کفر یزید: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|امام حسین}} | |||
اعمال خلاف شرع [[یزید]] و آلوده بودن او به [[گناه|گناهان]] مختلف از مسلمات تاریخی دانسته شده است و عالمان [[شیعه]] و [[سنی]] بر آن اتفاق نظر داشته و او را مستحق [[لعن]] دانستهاند؛ طبق شواهد تاریخی برخی از [[صحابه پیامبر(ص)]] او را فردی فاسق و اهل گناه دانستهاند. برخی از منابع نیز به اقرار یزید پیرامون فسق و فجور و حتی اقرار به [[کفر|کفرش]] اشاره کردهاند. | |||
برخی از [[مسلمان|مسلمانان]] نیز با مشاهده فسق و فجور یزید پیمان خود را با شکسته و او را مورد لعن قرار دادند و حتی استاندارش را از [[مدینه]] اخراج کردند. | |||
تهدیدها و نیرنگهای [[معاویه]] برای جانشینی یزید و زیرپا گذاشتن معاهده خود با [[امام حسن(ع)]] در منابع بازتاب داشته است. | |||
== فسق و فجور یزید == | == فسق و فجور یزید == | ||
خط ۱۱: | خط ۱۷: | ||
گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب مینوشاند و از حرکات وی میخندید.<ref>فقیهی، «بنیامیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref> وی بوزینهاش را در مجالس شراب و لهو و لعب میآورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی میکرد.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> گفته شده است که در دوران یزید مردم بهطور رسمی شراب میخوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.<ref>مسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.</ref> | گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب مینوشاند و از حرکات وی میخندید.<ref>فقیهی، «بنیامیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref> وی بوزینهاش را در مجالس شراب و لهو و لعب میآورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی میکرد.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> گفته شده است که در دوران یزید مردم بهطور رسمی شراب میخوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.<ref>مسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.</ref> | ||
[[امام حسین(ع)]] و برخی [[صحابه پیامبر(ص)]] به صراحت او را [[فاسق]] و اهل [[گناه]] خواندهاند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> تاریخنویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهلسنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانستهاند.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰–۹۱.</ref> | [[امام حسین(ع)]] و برخی [[صحابه پیامبر(ص)]] به صراحت او را [[فاسق]] و اهل [[گناه]] خواندهاند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> یکی از شواهد بر شرابخواری و فاسق بودن یزید سخنان [[امام حسین(ع)]] در مجلس ولید بن عتبه (فرماندار استاندار مدینه از طرف معاویه و یزید) است که حضرت خطاب به ولید بن عتبه فرمود: یزید مردی است شرابخوار و کشنده افراد بیگناه (و پاک) و مردی است که بهطور آشکار فسق و فجور و فساد میکند.<ref>یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۴.</ref> | ||
تاریخنویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهلسنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانستهاند.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰–۹۱.</ref> | |||
=== اقرار به فسق و فجور === | === اقرار به فسق و فجور === | ||
خط ۱۹: | خط ۲۷: | ||
=== اقرار به کفر === | === اقرار به کفر === | ||
برخی منابع جملات کفرآمیزی از یزید به ثبت رساندهاند و حتی در برخی مواقع بهصراحت اظهار کفر و رسالت [[پیامبر(ص)]] را انکار | برخی منابع جملات کفرآمیزی از یزید به ثبت رساندهاند و حتی در برخی مواقع بهصراحت اظهار کفر کرد و رسالت [[پیامبر(ص)]] و نازل شدن وحی الهی بر او را انکار نمود. وقتی سر امام حسین(ع) را جلوی او گذاشتند، با چوب خیزران به سر مبارک زد و اشعاری را به زبان آورد که در دو بیت آخرش چنین گفت: بنیهاشم (محمد) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری به او رسید. من از قبیله خود نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، آنچه که او درباره پدران من انجام داد.<ref>تذکرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاریخ، ج۶، ص۱۲.</ref> | ||
== بیعتشکنی مسلمانان و لعن یزید == | == بیعتشکنی مسلمانان و لعن یزید == | ||
