تقرب الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Shahroudi صفحهٔ نزدیکی خدا به بنده را به تقرب الهی منتقل کرد)
 
(۷۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اگر خداوند از رگ گردن نزدیک‌تر است، جمله دعای ابوحمزه ثمالی که فرموده‌ است {{متن عربی|أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ}} مسافت این‌جا چه معنی دارد؟
نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می‌شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[آیات قرآن]] و روایات [[معصومین(ع)]] تعبیرات گوناگونی در رابطه با ارتباط خدا با بندگان را بیان نموده‌اند، از باب نمونه در سه جای قرآن نسبت به خدا تعبیر {{قرآن|... بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>آل عمران/آیه ۱۵ و ۲۰؛ غافر/۴۴.</ref> خدا (به امور) بندگان بینا است، و چندین مورد هم {{قرآن|بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ}}<ref>بقره/۱۱۰، ۲۳۳، ۲۳۷ و ۲۶۵.</ref> خداوند به اعمال شما بینا است. همچنین کلمه «قریب» در مورد خداوند در قرآن زیاد استعمال شده‌است؛ مثلاً در سوره مبارکه بقره چنین آمده‌است: {{قرآن|وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَه الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ|ترجمه=هنگامی بندگان من از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم|سوره=بقره|آیه=۱۸۶}} و در سوره هود می‌فرماید: {{قرآن|فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ|ترجمه=از او آمرزش بطلبید سپس به سوی او بازگردید که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک و اجابت کننده (خواسته‌های آنها) است|سوره=هود|آیه=۶۱}}، و در سوره سبأ آمده: {{قرآن|إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ|ترجمه=او شنوای نزدیک است|سوره=سبأ|آیه=۵۰}}.
{{درگاه|واژه‌ها|قرآن}}
'''تقرب بنده به خدا''' همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق می‌شود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به [[خدا]] نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در [[قرآن کریم]] و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می‌باشد.


مقابل قریب، کلمه بعید است که موارد مختلفی از این ماده در قرآن آمده، مثلاً در سوره بقره آیه ۱۷۶: {{قرآن|لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ|ترجمه=در شکافی عمیق قرار دارند}} و در سوره ابراهیم، آیه ۳: {{قرآن|أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ|ترجمهآنها در گمراهی دوری هستند}}. مقصود در این موارد، دور بودن مکانی نیست بلکه مراد، دور بودن از حقیقت و رحمت و لطف و فیوضات الهی است.
== <small>قُرب حقیقی و قُرب مجازی</small> ==


با توجه به آیات ذکر شده مشخص می‌شود که مقصود از «بینا بودن» و «نزدیک بودن»، معنای ظاهری این الفاظ که در اذهان ما وجود دارد نیست، چون که معنای ظاهری «دیدن» این است که به وسیله چشم صورت می‌گیرد و لازمه چشم داشتن این است که صاحب چشم دارای جسم باشد، همچنین معنای ظاهری «نزدیک بودن» این است که دو چیز از نظر مکانی فاصله بین آنها کم شود که لازمه آن نیز جسم بودن است، در حالی که طبق اعتقادات ما و دلالت ادله عقلی، خداوند سبحان جسم نیست، تا با چشم خود ببیند و به انسان‌ها نزدیک شود، پس مراد از بینا بودن و نزدیک بودن این است که خداوند احاطه علمی کامل نسبت به بندگان دارد و از احوالات آنها آگاهی دارد و حتی از درون انسان‌ها نیز خبر دارد.
قرب و بُعد به دو نوع تقسیم می‌شود: حقیقی و اعتباری. قرب و بُعد حقیقی، به مفهوم فاصله فیزیکی در جهان واقعی است. برای نمونه، حرکت فردی از شهر قم به سوی تهران منجر به نزدیک‌تر شدن حقیقی او به تهران می‌شود. در این حالت، نزدیکی به شکل واقعی و قابل اندازه‌گیری تحقق می‌یابد. در مقابل، قرب و بُعد اعتباری یا قراردادی، بر اساس توافقات اجتماعی و مفاهیم غیرمادی تعریف می‌شود. برای مثال، اگر گفته شود که "علی به مدیر سازمان نزدیک‌تر از سایر کارکنان است"، این نزدیکی به معنای نزدیکی فیزیکی نیست. بلکه بیانگر موقعیت، اعتبار، یا ارتباط قوی‌تر علی با مدیر است. این نوع قرب، مفهومی نمادین و مجازی است که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی کاربرد دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=57 تا 60|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولاءها و ولایت ها|عنوان کتاب=ولاءها و ولایت ها|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=86 تا 88|مکان=تهران}}</ref>


[[امام سجاد(ع)]] در [[دعای ابوحمزه ثمالی]] به خدا عرض می‌کند که: {{متن عربی|أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ}} یعنی کسی که به سوی تو حرکت نماید و کوچ کند فاصله معنوی بین او تا رسیدن به رحمت بی‌منتهای تو نزدیک می‌شود و مقصود از نزدیکی و دوری انسان از خداوند، نزدیکی و دوری معنوی است نه مسافت مکانی. خداوند در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ|ترجمه=ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم|سوره=ق|آیه=۱۶}}، این مثلی است که خدا برای علم او به احوال آدمی بیان کرده ‌است و از باب تشبیه و مبالغه است و این نزدیکی به انسان به علم و قدرت است نه به مکان و مسافت.
== <small>نزدیکی بنده به خدا</small> ==
نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می‌شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می‌کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می‌شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می‌کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=60 و 61|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولاءها و ولایت ها|عنوان کتاب=ولاءها و ولایت ها|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=86 تا 88|مکان=تهران}}</ref>


