تقرب الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جز (Shahroudi صفحهٔ نزدیکی خدا به بنده را به تقرب الهی منتقل کرد)
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=mohammad7576}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟
نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می‌شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها|قرآن}}
'''تقرب بنده به خدا''' همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق می‌شود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به [[خدا]] نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در [[قرآن کریم]] و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می‌باشد.


نزدیکی بنده به خدا به معنای نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه و یا به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در [[قرآن کریم]] و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می باشد.
== <small>قُرب حقیقی و قُرب مجازی</small> ==
== '''<small>قُرب حقیقی و قُرب مجازی</small>''' ==


قُرب و نزدیکی و مقابل آن بُعد و دوری، گاهی حقیقی و خارجی است و گاهی مجازی و قرار دادی است؛ به این معنی که گاهی واقعاً و حقیقتاً دوری و نزدیکی در واقع اتفاق می افتد اما گاهی در واقعیت نزدیک شدن یا دور شدنی اتفاق نمی افتد بلکه افراد [[جامعه]] از روی قرار داد و مجازاً بر اموری نزدیکی یا دوری اطلاق می کنند. نزدیک شدن حقیقی مثل این که شخصی از شهر قم به سمت شهر تهران حرکت کند. هر چه این شخص به سمت تهران حرکت کند، واقعاً و حقیقتاً به تهران نزدیک می شود. نزدیک شدن در این گونه موارد واقعی است. نزدیک شدن قراردادی مثل این که گفته می شود فلان شخص به فلان شخص دیگر نسبت به دیگران نزدیک تر است. مثلاً گفته می شود علی به رئیس فلان سازمان نزدیک تر از بقیه کارکنان این سازمان است. در این موارد نزدیکی به معنای نزدیکی حقیقی و خارجی نیست بلکه صرفاً تعبیری و مجازی است و به این معنی است که علی اعتبار و جایگاه بالاتری نسبت بقیه کارکنان نزد رئیس سازمان دارد.
قرب و بُعد به دو نوع تقسیم می‌شود: حقیقی و اعتباری. قرب و بُعد حقیقی، به مفهوم فاصله فیزیکی در جهان واقعی است. برای نمونه، حرکت فردی از شهر قم به سوی تهران منجر به نزدیک‌تر شدن حقیقی او به تهران می‌شود. در این حالت، نزدیکی به شکل واقعی و قابل اندازه‌گیری تحقق می‌یابد. در مقابل، قرب و بُعد اعتباری یا قراردادی، بر اساس توافقات اجتماعی و مفاهیم غیرمادی تعریف می‌شود. برای مثال، اگر گفته شود که "علی به مدیر سازمان نزدیک‌تر از سایر کارکنان استاین نزدیکی به معنای نزدیکی فیزیکی نیست. بلکه بیانگر موقعیت، اعتبار، یا ارتباط قوی‌تر علی با مدیر است. این نوع قرب، مفهومی نمادین و مجازی است که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی کاربرد دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=57 تا 60|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولاءها و ولایت ها|عنوان کتاب=ولاءها و ولایت ها|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=86 تا 88|مکان=تهران}}</ref>


== <small>نزدیکی بنده به خدا</small> ==
== <small>نزدیکی بنده به خدا</small> ==
نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است. بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.
نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می‌شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می‌کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می‌شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می‌کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آزادی معنوی|عنوان کتاب=آزادی معنوی|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=60 و 61|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ولاءها و ولایت ها|عنوان کتاب=ولاءها و ولایت ها|سال=1376|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|صفحه=86 تا 88|مکان=تهران}}</ref>


عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن او به دستورات شریعت است. یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.
عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات [[شریعت]] و [[دین]] الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می‌شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=موسسة الاعلمی للمطبوعات|جلد=2|صفحه=112|مکان=قم}}</ref>