تمامی مورخین به خصوص سبط بن جوزی از علماء معروف [[اهلسنت]] است در کتاب تذکره الخواص مینویسد: در سال ۶۲ق جماعتی از [[مدینه]] به [[شام]] رفتند، وقتی از اعمال و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را [[لعن]] کردند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان را از شهر بیرون نمودند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که او مرد بیدینی است که با مادرها و دختر و خواهرهایش نزدیکی (زنا) مینماید و شراب میخورد و نماز نمیخواند و اولاد پیغمبران را میکشد.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۶۳.</ref> | تمامی مورخین به خصوص سبط بن جوزی از علماء معروف [[اهلسنت]] است در کتاب تذکره الخواص مینویسد: در سال ۶۲ق جماعتی از [[مدینه]] به [[شام]] رفتند، وقتی از اعمال و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را [[لعن]] کردند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان را از شهر بیرون نمودند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که او مرد بیدینی است که با مادرها و دختر و خواهرهایش نزدیکی (زنا) مینماید و شراب میخورد و نماز نمیخواند و اولاد پیغمبران را میکشد.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۶۳.</ref> | ||
== بیعت اجباری برای یزید == | == بیعت اجباری برای یزید == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۷: | ||
شیخ صدوق در کتاب آمالی از امام سجاد(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید، یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کردهام، شهرها را برای تو مطیع نمودهام (و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال، بزرگسالان و شخصیتها را رام کردم و از آنها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که میترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتاند از: عبدالله بن عمر بن خطاب، عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.»<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.</ref> | شیخ صدوق در کتاب آمالی از امام سجاد(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید، یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کردهام، شهرها را برای تو مطیع نمودهام (و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال، بزرگسالان و شخصیتها را رام کردم و از آنها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که میترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتاند از: عبدالله بن عمر بن خطاب، عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.»<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.</ref> | ||
[[شهید مطهری]] مینویسد: یکی از شرایطی که در [[صلحنامه امام حسن(ع)]] با معاویه منعقد شده بود، واگذاری حکومت و عدم اختیار در تعیین جانشین پس از خود بود؛ اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که | [[شهید مطهری]] مینویسد: یکی از شرایطی که در [[صلحنامه امام حسن(ع)]] با معاویه منعقد شده بود، واگذاری حکومت و عدم اختیار در تعیین جانشین پس از خود بود؛ اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که مانع خروج خلافت از خاندانش شود و به گفته مورخین خلافت را به شکل سلطنت درآورد؛ بنابراین او صریحاً همه صلحنامه را زیر پا گذاشت و درنهایت امام حسن(ع) را مسموم کرد و به [[شهادت]] رساند.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۲، ص۱۶.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹
یزید شارب الخمر و تارک الصلوهَ و فاسق نبود، بلکه ملازم با سنّت و مواظب بر نماز و اعمال خیر بود و معاویه، یزید را بر مردم تحمیل نکرد؛ بلکه فقط در ولایتعهدی او کوشید و مردم غیر از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر خودشان با او بیعت نمودند؟
اعمال خلاف شرع یزید و آلوده بودن او به گناهان مختلف از مسلمات تاریخی دانسته شده است و عالمان شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر داشته و او را مستحق لعن دانستهاند؛ طبق شواهد تاریخی برخی از صحابه پیامبر(ص) او را فردی فاسق و اهل گناه دانستهاند. برخی از منابع نیز به اقرار یزید پیرامون فسق و فجور و حتی اقرار به کفرش اشاره کردهاند.
برخی از مسلمانان نیز با مشاهده فسق و فجور یزید پیمان خود را با شکسته و او را مورد لعن قرار دادند و حتی استاندارش را از مدینه اخراج کردند.
تهدیدها و نیرنگهای معاویه برای جانشینی یزید و زیرپا گذاشتن معاهده خود با امام حسن(ع) در منابع بازتاب داشته است.
فسق و فجور یزید
اعمال نامشروع یزید از واضحات و مسلمات تاریخی دانسته شده و او را جوانی آلوده به گناه دانستهاند که علناً دستورات اسلام را زیر پای میگذاشت. طبق پارهای از گزارشها، یزید خوشگذران و هوسباز بود و به صورت آشکار شراب مینوشید و در این کار زیادهروی میکرد.[۱] بلاذری او را نخستین خلیفهای دانسته که آشکارا شراب مینوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه میداشت و سگها و خروسها را برای لذتبردن به جنگ همدیگر وامیداشت.[۲] مسعودی در کتاب مروج الذهب[۳] و سبط بن جوزی در کتاب تذکره الخواص،[۴] یزید را همصحبت بازها، سگهای شکاری، بوزینهها و شرکتکننده در مجالس شراب معرفی کردهاند. ترک نماز، رقص، اشتغال به لهو و لعب از دیگر اعمال خلاف شرع یزید دانسته شده است و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارها میشد.
گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب مینوشاند و از حرکات وی میخندید.[۵] وی بوزینهاش را در مجالس شراب و لهو و لعب میآورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی میکرد.[۶] گفته شده است که در دوران یزید مردم بهطور رسمی شراب میخوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.[۷]
امام حسین(ع) و برخی صحابه پیامبر(ص) به صراحت او را فاسق و اهل گناه خواندهاند.[۸] یکی از شواهد بر شرابخواری و فاسق بودن یزید سخنان امام حسین(ع) در مجلس ولید بن عتبه (فرماندار استاندار مدینه از طرف معاویه و یزید) است که حضرت خطاب به ولید بن عتبه فرمود: یزید مردی است شرابخوار و کشنده افراد بیگناه (و پاک) و مردی است که بهطور آشکار فسق و فجور و فساد میکند.[۹]
تاریخنویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهلسنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانستهاند.[۱۰]
اقرار به فسق و فجور
در برخی گزارشها یزید نیز به فسق و فجور خود اشاره کرده است. در گزارشی آمده است که یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) سر سفره شراب نشست و در حالی که عبیدالله بن زیاد در طرف راست او نشسته بود، شعری سرود که در آن از ساقی شراب درخواست جام شراب کرد و از ابن زیاد بابت به شهادت رساندن امام حسین(ع) تقدیر نمود.
یزید در یکی از اشعار دیگرش که در مراسم شرابخوری سروده بود از دوستان همپیالهاش خواست تا با گوش دادن به موسیقی شراب بنوشند و مسائل معنوی را کنار بگذارند. او در ادامه نغمههای تار را به صدای اذان و شراب را به حوریان بهشتی ترجیح میدهد.[۱۱]
اقرار به کفر
برخی منابع جملات کفرآمیزی از یزید به ثبت رساندهاند و حتی در برخی مواقع بهصراحت اظهار کفر کرد و رسالت پیامبر(ص) و نازل شدن وحی الهی بر او را انکار نمود. وقتی سر امام حسین(ع) را جلوی او گذاشتند، با چوب خیزران به سر مبارک زد و اشعاری را به زبان آورد که در دو بیت آخرش چنین گفت: بنیهاشم (محمد) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری به او رسید. من از قبیله خود نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، آنچه که او درباره پدران من انجام داد.[۱۲]
بیعتشکنی مسلمانان و لعن یزید
تمامی مورخین به خصوص سبط بن جوزی از علماء معروف اهلسنت است در کتاب تذکره الخواص مینویسد: در سال ۶۲ق جماعتی از مدینه به شام رفتند، وقتی از اعمال و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را لعن کردند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان را از شهر بیرون نمودند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که او مرد بیدینی است که با مادرها و دختر و خواهرهایش نزدیکی (زنا) مینماید و شراب میخورد و نماز نمیخواند و اولاد پیغمبران را میکشد.[۱۳]
بیعت اجباری برای یزید
بیعت گرفتن برای یزید یکی از بدعتهایی دانسته شده که معاویه برای اولین بار در حکومت اسلامی انجام داد. او برای این کار به حجاز رفت و مخالفان را سخت تهدید نمود و با انواع نیرنگها؛ ولیعهدی یزید را در ظاهر تثبیت کرد. حتی گفته شده است که یکی از مخالفان ولایتعهدی یزید، عایشه بود که معاویه با نقشهای در اواخر شب، او را به چاه انداخت و کُشت ولی وانمود کرد که او خودش به چاه افتاده است.[۱۴]
شیخ صدوق در کتاب آمالی از امام سجاد(ع) روایت کرده که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید، یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کردهام، شهرها را برای تو مطیع نمودهام (و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال، بزرگسالان و شخصیتها را رام کردم و از آنها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که میترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتاند از: عبدالله بن عمر بن خطاب، عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.»[۱۵]
شهید مطهری مینویسد: یکی از شرایطی که در صلحنامه امام حسن(ع) با معاویه منعقد شده بود، واگذاری حکومت و عدم اختیار در تعیین جانشین پس از خود بود؛ اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که مانع خروج خلافت از خاندانش شود و به گفته مورخین خلافت را به شکل سلطنت درآورد؛ بنابراین او صریحاً همه صلحنامه را زیر پا گذاشت و درنهایت امام حسن(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۱۶]
منابع
- ↑ «فقیهی، بنیامیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۹۷.
- ↑ مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱
- ↑ سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰
- ↑ فقیهی، «بنیامیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ مسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰–۹۱.
- ↑ سبط ابن الجوزی، تذکرهَ الخواص، ص۲۶۱.
- ↑ تذکرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاریخ، ج۶، ص۱۲.
- ↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۶۳.
- ↑ بهایی، کامل بهایی، ص۴۵۶، فصل ۱۶، باب ۲۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۲، ص۱۶.