بنابراین خداوند همیشه به انسان‌ها نزدیک است یعنی کاملاً از احوالات او خبر دارد، اما نزدیک شدن انسان‌ها به خدا و نزدیکی معنوی آنان به اعمال و رفتار خودشان بستگی دارد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، انتشارات اسراء، ج۱۸، ص۵۱۸.</ref>
عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات [[شریعت]] و [[دین]] الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می‌شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسة الاعلمی للمطبوعات|جلد=2|صفحه=112|مکان=قم}}</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}


== برای مطالعهٔ بیشتر ==
== <small>نزدیکی خدا به بنده</small> ==
* تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، انتشارات اسراء، قم، ج۱۸، ص۵۱۸.
نزدیکی خداوند به بندگان از نوع قرب حقیقی و واقعی است، اما این نزدیکی، مادی و جسمانی نیست، زیرا خداوند ذاتاً مادی نمی‌باشد. مفهوم این نزدیکی در احاطه کامل الهی به مخلوقات و تسلط مطلق او بر وجود آن‌ها معنا می‌شود. به این ترتیب، خداوند از هر نظر به بندگانش نزدیک‌تر از خودشان به خودشان است. این نوع قرب، بیانگر اشراف مطلق خداوند به وجود، افعال، و نیات مخلوقات است. به عبارت دیگر، خداوند به همه امور آگاه و محیط است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دایره علم و اراده او خارج نیست. در قرآن کریم، آیاتی به این مضمون اشاره دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ|ترجمه=ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم|سوره=ق|آیه=۱۶}}. مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=18|صفحه=347|مکان=قم}}</ref>
* اخلاق در قرآن، حضرت آیت الله مصباح یزدی، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، ج۱، ص۲۷۲ الی ۳۰۰.
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ|ترجمه=و ما به او از شما نزدیک‌تریم، ولی نمی‌بینید|سوره=واقعه|آیه=۸۵}}. این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=19|صفحه=139|مکان=قم}}</ref>
{{پایان مطالعه بیشتر}}
# {{قرآن|وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ|ترجمه=و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)|سوره=انفال|آیه=24}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=9|صفحه=47|مکان=قم}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۱: خط ۳۰:
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
  | شناسه =-
  | شناسه = شد
  | تیترها =شد
  | عکس = <!--خالی | شد-->
  | ویرایش =شد
  | درگاه = شد
  | لینک‌دهی =شد
  | ادبیات = شد
  | ناوبری =
  | پیوند = شد
  | نمایه =
  | ناوبری = <!--خالی | شد-->
  | تغییر مسیر =
  | تغییرمسیر = <!--خالی | شد-->
  | ارجاعات =
  | ارجاعات = شد
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی = شد
  | تکمیل =
  | ارزیابی کیفی = <!--خالی | شد-->
  | اولویت =ج
  | اولویت = ب
  | کیفیت =ج
  | کیفیت = متوسط
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۵

سؤال

نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می‌شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
درگاه قرآن.png


تقرب بنده به خدا همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق می‌شود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در قرآن کریم و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می‌باشد.

قُرب حقیقی و قُرب مجازی

قرب و بُعد به دو نوع تقسیم می‌شود: حقیقی و اعتباری. قرب و بُعد حقیقی، به مفهوم فاصله فیزیکی در جهان واقعی است. برای نمونه، حرکت فردی از شهر قم به سوی تهران منجر به نزدیک‌تر شدن حقیقی او به تهران می‌شود. در این حالت، نزدیکی به شکل واقعی و قابل اندازه‌گیری تحقق می‌یابد. در مقابل، قرب و بُعد اعتباری یا قراردادی، بر اساس توافقات اجتماعی و مفاهیم غیرمادی تعریف می‌شود. برای مثال، اگر گفته شود که "علی به مدیر سازمان نزدیک‌تر از سایر کارکنان است"، این نزدیکی به معنای نزدیکی فیزیکی نیست. بلکه بیانگر موقعیت، اعتبار، یا ارتباط قوی‌تر علی با مدیر است. این نوع قرب، مفهومی نمادین و مجازی است که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی کاربرد دارد.[۱][۲]

نزدیکی بنده به خدا

نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می‌شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می‌کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می‌شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می‌کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.[۳][۴]

عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات شریعت و دین الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می‌شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.[۵]

نزدیکی خدا به بنده

نزدیکی خداوند به بندگان از نوع قرب حقیقی و واقعی است، اما این نزدیکی، مادی و جسمانی نیست، زیرا خداوند ذاتاً مادی نمی‌باشد. مفهوم این نزدیکی در احاطه کامل الهی به مخلوقات و تسلط مطلق او بر وجود آن‌ها معنا می‌شود. به این ترتیب، خداوند از هر نظر به بندگانش نزدیک‌تر از خودشان به خودشان است. این نوع قرب، بیانگر اشراف مطلق خداوند به وجود، افعال، و نیات مخلوقات است. به عبارت دیگر، خداوند به همه امور آگاه و محیط است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دایره علم و اراده او خارج نیست. در قرآن کریم، آیاتی به این مضمون اشاره دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم(ق:۱۶). مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.[۶]
  2. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ؛ و ما به او از شما نزدیک‌تریم، ولی نمی‌بینید(واقعه:۸۵). این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.[۷]
  3. ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)(انفال:24).[۸]

منابع

  1. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۵۷ تا ۶۰.
  2. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  3. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۶۰ و ۶۱.
  4. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  5. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. قم: موسسة الاعلمی للمطبوعات. ص. ۱۱۲.
  6. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۸. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۳۴۷.
  7. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۱۳۹.
  8. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۴۷.