه و بدیهیات ثانویه، بدیهیات اولیه نه تنها نیازی به اثبات منطقی واستدلال ندارند، بلکه اصولاً اقامه دلیل بر آن‌ها غیرممکن است. چرا که در اثبات آن‌ها نیازمند استفاده از خود آن‌ها خواهیم بود، و به تعبیر دیگر گرفتار دور خواهیم شد؛ ولی بدیهیات ثانویه هرچند نیازی به اثبات ندارند، ولی اثبات آن‌ها غیرممکن نیست؛ و بسیاری از منطقیین برای اثبات خود آن گزاره‌ها(مثل کل از جزء بزرگتر است) و نیز اثبات بداهت آن‌ها استدلال منطقی ارائه کرده‌اند. وجود خداوند نیز اگر بدیهی به اصطلاح منطق باشد، جزو بدیهیات ثانویه است که قابل اثبات می‌باشند.[۲]

اگر منظور از بداهت این باشد که هر کس با علم حضوری در درون خود خدا را می‌یابد و نیازی به استدلال ندارد، گفته می‌شود که درست است که علم حضوری کاملا خارج از حیطه برهان و استدلال قرار دارد اما برای تبیین یافته‌های علم حضوری و انتقال آن به دیگران، باید آن را به علم حصولی تبدیل کرد، و وقتی به علم حصولی تبدیل شود، قابلیت استدلال پیدا خواهد کرد.

اثبات خداوند در قرآن

بر فرض این‌که در قرآن کریم از استدلال منطقی برای اثبات خدا استفاده نشده باشد، باز هم مانع استدلال نیست، چرا که قرآن استدلال را منع نکرده است و فقط خود از استدلال استفاده نکرده است. به علاوه اینکه هم در قرآن استدلال وجود دارد و هم به مؤمنین توصیه می‌کند که از عقل و علوم عقلی استفاده نمایند. به عنوان نمونه در آیات ۳۵–۳۶ سوره طه، نوعی قیاس استثنایی برای اثبات وجود خداوند از طریق خلقت انسان اقامه شده است.[۳]

اثبات خداوند در روایات اهل بیت علیهم السلام

در روایات اهل بیت(ع) استدلالات فراوانی برای اثبات خداوند وجود دارد. مناظرات ائمه با مخالفان فکری و زندیقان در این زمینه، ثبت شده است و در جوامع روایی موجود می‌باشند.[۴]

نقد دلیل دوم: خداوند تعریف ندارد

تعریف کردن به معنای محدودیت نیست

تعریف کردن به معنای محدود کردن نیست، بلکه به معنای مشخص کردن و بیان حد و مرز مفاهیم است و گاهی فقط برای اشاره به موضوعی است که در ذهن مخاطب وجود دارد. مثل تعریفات شرح‌اللفظی و شرح الاسمی، که فقط به بیان معنای مفهوم مورد نظر می‌پردازند؛ بنابراین اگر موضوعی حد نداشته باشد، با لفظ نامحدود به آن اشاره می‌شود نه آن‌که مفهوم محدود شود.

تصور و فهم اجمالی از خدای متعال

تصور مفهوم خدا در ذهن همه انسان‌ها نشان دهنده این است که همه افراد تصور اجمالی از خداوند دارند. بنابر این به نظر می‌رسد قائلین به عدم امکان شناخت خدا، بین شناخت ذات خداوند و بین تصور وجود خدا، خلط کرده و نتوانسته‌اند بین آن‌ها تمایز قایل شوند، در حالی که بین این دو تفاوت فراوانی وجود دارد. ذات الهی و حقیقت خدا هرگز به ذهن در نمی‌آید، ولی تصور آن قابل بحث و بررسی است. بر همین اساس است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند؛ خداوند عقل‌ها را از شناخت خویش به اندازه‌ای که واجب است منع نکرده است، هر چند عقل‌ها را به کنه معرفتش و تحدید صفاتش راه نداده است.[۵]

وجود خداوند از قبیل مفاهیم ثانوی فلسفی

مفاهیمی که وجود خارجی قابل مشاهده ندارند و به اصطلاح از قبیل مفاهیم ثانوی فلسفی مثل بی‌نهایت، نامحدود، وجود، امکان، وجوب، هستند و یا حتی مفاهیم عدمی که اصلاً وجود ندارند، مثل شریک خداوند، قابل بحث و استدلال هستند و در فلسفه در مورد آن‌ها صحبت می‌شود. مفهوم واجب الوجود نیز که به خداوند بر می‌گردد از همین مفاهیم است.

عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند

اثبات خداوند با استفاده از مفاهیم و آموزه‌های وحیانی، کاری ناصحیح است و انسان گرفتار دور می‌شود؛ زیرا حجیت وحی، مبتنی بر این است که خدایی را بپذیریم و سپس برای آن خدا پیامبری را اثبات کنیم و بعد آن پیامبر را معصوم بدانیم و سپس گفته‌های آن پیام‌آور را قبول کنیم. روشن است که نمی‌توان با تکیه بر سخنان پیامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذیرفت.



مطالعه بیشتر

  • اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، مرتضی مطهری.
  • توحید، مرتضی مطهری.

منابع

  1. رک: چمران، مصطفی، انسان و خدا، تهران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۷، ص۵۳–۷۸.
  2. رک: جوادی آملی، عبدالله، شناخت‌شناسی در قرآن؛ تهران؛ مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۷۲، ص۲۰۷–۲۱۷.
  3. رک: جوادی آملی، عبدالله؛ تبیین براهین اثبات خدا؛ قم؛ نشر اسراء؛ ۱۳۷۸؛ ص۱۲۴–۱۲۸.
  4. در این زمینه رک: الطبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج؛ تحقیق: سید محمد باقر الخرسان؛ بیروت؛ دار النعمان؛ ص۲۰–۲۴؛ و نیز کلینی؛ محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تحقیق: علی اکبر غفاری؛ تهران؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص۷۲–۸۲.
  5. نهج‌البلاغه؛ صبحی صالح، خطبه ۴۹.