جابر بن یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ویرایش|Fabbasi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}جابر بن یزید جعفی کیست؟ آیا روایاتش از نظر دانشمندان رجالی معتبر و قابل قبول است؟
سؤال: جابر بن یزید جعفي كيست؟ آيا رواياتش از نظر دانشمندان رجالي معتبر و قابل قبول است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
جابربن یزید جعفی از اصحاب [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] است. برخی از راوی‌شناسان او را توثیق کرده‌اند و برخی دیگر به استناد برخی از روایات او را تضعیف می‌کنند.
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''جابربن یزید جُعفی''' از اصحاب [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] است. برخی از راوی‌شناسان او را توثیق کرده‌اند و برخی دیگر به استناد برخی از روایات او را تضعیف می‌کنند.


== تولد و وفات جابر ==
==شخصیت جابر==
در مورد زمان تولد ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما گفته‌اند نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج می‌رسد که از یمن به کوفه کوچ کردند.<ref> سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref> نجاشی از عالمان رجالی شیعه از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌کند.<ref> نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص128.</ref> از القاب وی می‌توان به «جعفی کوفی»<ref> بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج2، ص210</ref> و «عربی قدیم»<ref> نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص128.</ref> اشاره کرد. شیخ طوسی بنا بر نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛<ref>طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص129. </ref> اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست می‌داند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.<ref>شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج2، ص543. </ref> برخی تاریخ وفات وی را 128ق یا 312ق دانسته‌اند.<ref> طوسى، محمد، رجال الطوسي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي‏، چاپ سوم، 1373 ش، ص129.</ref> نجاشی وفات وی در زمان امامت حضرت صادق(ع) می‌داند و اشاره ‌به سال وفات ندارد.<ref> نجاشي، احمد، رجال النجاشي، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365 ش، ص 128.</ref>  
تاریخ تولد جابر مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانسته‌اند.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.</ref> [[نجاشی]] رجال‌شناس معروف وفات وی را در زمان امام صادق(ع) می‌داند و اشاره به سال وفات ندارد.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref>


== شخصیت جابر در روایات ==
نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج می‌رسد.<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref> نجاشی از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌کند.<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.</ref> از القاب وی می‌توان به «جعفی کوفی»<ref>بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۱۰</ref> و «عربی قدیم»<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.</ref> اشاره کرد. [[شیخ طوسی]] بنا به نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛<ref>طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.</ref> اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست می‌داند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.<ref>شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۴۳.</ref>
=== روایات مدح جابر ===
*  عبدالله بن فضل هاشمی نقل می‌کند: نزد امام صادق بودم که مفضل بن عمر داخل شد. حضرت زمانی که او را دید خندید و فرمود: نزد من بیا ای مفضل!... سپس مفضل پرسيد: منزلت جابربن یزید نزد شما چگونه است؟ فرمود: جایگاه سلمان نزد رسول خدا.<ref>مفيد، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413 ق، ص216. </ref>  


*  زیاد بن ابی حلال می‌گوید: اصحاب ما درباره احادیث جابر جعفی اختلاف داشتند، به آنان گفتم از امام صادق سوال می‌کنم. زمانیکه بر ایشان داخل شدم ابتداء فرمودند: خدا جابر جعفی را رحمت کند. او ما را تصدیق می‌کرد.<ref>مفيد، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، چاپ اول، 1413 ق، ص205. </ref>  
==جابر در روایات==
در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان [[سلمان فارسی]] معرفی شده است<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.</ref> و امام صادق(ع) بر وی رحمت می‌فرستد.<ref>مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.</ref> در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref>[[پرونده:جابر بن یزید جعفی.jpeg|بندانگشتی|کتاب «جابر بن یزید جعفی» نوشته محمد جعفری|211x211پیکسل]]
==جابر و دیدگاه دانشمندان رجال==
برخی از رجال‌شناسان مانند [[نجاشی]]، جابر بن یزید را تضعیف کرده‌اند و به کاستی، اختلاط، فاسد العقیده بودن، و کم بودن احادیث فقهی (حلال و حرام) از وی معتقد است. علاوه بر این، افرادی ضعیف از او نقل روایت کرده‌اند.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.</ref> [[ابن داود حلی]] وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شده‌اند.<ref>حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲م/۱۹۷۲ق، قم، چاپ افست، بی تا، ج۱، ص۲۳۵.</ref>