== <small>نزدیکی خدا به بنده</small> ==
== <small>نزدیکی خدا به بنده</small> ==
نزدیکی خدا به بنده اولاً از نوع نزدیکی حقیقی و واقعی است و ثانیاً نزدیکی واقعی او به بندگان بلکه همه مخلوقات، نزدیکی مادی نیست زیرا خداوند مادی نیست تا نزدیک بودن او مادی باشد. معنای نزدیک بودن خدا به بندگان احاطه و تسلط کامل بر آن ها است. یعنی خداوند بدین جهت به همه مخلوقات قریب است که احاطه و اشراف کامل و همه جانبه بر آن ها دارد. احاطه او به گونه ای است که حتی از خود بندگان و مخلوقات نیز به خودشان نزدیک تر است. برخی از آیاتی که این مطلب از آن ها استفاده می شود عبارتند از:
نزدیکی خداوند به بندگان از نوع قرب حقیقی و واقعی است، اما این نزدیکی، مادی و جسمانی نیست، زیرا خداوند ذاتاً مادی نمی‌باشد. مفهوم این نزدیکی در احاطه کامل الهی به مخلوقات و تسلط مطلق او بر وجود آن‌ها معنا می‌شود. به این ترتیب، خداوند از هر نظر به بندگانش نزدیک‌تر از خودشان به خودشان است. این نوع قرب، بیانگر اشراف مطلق خداوند به وجود، افعال، و نیات مخلوقات است. به عبارت دیگر، خداوند به همه امور آگاه و محیط است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دایره علم و اراده او خارج نیست. در قرآن کریم، آیاتی به این مضمون اشاره دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ|ترجمه=ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم|سوره=ق|آیه=۱۶}}. مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=18|صفحه=347|مکان=قم}}</ref>
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ|ترجمه=ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم|سوره=ق|آیه=۱۶}}. مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=18|صفحه=347|مکان=قم}}</ref>
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ|ترجمه=و ما به او از شما نزدیک‌تریم، ولی نمی‌بینید|سوره=واقعه|آیه=۸۵}}. این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=19|صفحه=139|مکان=قم}}</ref>
# {{قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَٰكِنْ لَا تُبْصِرُونَ|ترجمه=و ما به او از شما نزديك‌تريم، ولى نمى‌بينيد|سوره=واقعه|آیه=85}}. این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=19|صفحه=139|مکان=قم}}</ref>
# {{قرآن|وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ|ترجمه=و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)|سوره=انفال|آیه=24}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=9|صفحه=47|مکان=قم}}</ref>
#{{قرآن|وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ يَحُولُ بَيْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ‌|ترجمه=و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)|سوره=انفال|آیه=24}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|عنوان کتاب=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=1352|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=9|صفحه=47|مکان=قم}}</ref>
 
[[امام سجاد(ع)]] در دعای سحر ماه رمضان که به [[دعای ابوحمزه ثمالی]] معروف است، چنین فرموده‌اند که {{متن عربی|أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ|ترجمه=کوچ‌کننده به سوی تو راهش نزدیک است.}}<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۸۲.</ref> در تفسیر این تعبیر آورده‌اند کسی که به سوی خداوند حرکت نماید فاصله معنوی او تا رسیدن به رحمت خداوند کوتاه می‌شود.
 
 
کلمه «قریب» در مورد خداوند در قرآن استفاده شده است؛ در [[سوره بقره]] آمده: {{قرآن|ترجمه=هنگامی بندگانم از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم؛ دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم.|سوره=بقره|آیه=۱۸۶}} و در [[سوره هود]]: {{قرآن|ترجمه=از او آمرزش بطلبید سپس به سوی او بازگردید که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک و اجابت‌کننده (خواسته‌های آنها) است|سوره=هود|آیه=۶۱}}، و در [[سوره سبأ]]: {{قرآن|إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ|ترجمه=او شنوای نزدیک است|سوره=سبأ|آیه=۵۰}}.
 
