درخت زقوم: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
(تکمیل پاورقی‌ها و منبع دهی معنای لغوی زقوم)
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
درخت زقّوم چه نوع درختي و ميوه آن چيست؟ آيا جهنّم را مي‎پوشاند؟
درخت زقوم چه نوع درختی و میوه آن چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
همان‎گونه كه انسان در اين جهان داراي دوگونه اعمال قلبي و روحي و اعمال جسمي و مادّي است به تصريح آيات و روايات به حسب دو جنبه بودن معاد به صورت جسماني و روحاني، پاداش‎ها و عذاب‎ها در قيامت نيز به دو صورت روحاني و جسماني هستند كه مي‎تواند مايه لذّت و يا سبب عذاب جسم بوده و حتّي تأثيراتي در روح مي‎گذارد. قرآن در اين‎باره براي تربيت و برحذر داشتن از اعمال ناشايسته، با اعلام هشدار به مجرمان به بيان كيفيّت غذاها و نوشيدني‎هاي دوزخيان مي‎پردازد؛ چنان‎كه در آيات ۶۲ صافات و ۴۳ دخان و ۵۲ واقعه مي‎فرمايد: {{قرآن|إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ}}<ref>دخان/ ۴۳ـ۴۶.</ref> {{قرآن|أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ إِنَّها شَجَرَه تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ}}<ref>صافات/ ۶۲ـ۶۶.</ref> {{قرآن|لآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ}}<ref>واقعه/ ۵۲.</ref>.
{{درگاه|واژه‌ها}}


واژه زقّوم از مادّه «زقم» به معناي بلعيدن است. برخي گفته‎اند: اين واژه از حبشه به محيط اعراب آمده است. در هر صورت نام گياهي بدمنظر، تلخ، خشن، ناگوار، بدبو، بدطعم و سمّي است و وقتي به بدن اصابت كند متورّم مي‎شود و داراي برگ‎هاي كوچكي است؛<ref>الطبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref> در قعر جهنّم مي‎رويد و طعام ويژه گروهي از دوزخيان است. مرحوم راغب در كتاب مفردات معتقد است كه زقّوم به معناي هرگونه غذاي تنفّرآميز دوزخيان است.<ref>راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref> بعضي از مفسّران گفته‎اند هنگامي كه اين واژه از قرآن نازل شد، جمعي از كفّار قريش گفتند ما گياهي به نام زقّوم سراغ نداريم؛ مردي از آفريقا بر آنها وارد شد، از او سؤال كردند آيا زقّوم را مي‎شناسي؟ او گفت اين لغت نزد ما به معناي كره و خرما است! هنگامي كه اين معنا به ابوجهل رسيد از روي استهزاء به كنيز خود گفت: زقّمينا يعني زقّوم ما را بياور!‌ منظورش كره و خرما بود؛ بعد به يارانش گفت: شما هم زقّوم بخوريد، اين همان چيزي است كه محمّد ما را به آن تهديد مي‎كند، گمان مي‎برد آتش درخت مي‎روياند در حالي كه آتش سوزاننده درخت است.<ref>الطوسي، حسن بن علي، التبيان، قم، مكتب العلوم الاسلامي، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> اين معنا سبب شده كه برخي از لغوي‎ها و مفسّران به گمان اين‎كه تفسير مذكور جدّي و واقعي است يكي از معاني زقّوم را همين معنا مي‎دانند چنان‎كه در كتاب لسان‎العرب از جوهري نقل شده كه:زقّوم اسم غذايي است براي عرب‎ها كه در آن خرما و كره باشد.<ref> . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، تهران، دارالکتب الاسلامي، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> در كتاب الميزان آمده كه سور صافات سه ويژگي شجره زقّوم را بيان مي‎كند: اوّل اين‎كه طعام گناه دوستان است ـ دوّم اين‎كه چون سرب و يا مس گداخته است ـ سوّم اين‎كه در درون شكم‎ها چون آب جوش غل مي‎زند.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.</ref> امثال معاويه‎ها غافلند كه اصول حاكم بر جهان آخرت با اصول حاكم بر اين دنيا تفاوت بسيار دارد؛ گياه يا درختي كه از قعر جهنم مي‎رويد به رنگ جهنّم بوده و در شرايط دوزخي پرورش مي‎يابد كه اين تعجّبي ندارد مگر زنده ماندن انسان دوزخي در دوزخ يا در بهشت عجيب نيست؛ و يا ساير عجايبي ديگر همانند وجود سبزه و چمن و گياه در قعر اقيانوس‎ها تعجب ندارد؟ به هر حال خداوند هر كاري را بخواهد، انجام مي‎دهد. امّا تشبيه شكوفه‎هاي درخت زقوم به سرهاي شياطين كه سمبل زشتي و بدي است نوعي تشبيه است و مي‎رساند كه اين درخت علاوه بر ويژگي‎ها و اثرات ضرربخش آن، داراي ظاهري بسيار بد منظر و زشت است كما اين‎كه در عرف مردم هم در مورد زيبايي‎ها به فرشته مثال مي‎زنند و حال آن‎كه آن را نديده‎اند و عموماً‌ اين‎ها تشبيهاتي رسا و گويا مي‎باشند.<ref>مكارم شيرازي، ناصر، تفسير موضوعي پيام قرآن، مدرسه الامام علي بن ابيطالب، زمستان ۱۳۷۴ ش، ج۶.</ref>
'''درخت زَقُّوم''' در [[قرآن]]، به معنای درختی است که در قعر [[جهنم]] می‌روید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان،‌ از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است.
{{پایان پاسخ}}
{{مفردات قرآن}}
 
