محافظان انسان در آیه ۱۱ سوره رعد: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در آیهٔ ۱۱ سورهٔ مبارکهٔ رعد مراد از اینکه برای هر چیزی پاسبانی از پیش‌رو و پشت سر گماشته شده است تا او را نگهبانی کنند، چیست؟
مراد از محافظان انسان در آیه ۱۱ سوره رعد چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|قرآن}}


در آیهٔ ۱۱ سورهٔ رعد آمده است: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»؛ «برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [حوادث غیر حتمی‏] حفظ می‌کنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت».
مراد از محافظان انسان در آیه ۱۱ [[سوره رعد]]، [[فرشتگان|فرشتگانی]] هستند که از طرف [[خدا]] مأموریت دارند [[انسان]] را در حوادث محافظت کنند. البته این فرشتگان در حوادثی که [[قضا و قدر|قدر الهی]] بر انجام آن تعلق گرفته، انسان را محافظت نمی‌کنند.
ضمیرهای چهارگانه «هاء»: «لَهُ»؛ «یَدَیْهِ»؛ «خَلْفِهِ» و «یَحْفَظُونَهُ» همه به یک مرجع برمی‌گردند و قبل از این ضمائر کلمه‌ای که شایستگی و تناسب مرجعیت هر چهار ضمیر را داشته باشد نیست به جز کلمه موصول: «مَنْ» که در آیه قبل قرار داشت: «سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ»؛ «برای او یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند و کسانی که شبانگاه مخفیانه حرکت می‌کنند، یا در روشنایی روز»؛ منظور از «مَنْ» همان انسان است که خداوند در جمیع احوالش از او با خبر است و همین انسان که معقباتی در پیش رو و پشت سر دارد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهٔ: محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۴ ش، ج‏۱۱، ص۴۲۰.</ref>


تعقیب به معنای آمدن یا آوردن بعد از آن است، منتها با این حال به نظر می‌رسد که «معقبات از پیش رو»، معنا نداشته باشد، چون گفتیم معنای معقب، چیزی است که از دنبال و پشت سر انسان بیاید، پس ناگزیر باید آدمی را چنین تصور کرد که در راهی می‌رود و معقبات، دورش می‌چرخند و اتفاقاً خداوند از این راه هم خبر داده و فرموده است:
== متن آیه ==
«یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»<ref>انشقاق/ ۶.</ref>؛ «ای انسان! غافل مباش از آن روزی که با هر رنج و مشقت که در راه اطاعت و عبادت حق بکوشی عاقبت به حضور پروردگار خود می‌روی و به ملاقات او نائل می‌شوی».
{{قرآن بزرگ|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ
«فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»<ref>یس/ ۸۳.</ref>؛ «پس منزّه است خداوندی که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او بازمی‌گردانند».
| سوره = رعد
«یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشاءُ وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ»؛ «هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات می‌کند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرار می‌دهد؛ و شما را به سوی او بازمی‌گردانند».<ref>عنکبوت/ ۳.</ref>
| آیه = ۱۱
بنابراین، برای آدمی که بر حسب این ادله به سوی پروردگارش برمی‌گردد، تعقیب کنندگانی است که از پیش رو و از پشت سر مراقب او هستند.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهٔ: محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۴ ش، ج‏۱۱، ص۴۲۰.</ref>
| ترجمه = برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
}}
 
== شأن نزول ==
براساس روایتی از ابن عباس آیات ۱۰ و ۱۱ سورۀ رعد درباره «اَربَد بن قیس» و «عامر بن طفیل» نازل گردیده است. طبق این روایت این دو نفر قصد داشتند در حمله‌ای غافلگیرانه پیامبر(ص) را بکشند؛ اما هنگام انجام نقشه، هرچه اربد سعی کرد تا شمشیر بکشد موفق نشد و شمشیر او در غلاف ماند. هنگامی که پیامبر(ص) متوجه شد، از خداوند خواست تا مَکر این افراد را به خودشان برگرداند. سپس صاعقه‌ای بر سر اربد فرود آمد و او را سوزاند. عامر فرار کرد و در هنگام فرار پیامبر را تهدید کرد که با سواران و جنگاوران زیادی به سراغ او خواهد آمد. پیامبر در جواب گفت که خداوند او را از این عمل باز خواهد داشت و چندی بعد عامر به طاعون مبتلا شد و مرد.<ref>شرفا، دفع الإرتیاب فی نزول آیات الکتاب، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶.</ref>
 