=== روایات مذمت جابر ===
برخی دیگر از کتاب‌های رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشاره‌ای نکرده‌اند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دسته‌ای دیگر در مذمت اوست.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.</ref> شیخ طوسی نیز وی را صاحب [[اصل نویسی در نگارش روایت|اصل]] می‌داند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.</ref>
زراره می‌گوید از [[امام صادق(ع)]] درباره احادیث جابر سوال کردم، حضرت فرمود: او را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد.<ref> كشى، محمد، رجال الكشي- اختيار معرفة الرجال-، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، 1363 ش،  ج 2، ص 436.</ref>  


== جابر و دیدگاه دانشمندان رجال ==
در مقابل برخی از رجال‌شناسان وی را ثقه دانسته‌اند؛ از جمله [[علامه حلی]] می‌نویسد: «[[ابن غضایری]] که بسیاری از راویان از جرح او در امان نمانده‌اند، خود جابر بن یزید را ثقه می‌داند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کرده‌اند، را ضعیف شمرده است».<ref>حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.</ref> [[آیت‌اللّه خویی]] بر این باور است روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».<ref>کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.</ref> از باب [[توریه]] است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شده است، با این روایت قابل جمع نیست و سزاوار است که وی را از ثقات و بزرگان شیعه بدانیم.<ref>خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی‌جا، بی‌نا، چاپ نجم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref>
*  نجاشی، جابر را تضعیف کرده و نوشته است که افرادی ضعیف از او نقل روایت کرده و نیز  به کاستی و اختلاط و فاسد العقیده بودن وی و کم بودن منقولات فقهی (حلال و حرام) او معتقد است.<ref> نجاشي، احمد، رجال النجاشي، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365 ش، ص128.</ref>
 
در کتاب کشّی در ذیل نام جابر، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دسته‌ای دیگر در مذمت اوست.<ref> كشى، محمد، رجال الكشي- اختيار معرفة الرجال-، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، 1363 ش، ج2، ص 436.</ref>
 
* شیخ طوسی وی را صاحب اصلی از اصول أربعماة می‌داند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.<ref> طوسى، محمد، فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنّفين و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، 1420 ق، ص 116. طوسی، محمدبن حسن، الفهرست، مؤسسة نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ص95.</ref>
 
* علامه حلی می‌نویسد: ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نمانده‌اند، خود جابر بن یزید را ثقه می‌داند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کرده‌اند، را ضعیف شمرده است».<ref>حسن بن یوسف حلی(علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، 1381 ق، ص35. </ref>
 
* ابن داود حلی وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شده‌اند.<ref> حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم، بی تا، ج1، ص235. </ref>
 
* شیخ مفید در بحث ماه رمضان، عده‌ای از راویان را از فقیهانِ اصحاب ائمه(ع) می‌داند که جابر بن یزید جعفی نیز در میان آنهاست.<ref> مفيد، محمد، جوابات أهل الموصل فى العدد و الرؤية، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، چاپ اول، 1413 ق، ص25.</ref>  
 
* آیة اللّه خویی بر این باوراست روایت امام صادق که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».<ref> كشى، محمد، رجال الكشي- اختيار معرفة الرجال-، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، 1363 ش، ج ص 436.</ref> از باب توریه است.<ref>خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مدینه العلم، ج 4، ص 25. </ref> زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شرده است، با این روایت قابل جمع نیست.


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
* کتاب پژوهشی پیرامون جابربن یزید جعفی، سعید طاووسی مسرور.
* کتاب پژوهشی پیرامون جابربن یزید جعفی، سعید طاووسی مسرور.
* کتاب جابر بن یزید جعفی نوشته مصفی حقانی فضل
* مقاله جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی-پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره هفتم، دکتر عباس احمدوند و سعید طاووسی مسرور.
* مقاله جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی-پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره هفتم، دکتر عباس احمدوند و سعید طاووسی مسرور.
* مجله علوم حدیث، شماره 24، مقاله درنگی در شخصیت حدیثی جابربن یزید جعفی، علیرضا هزار.
* مجله علوم حدیث، شماره ۲۴، مقاله درنگی در شخصیت حدیثی جابربن یزید جعفی، علیرضا هزار.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
| شاخه فرعی۱ = علم رجال
| شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ = علم رجال
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =  
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۲

سؤال
جابر بن یزید جعفی کیست؟ آیا روایاتش از نظر دانشمندان رجالی معتبر و قابل قبول است؟
درگاه‌ها
واژه-ها.png


جابربن یزید جُعفی از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. برخی از راوی‌شناسان او را توثیق کرده‌اند و برخی دیگر به استناد برخی از روایات او را تضعیف می‌کنند.

