نام مکانهای ذکر شده در قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۶
در قرآن کریم به چه مکانهایی اشاره شده است؟
در جواب باید گفت: اماکنی که در قرآن کریم آمده است، از دو بعد مورد بررسی قرار میگیرد: اوّل: اماکنی که برای ما محسوس و قابل مشاهده است و آثار آن را در دنیا میبینیم. دوّم: اماکنی که برای ما غیرمحسوس یا به عبارتی اماکن بهشتی که در قرآن به کار رفته است.
اول ـ اماکن دنیوی است که اینها در قرآن کریم، بسیار زیاد است و به بخشهای مختلفی تقسیم میشود که بهطور اجمالی به آنها میپردازیم:
۱ ـ شهرها.
۲ ـ مساجد.
۳ ـ سرزمینها.
۴ ـ رودخانهها و دریاها.
۵ ـ کوهها.
۱ ـ شهرها
از جمله شهرهایی که بهطور واضح در قرآن کریم، به کار رفته است به موارد زیر تقسیم میگردد:
الف ـ روم، در سورهٔ مبارکهٔ روم، میفرماید: ﴿غُلِبَتِ الرُّوم﴾[۱] رومیان شکست خوردند و مغلوب شدند.
ب ـ مصر، این نام در دو جای قرآن کریم، آمده است، سورهٔ بقره، میفرماید: ﴿... اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ …﴾[۲] و مورد بعدی در سورهٔ یونس ﴿... أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتًا وَاجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ …﴾[۳]
ج ـ بابل، در سورهٔ بقره، میفرماید: ﴿... وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ …﴾[۴]
د ـ بَکَّه (نام دیگر مکّه) در سورهٔ آل عمران، میفرماید: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّه مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ﴾[۵] اوّلین خانهای که برای مردم قرار داده شد همان است که در سرزمین مکّه است که پربرکت و مایهٔ هدایت جهانیان است.» و البتّه خود خانهٔ خدا در آیات متعدّدی به صورت کنایهای به کار رفته است. به عنوان مثال در سورهٔ مبارکهٔ آل عمران آیهٔ ۹۷ مشاهده میشود.
هـ ـ مدینه، در سورهٔ منافقین، میفرماید: ﴿یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَه …﴾[۶] و موارد دیگر.
۲ ـ مساجد
اسامی چند مسجد در قرآن کریم، بهطور واضح به کار رفته که به آنها اشاره میشود:
الف ـ مسجدالحرام به طوری که ۱۳ بار در قرآن کریم، آمده است؛ از جمله در سورهٔ مبارکهٔ بقره آیات شریفهٔ ۱۴۴، ۱۴۹، ۱۵۰ و ۲۱۷. مائده، ۲، انفال، ۳۴، توبه، ۱۹، اسراء، ۱ و موارد دیگر.
ب ـ مسجد الاقصی بهطور مشهورتر در سورهٔ اسراء، میفرماید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴾.[۷]
ج ـ مسجد ضرار، در سورهٔ توبه، میفرماید: ﴿وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا …﴾[۸]
۳ ـ سرزمینها
الف ـ سرزمین مَدْیَن}}[۹] در سورهٔ قصص آیهٔ ۲۳ میفرماید: ﴿وَلَمّا وَرَدَ ماءً مَدْیَنَ…﴾
ب ـ سرزمین احقاف،[۱۰] در سورهٔ احقاف آیهٔ ۲۱ میفرماید: ﴿وَاذْکُرْ أفاعادٍ اِذْ اَنْذَر قَوْمَهُ ما الأحْقافِ وقد خَلَتِ النُّدُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ…﴾ برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل ازاو در گذشتههای دور و نزدیک آمده بودند.»
۴ ـ رودخانهها و دریاها
الف ـ از جمله رود معروف که امروز هم این رود وجود دارد، رود نیل است که در سورهٔ طه به کار رفته است؛ آنجا که میفرماید: ﴿أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ …[۱۱] او را در صندوقی بیفکن و آن صندوق را به دریا بینداز تا دریا آن را به ساحل افکند؛ که منظور رود نیل است.