== منظور از معقبات ==
مفسران بر سر تفسیر واژۀ «مُعَقِّبات» اختلاف نظر دارند؛ زیرا تعقیب کردن هر چیز «از پیش رو» ناممکن است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ۱۳۵۲ ش، ص ۳۰۸-۳۰۹.</ref> می‌توان اقوال مختلف مفسران را در چهار گروه دسته‌بندی کرد:
# منظورِ آیه فرشتگانی است که به دنبال یکدیگر می‌آیند و انسان را از مهلکه‌ها حفظ می‌کنند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰ق، ج۶، ص۴۳۱.</ref> روایتی از امام صادق(ع) موید این نظر است.<ref>علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۶۰.</ref> گفته شده است که نامگذرای این فرشتگان به «معقبات» به این دلیل است که فرشتگان شب بدنبال فرشتگان روز و فرشتگان روز به‌دنبال فرشتگان شب می‌آیند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۱۶-۱۷.</ref>
# منظور آیه فرشتگانی است که اعمال گذشته و آیندۀ انسان را تا وقت مرگ حفظ و ثبت می‌کنند.<ref>کاشانی، تفسیر کبیر، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۹۴.</ref>
# منظور آیه هر سَببی است که خداوند از طریق آن انسان را از خطرات و بلایا حفظ می‌کند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۱۹.</ref> ممکن است به همین دلیل باشد که برخی از مفسران معنای معقبات را پادشاهان و زمامدارانی دانسته‌اند که مردم را بوسیلۀ قوای نظامی و انتظامی خود از شر متجاوزان و ستم‌کاران حفظ می‌کنند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰ق، ج۶، ص۴۳۱.</ref>
# منظور آیه هر امر مادی یا معنوی است که انسان را در طول حیاتش همراهی می‌کند و بر جسم و روح او احاطه دارد، به شکلی که برخی از آن‌ها در پیش روی او قرار گرفته، و بعضی در پشت سر او واقع شده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ۱۳۵۲ ش، ص ۳۰۹.</ref>


== کیستی تعقیب کنندگان ==
== محافظت‌کنندگان ==
خداوند به گروهی از فرشتگان، مأموریت داده که در شب و روز به‌طور متناوب به سراغ انسان بیایند و از پیش رو و پشت سر نگاهبان و حافظ او باشند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج‏۱۰، ص۱۴۳.</ref>
مراد از محافظت‌کنندگان، گروهی از [[فرشتگان|فرشتگانند]] که [[خدا]] به آنها مأموریت داده نگهبان و حافظ [[انسان]] باشند. این فرشتگان، مأموریت دارند شب و روز و به‌طور متناوب سراغ انسان آمده و از جلو و پشت سر، محافظ او باشند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۰، ص۱۴۳؛ همچنین نگاه کنید به طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۱، ص۴۲۰.</ref>  
بدون تردید انسان در زندگی خود در معرض آفات و بلاهای زیادی است، حوادثی از درون و برون، انواع بیماری‌ها، میکرب‌ها، انواع حادثه‌ها و خطراتی که از زمین و آسمان می‌جوشد، انسان را احاطه کرده‌اند، مخصوصاً به هنگام کودکی که آگاهی انسان از اوضاع اطراف خود بسیار ناچیز است و هیچگونه تجربه‌ای ندارد، در هر گامی خطری در کمین او نشسته است و گاه انسان تعجب می‌کند که کودک چگونه از لابلای اینهمه حوادث جان به سلامت می‌برد و بزرگ می‌شود و در میان انبوه محرومیت‌ها، عوامل بیماری و خطرات قرار دارند.
 
اگر براستی در این مسائل بیندیشیم احساس می‌کنیم که نیروی محافظی هست که ما را در برابر حوادث حفظ می‌کند و همچون سپری از پیش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما است.
انسان در زندگی خود دستخوش بلاهای زیادی است. حوادث، بیماری‌ها و دیگر خطرات، انسان را احاطه کرده‌اند، به‌ویژه هنگام کودکی که آگاهی انسان از اطراف خود کم بوده و تجربه‌ای ندارد. به باور برخی، سالم ماندن انسان از کودکی تا بزرگسالی، با وجود محرومیت‌ها، بیماری‌ها و خطرات، نشان از وجود نیروی محافظی دارد.
در بسیاری از مواقع، حوادث خطرناک برای انسان پیش می‌آید و او معجزه‌آسا از آنها رهایی می‌یابد به طوری که احساس می‌کند همه اینها تصادف نیست بلکه نیروی محافظی از او نگهبانی می‌کند.
 
امیر مؤمنان علی «ع» فرمودند: «إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ»؛ «با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می‌کنند، اما هنگامی که مقدرات حتمی فرا رسد او را رها می‌سازند.»<ref>رضی، محمد، نهج البلاغه، قم، هجرت، ۱۴۱۴ ق، ص۵۰۵، حکمت ۲۰۱.</ref>
گاهی حوادث خطرناک برای انسان پیش می‌آید و او معجزه‌آسا از آنها رهایی می‌یابد؛ به‌طوری که احساس می‌کند بر اساس اتفاق نبوده و نیروی محافظی از او نگهبانی کرده است. البته باید توجه داشت بر اساس [[روایتی]] از [[امام علی(ع)]]، با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می‌کنند، اما هنگامی که [[قضا و قدر|مقدراتِ حتمی]] فرا می‌رسد او را رها می‌کنند.<ref>رضی، محمد، نهج البلاغه، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق، ص۵۰۵، حکمت۲۰۱.</ref>
 
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۱ = معارف قرآنی
|شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:فرشتگان]]

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۹

سؤال

مراد از محافظان انسان در آیه ۱۱ سوره رعد چیست؟

درگاه‌ها
درگاه قرآن.png


مراد از محافظان انسان در آیه ۱۱ سوره رعد، فرشتگانی هستند که از طرف خدا مأموریت دارند انسان را در حوادث محافظت کنند. البته این فرشتگان در حوادثی که قدر الهی بر انجام آن تعلق گرفته، انسان را محافظت نمی‌کنند.