شخصیت جابر

تاریخ تولد جابر مشخص نیست. برخی تاریخ وفات وی را ۱۲۸ق یا ۳۱۲ق دانسته‌اند.[۱] نجاشی رجال‌شناس معروف وفات وی را در زمان امام صادق(ع) می‌داند و اشاره به سال وفات ندارد.[۲]

نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج می‌رسد.[۳] نجاشی از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌کند.[۴] از القاب وی می‌توان به «جعفی کوفی»[۵] و «عربی قدیم»[۶] اشاره کرد. شیخ طوسی بنا به نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است؛[۷] اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست می‌داند و ازدی را جابر بن زید دانسته است نه جابر بن یزید جعفی.[۸]

جابر در روایات

در برخی از روایات جابر بن یزید جعفی همسان سلمان فارسی معرفی شده است[۹] و امام صادق(ع) بر وی رحمت می‌فرستد.[۱۰] در مقابل روایاتی هم در مذمت جابر بن یزید وارد شده است.[۱۱]

کتاب «جابر بن یزید جعفی» نوشته محمد جعفری

جابر و دیدگاه دانشمندان رجال

برخی از رجال‌شناسان مانند نجاشی، جابر بن یزید را تضعیف کرده‌اند و به کاستی، اختلاط، فاسد العقیده بودن، و کم بودن احادیث فقهی (حلال و حرام) از وی معتقد است. علاوه بر این، افرادی ضعیف از او نقل روایت کرده‌اند.[۱۲] ابن داود حلی وی را در زمره کسانی آورده است که جرح شده‌اند.[۱۳]

برخی دیگر از کتاب‌های رجال به ثقه بودن یا نبودن وی اشاره‌ای نکرده‌اند از جمله در کتاب کشّی در ذیل نام جابر بن یزید، دو دسته روایات آمده که برخی از آنها به مدح و دسته‌ای دیگر در مذمت اوست.[۱۴] شیخ طوسی نیز وی را صاحب اصل می‌داند اما از ثقه بودن یا نبودن وی سخنی به میان نیاورده است.[۱۵]

در مقابل برخی از رجال‌شناسان وی را ثقه دانسته‌اند؛ از جمله علامه حلی می‌نویسد: «ابن غضایری که بسیاری از راویان از جرح او در امان نمانده‌اند، خود جابر بن یزید را ثقه می‌داند، اما بیشتر کسانی که از او روایت کرده‌اند، را ضعیف شمرده است».[۱۶] آیت‌اللّه خویی بر این باور است روایت امام صادق(ع) که فرمود: «جابر را جز یک بار نزد پدرم ندیدم و هرگز نزد من نیز نیامد».[۱۷] از باب توریه است، زیرا روایات بسیاری از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که توسط جابر بن یزید نقل شده است، با این روایت قابل جمع نیست و سزاوار است که وی را از ثقات و بزرگان شیعه بدانیم.[۱۸]

مطالعه بیشتر

  • کتاب پژوهشی پیرامون جابربن یزید جعفی، سعید طاووسی مسرور.
  • کتاب جابر بن یزید جعفی نوشته مصفی حقانی فضل
  • مقاله جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلو درباره وی، مجله مطالعات تاریخ فرهنگی-پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال دوم، شماره هفتم، دکتر عباس احمدوند و سعید طاووسی مسرور.
  • مجله علوم حدیث، شماره ۲۴، مقاله درنگی در شخصیت حدیثی جابربن یزید جعفی، علیرضا هزار.

منابع

  1. طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۹.
  2. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
  3. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸.
  4. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
  5. بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۱۰
  6. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸.
  7. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
  8. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۵۴۳.
  9. مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶.
  10. مفید، محمد، الإختصاص، قم، الموتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۵.
  11. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
  12. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۲۸.
  13. حلّی، ابن داوود، کتاب الرجال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، ۱۳۹۲م/۱۹۷۲ق، قم، چاپ افست، بی تا، ج۱، ص۲۳۵.
  14. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۳۶.
  15. طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبایی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.
  16. حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، خلاصه الاقوال می معرفه احوال الرجال، نجف، حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ق، ص۳۵.
  17. کشی، محمد، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال-، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج ۲، ص ۴۳۶.
  18. خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی‌جا، بی‌نا، چاپ نجم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۴۴.