ب ـ مجمع البحرین، در سورهٔ کهف آیهٔ ۶۱ به صورت «مجمع» به کار رفته است که مفسران آن را تعبیر به مجمع البحرین یعنی محل تلاقی دو دریا ذکر میکنند﴾.[۱۲] و مواردی از این قبیل که در قرآن وجود دارد.
۵ ـ کوهها
اسامی چندین کوه در قرآن آمده است که به اعم آنها پرداخته میشود:
الف ـ غار کهف، در سورهٔ مبارکهٔ کهف آیات ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶ و ۲۵ به کار رفته است و منظور از اسم کهف غار و کوه میباشد.
ب ـ کوه طور، که در چند جای قرآن به کار رفته از آن جمله، سورهٔ مبارکهٔ نساء آیهٔ ۱۵۴، مؤمنون آیهٔ ۲۰، تین آیهٔ ۲.
ج ـ کوه صفا و مروه، که در سورهٔ مبارکهٔ بقره، میفرماید: {{قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَه مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ …[۱۳]
دوم: اماکنی که برای ما غیر محسوس و در واقع اماکن بهشتی است که در قرآن کریم آمده است که؛ ۲۱ نام ذکر شده که به آنها اشاره میشود:
الف ـ جنات:
۱ ـ جنات عدن، توبه، ۷۴.
۲ ـ جناتِ الفردوس، کهف آیهٔ ۱۰۷.
۳ ـ جنات المَأوی، سجده، ۱۹.
۴ ـ جنات النعیم، مائده، ۶۵.
۵ ـ جنه الخلد، فرقان، ۱۵.
۶ ـ جنه الماوی، نجم آیات ۱۳ و ۱۵.
۷ ـ جنهٍ عالیه، حاقّه آیات ۲۱ و ۲۲.
۸ ـ جنهُ نعیم، واقعه، ۸۹. ۹ ـ حسنی، نساء، ۹۵.
۱۰ ـ الدارُ الاخره، قصص، ۸۳.
۱۱ ـ دارُالسّلام، انعام، ۱۲۷.
۱۲ ـ دارُ القرار، غافر. ۳۹.
۱۳ ـ دارُ المتقین، نمل، ۳۰.
۱۴ ـ دارُ المقُامه، فاطر، ۳۵.
۱۵ ـ روضات الجنّات، شوری، ۲۲.
۱۶ ـ طُوبی، رعد، ۲۹.
۱۷ ـ علیّون، مطففین، ۱۸.
۱۸ ـ فردوس، مؤمنون، ۱۱.
۱۹ ـ فضل، مؤمنون ۱۱. مفسران فضل را بهشت دانستهاند.
۲۰ ـ عین، واقعه، ۲۷. بسیاری از مفسرین مراد از عین را بهشت دانستهاند.[۱۴]
معرفی منابع جهت مطالعهٔ بیشتر
۱ ـ دکتر محمود رامیار، تاریخ قرآن کریم، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۷۹ ش)، ص۷۷۱–۷۷۵.
۲ ـ پروفسور عباس شوشتری، فرهنگ لغات قرآن، (تهران، انتشارات گنجینه، ۵۹ ش).
۳ ـ الیاس کلانتری، لغات قرآن در تفسیر مجمع البیان، (تهران، انتشارات بیان، ۶۳ ش).
۴ ـ مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، (تهران، انتشارات محیا، ۱۳۷۵ ش).
منابع
- ↑ . روم: ۳۰/۲.
- ↑ . بقره: ۲/۶۱.
- ↑ . یونس: ۳۰/۸۷.
- ↑ . بقره:۲/ ۱۰۲.
- ↑ . آل عمران: ۳/۹۶.
- ↑ . منافقون: ۶۳/۸.
- ↑ ۷. اسراء: ۷/۱.
- ↑ . توبه: ۹/۱۰۷.
- ↑ اسرار، مصطفی، دانستنیهای قرآن، تهران: انتشارات محیا، ۱۳۷۵ ش، ص۱۳۶ و ۱۳۸.
- ↑ همان.
- ↑ طه: ۲۰/۳۹
- ↑ ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳ ش، جلد ۱۲، ص۴۸۰.
- ↑ بقره: ۲/۱۵۸.
- ↑ خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامهٔ علوم قرآنی، ج۱، تهران: انتشارات دوستان، ۱۳۷۷، ص۳۹۹ و ۴۰۰.