مقابل قریب، کلمه بعید است که موارد مختلفی از این ماده در قرآن آمده است. در سوره بقره آیه ۱۷۶: {{قرآن|لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ|ترجمه=در شکافی بعید (عمیق) قرار دارند}} و در سوره ابراهیم، آیه ۳: {{قرآن|أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ|ترجمه=آنها در گمراهی دوری هستند}}. مقصود در این موارد، دور بودن مکانی نیست بلکه مراد، دور بودن از حقیقت و رحمت و لطف و فیوضات الهی است.{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۸: خط ۳۰:
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{ارزیابی
  | شناسه =-
  | شناسه = شد
  | تیترها =-
  | عکس = <!--خالی | شد-->
  | ویرایش =شد
  | درگاه = شد
  | لینک‌دهی =شد
  | ادبیات = شد
  | ناوبری =
  | پیوند = شد
  | نمایه =
  | ناوبری = <!--خالی | شد-->
  | تغییر مسیر =
  | تغییرمسیر = <!--خالی | شد-->
  | ارجاعات =
  | ارجاعات = شد
  | بازبینی =شد
  | ارزیابی کمی = شد
  | تکمیل =
  | ارزیابی کیفی = <!--خالی | شد-->
  | اولویت =ج
  | اولویت = ب
  | کیفیت =ب
  | کیفیت = متوسط
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۵

سؤال

نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می‌شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
درگاه قرآن.png


تقرب بنده به خدا همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق می‌شود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در قرآن کریم و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می‌باشد.

قُرب حقیقی و قُرب مجازی

قرب و بُعد به دو نوع تقسیم می‌شود: حقیقی و اعتباری. قرب و بُعد حقیقی، به مفهوم فاصله فیزیکی در جهان واقعی است. برای نمونه، حرکت فردی از شهر قم به سوی تهران منجر به نزدیک‌تر شدن حقیقی او به تهران می‌شود. در این حالت، نزدیکی به شکل واقعی و قابل اندازه‌گیری تحقق می‌یابد. در مقابل، قرب و بُعد اعتباری یا قراردادی، بر اساس توافقات اجتماعی و مفاهیم غیرمادی تعریف می‌شود. برای مثال، اگر گفته شود که "علی به مدیر سازمان نزدیک‌تر از سایر کارکنان است"، این نزدیکی به معنای نزدیکی فیزیکی نیست. بلکه بیانگر موقعیت، اعتبار، یا ارتباط قوی‌تر علی با مدیر است. این نوع قرب، مفهومی نمادین و مجازی است که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی کاربرد دارد.[۱][۲]

نزدیکی بنده به خدا

نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می‌شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می‌کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می‌شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می‌کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.[۳][۴]

عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات شریعت و دین الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می‌شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.[۵]

نزدیکی خدا به بنده

نزدیکی خداوند به بندگان از نوع قرب حقیقی و واقعی است، اما این نزدیکی، مادی و جسمانی نیست، زیرا خداوند ذاتاً مادی نمی‌باشد. مفهوم این نزدیکی در احاطه کامل الهی به مخلوقات و تسلط مطلق او بر وجود آن‌ها معنا می‌شود. به این ترتیب، خداوند از هر نظر به بندگانش نزدیک‌تر از خودشان به خودشان است. این نوع قرب، بیانگر اشراف مطلق خداوند به وجود، افعال، و نیات مخلوقات است. به عبارت دیگر، خداوند به همه امور آگاه و محیط است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دایره علم و اراده او خارج نیست. در قرآن کریم، آیاتی به این مضمون اشاره دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم(ق:۱۶). مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.[۶]
  2. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ؛ و ما به او از شما نزدیک‌تریم، ولی نمی‌بینید(واقعه:۸۵). این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.[۷]
  3. ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)(انفال:24).[۸]

منابع

  1. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۵۷ تا ۶۰.
  2. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  3. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۶۰ و ۶۱.
  4. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  5. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. قم: موسسة الاعلمی للمطبوعات. ص. ۱۱۲.
  6. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۸. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۳۴۷.
  7. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۱۳۹.
  8. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۴۷.