==معنای لغوی و اصطلاحی==
واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن و خوردن است.‏<ref>ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶.</ref> برخی معتقدند این واژه از [[حبشه]] به محیط اعراب آمده است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref> زقوم نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت کند، متورم می‌شود و دارای برگ‌های کوچکی است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref>
 
زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم می‌روید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.<ref>راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref>
 
==اطعام از درخت زقوم==
نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است:
# {{قرآن|إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ|۴۳|طَعامُ الْأَثِیمِ|۴۴|ترجمه=همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است|سوره=دخان|آیه=۴۳ و ۴۴}}
# {{قرآن|أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ|ترجمه=آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟|سوره=صافات|آیه=۶۲}}
# {{قرآن|لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ|ترجمه=از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.|سوره=واقعه|آیه=۵۲}}
 
یکی از عذاب‌های [[جهنم]]، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است:
# طعام گناه دوستان است.
# مانند سرب و مس گداخته که از غذای دوزخیان است.
# در درون شکم‌ها چون آب جوش، می‌جوشد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.</ref>
 
میوه‌های درخت زقوم، به سرهای شیاطین تشبیه شده است. {{قرآن|طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ||سوره=صافات|آیه=۶۵|ترجمه=میوه‌اش گویی سرهای شیاطین است.}}. علت تشبیه میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین را در این دانسته‌اند که این درخت، علاوه بر ویژگی‌ها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref>
 
==زقوم به معنای کره و خرما==
براساس نقل برخی تفاسیر قرآن، هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار [[قریش]] گفتند ما گیاهی به نام زقوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقوم را می‌شناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به [[ابوجهل]] رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: {{عربی||ترجمه=زقّوم ما را بياور}} و منظورش کره و خرما بود. بعد به یارانش گفت: شما هم زقوم بخورید، این همان چیزی است که [[محمد(ص)]] ما را به آن تهدید می‌کند، گمان می‌برد آتش، درخت می‌رویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> این معنا سبب شده که برخی از اهل لغت و مفسران این معنا را یکی از معانی زقوم دانستند، چنان‌که در کتاب لسان‌العرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عرب‌ها که در آن خرما و کره باشد.<ref>طباطبایی،  محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref>


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده = شد
  | تکمیل =  
| ارزیابی کمی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

سؤال

درخت زقوم چه نوع درختی و میوه آن چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


درخت زَقُّوم در قرآن، به معنای درختی است که در قعر جهنم می‌روید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان،‌ از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است.

معنای لغوی و اصطلاحی

واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن و خوردن است.‏[۱] برخی معتقدند این واژه از حبشه به محیط اعراب آمده است.[۲] زقوم نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت کند، متورم می‌شود و دارای برگ‌های کوچکی است.[۳]

زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم می‌روید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.[۴]

اطعام از درخت زقوم

نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است:

  1. ﴿إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ۝۴۳طَعامُ الْأَثِیمِ۝۴۴؛ همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است(دخان:۴۳ و ۴۴)
  2. ﴿أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ؛ آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟(صافات:۶۲)
  3. ﴿لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ؛ از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.(واقعه:۵۲)

یکی از عذاب‌های جهنم، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است:

  1. طعام گناه دوستان است.
  2. مانند سرب و مس گداخته که از غذای دوزخیان است.
  3. در درون شکم‌ها چون آب جوش، می‌جوشد.[۵]

میوه‌های درخت زقوم، به سرهای شیاطین تشبیه شده است. ﴿طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ؛ میوه‌اش گویی سرهای شیاطین است.(صافات:۶۵). علت تشبیه میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین را در این دانسته‌اند که این درخت، علاوه بر ویژگی‌ها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است.[۶]

زقوم به معنای کره و خرما

براساس نقل برخی تفاسیر قرآن، هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار قریش گفتند ما گیاهی به نام زقوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقوم را می‌شناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به ابوجهل رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: «زقّوم ما را بياور» و منظورش کره و خرما بود. بعد به یارانش گفت: شما هم زقوم بخورید، این همان چیزی است که محمد(ص) ما را به آن تهدید می‌کند، گمان می‌برد آتش، درخت می‌رویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.[۷] این معنا سبب شده که برخی از اهل لغت و مفسران این معنا را یکی از معانی زقوم دانستند، چنان‌که در کتاب لسان‌العرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عرب‌ها که در آن خرما و کره باشد.[۸]

منابع

  1. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶.
  2. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.
  4. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.
  5. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.
  6. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.
  7. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.
  8. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.