متن آیه

شأن نزول

براساس روایتی از ابن عباس آیات ۱۰ و ۱۱ سورۀ رعد درباره «اَربَد بن قیس» و «عامر بن طفیل» نازل گردیده است. طبق این روایت این دو نفر قصد داشتند در حمله‌ای غافلگیرانه پیامبر(ص) را بکشند؛ اما هنگام انجام نقشه، هرچه اربد سعی کرد تا شمشیر بکشد موفق نشد و شمشیر او در غلاف ماند. هنگامی که پیامبر(ص) متوجه شد، از خداوند خواست تا مَکر این افراد را به خودشان برگرداند. سپس صاعقه‌ای بر سر اربد فرود آمد و او را سوزاند. عامر فرار کرد و در هنگام فرار پیامبر را تهدید کرد که با سواران و جنگاوران زیادی به سراغ او خواهد آمد. پیامبر در جواب گفت که خداوند او را از این عمل باز خواهد داشت و چندی بعد عامر به طاعون مبتلا شد و مرد.[۱]

منظور از معقبات

مفسران بر سر تفسیر واژۀ «مُعَقِّبات» اختلاف نظر دارند؛ زیرا تعقیب کردن هر چیز «از پیش رو» ناممکن است.[۲] می‌توان اقوال مختلف مفسران را در چهار گروه دسته‌بندی کرد:

  1. منظورِ آیه فرشتگانی است که به دنبال یکدیگر می‌آیند و انسان را از مهلکه‌ها حفظ می‌کنند.[۳] روایتی از امام صادق(ع) موید این نظر است.[۴] گفته شده است که نامگذرای این فرشتگان به «معقبات» به این دلیل است که فرشتگان شب بدنبال فرشتگان روز و فرشتگان روز به‌دنبال فرشتگان شب می‌آیند.[۵]
  2. منظور آیه فرشتگانی است که اعمال گذشته و آیندۀ انسان را تا وقت مرگ حفظ و ثبت می‌کنند.[۶]
  3. منظور آیه هر سَببی است که خداوند از طریق آن انسان را از خطرات و بلایا حفظ می‌کند.[۷] ممکن است به همین دلیل باشد که برخی از مفسران معنای معقبات را پادشاهان و زمامدارانی دانسته‌اند که مردم را بوسیلۀ قوای نظامی و انتظامی خود از شر متجاوزان و ستم‌کاران حفظ می‌کنند.[۸]
  4. منظور آیه هر امر مادی یا معنوی است که انسان را در طول حیاتش همراهی می‌کند و بر جسم و روح او احاطه دارد، به شکلی که برخی از آن‌ها در پیش روی او قرار گرفته، و بعضی در پشت سر او واقع شده‌اند.[۹]

محافظت‌کنندگان

مراد از محافظت‌کنندگان، گروهی از فرشتگانند که خدا به آنها مأموریت داده نگهبان و حافظ انسان باشند. این فرشتگان، مأموریت دارند شب و روز و به‌طور متناوب سراغ انسان آمده و از جلو و پشت سر، محافظ او باشند.[۱۰]

انسان در زندگی خود دستخوش بلاهای زیادی است. حوادث، بیماری‌ها و دیگر خطرات، انسان را احاطه کرده‌اند، به‌ویژه هنگام کودکی که آگاهی انسان از اطراف خود کم بوده و تجربه‌ای ندارد. به باور برخی، سالم ماندن انسان از کودکی تا بزرگسالی، با وجود محرومیت‌ها، بیماری‌ها و خطرات، نشان از وجود نیروی محافظی دارد.

گاهی حوادث خطرناک برای انسان پیش می‌آید و او معجزه‌آسا از آنها رهایی می‌یابد؛ به‌طوری که احساس می‌کند بر اساس اتفاق نبوده و نیروی محافظی از او نگهبانی کرده است. البته باید توجه داشت بر اساس روایتی از امام علی(ع)، با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می‌کنند، اما هنگامی که مقدراتِ حتمی فرا می‌رسد او را رها می‌کنند.[۱۱]


منابع

  1. شرفا، دفع الإرتیاب فی نزول آیات الکتاب، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶.
  2. طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ۱۳۵۲ ش، ص ۳۰۸-۳۰۹.
  3. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰ق، ج۶، ص۴۳۱.
  4. علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۶۰.
  5. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۱۶-۱۷.
  6. کاشانی، تفسیر کبیر، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۹۴.
  7. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۱۹.
  8. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰ق، ج۶، ص۴۳۱.
  9. طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ۱۳۵۲ ش، ص ۳۰۹.
  10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۰، ص۱۴۳؛ همچنین نگاه کنید به طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۱، ص۴۲۰.
  11. رضی، محمد، نهج البلاغه، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق، ص۵۰۵، حکمت۲۰۱.