و من يتوكل على الله فهو حسبه: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = ب | | اولویت = ب |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۱
و من یتوکل علی الله فهو حسبه کدام آیه است؟
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | طلاق |
شماره آیه | ۳ |
جزء | ۲۸ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | توکل |
آیات مرتبط | آیه ۱۷۳ سوره آلعمران |
وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ بخشی از آیه ۳ سوره طلاق، به این معناست که هرکس به خدا توکل کند، خدا برای کفایت میکند. در تفسیر این جمله گفته شده کسی که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهای آن خود را کنار بکشد و اراده خداوند را بر اراده خود مقدم بدارد چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خداوند هم همان را برایش میخواهد، البته آنچه را که مقتضای سعادت بنده باشد.
مفسران گفتهاند اینکه در آیه آمده است خدا کافی و کفیل او است، علتش این است که خداوند آخرین سبب است، که تمامی سببها بدو منتهی میشود، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند بجا میآورد و به خواسته خود میرسد، بدون اینکه ارادهاش دگرگونی پذیرد. اما سایر اسباب که انسانها در رفع حوائج خود متوسل به آنها میشوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده است.
بیان آیه
در پایان آیه ۲ سوره طلاق آمده است: «هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار میدهد».[۱] در ادامه این سخن، در آیه ۳ سوره میگوید: «و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش میکند، چرا که خداوند قادر مطلق، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاری را اراده کند به انجام میرساند ولی خداوند برای هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است».[۲]
مفسران گفتهاند در این آیه به زنان و مردان هشدار میدهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجری عدالت باشند، و گشایش کارهای بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم انتظار ندارند روزی دهد. خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمیماند، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است.[۳]
گفته شده درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتوای گستردهای دارد که سایر موارد را نیز شامل میشود و وعده امید بخشی است از سوی خداوند به همه پرهیزکاران و توکلکنندگان که سرانجام لطف الهی آنها را میگیرد.[۴] همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ میدهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید انسان به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بیتقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.[۵]
هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد، خداوند برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم میکند و سعادت دنیا و آخرتش را تأمین میکند، و از همسر و مال و هر چیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزی میفرماید.[۶] با توجه به آیه ۲ حشر در قرآن، هم مهر الهى با جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» آمده است و هم قهر الهى. يعنى گاهى مهر و قهر الهى غير منتظره و به شكلى كه گمان نمیرود به انسان میرسد.[۷] آیات ۲ و ۳ طلاق را از امیدبخشترین آیات قرآن مجید دانستهاند که ناامیدی را از بین میبرد و به تمام افراد پرهیزگار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات میدهد.[۸]
تقوا همراه با تلاش
مفهوم آیه را این ندانستهاند که انسان تلاش و کوشش برای زندگی را به دست فراموشی بسپارد، و بگوید در خانه مینشینم و تقوا پیشه میکنم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی میرسد؛ بلکه تقوا همراه با تلاش و کوشش است، که خداوند گشودن مشکلات را تضمین کرده است. در حدیثی آمده است که یکی از یاران امام صادق(ع) «عمر بن مسلم» مدتی خدمتش نیامد، حضرت جویای حال او شد، عرض کردند: او تجارت را ترک گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: وای بر او «آیا نمیداند کسی که تلاش و طلب روزی را ترک گوید دعایش مستجاب نمیشود».[۹] گفته شده اثر تقوا فقط در آخرت نيست. امام صادق(ع) در مورد جمله، «مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» فرمود: اين گشايش روزى، براى تقوا پيشهگان در دنياست.[۱۰] انسان متقى نباید گمان كند كه از زندگى خويش محروم خواهد شد، چون زمام همه امور در دست خداست. بنده چون راه تقوا را در پيش گرفت، خداوند اسباب جهان را طورى تنظيم میكند كه او را از راهى كه گمان نمیكرد روزى بدهد.[۱۱]
جمعی از یاران پیامبر(ص) وقتی آیه «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» نازل شد درها را به روی خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزی ما را عهدهدار شده! این جریان به گوش پیامبر(ص) رسید، کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کردهاید؟ گفتند: ای رسول خدا! چون خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم، پیامبر ص فرمود: «هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمیشود، بر شما باد که تلاش و طلب کنید.»[۱۲]
متن و ترجمه آیه
﴿ | وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
و از جایی که حسابش را نمیکند، به او روزی میرساند، و هر کس بر خدا اعتماد کند او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجامرساننده است. به راستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرر کرده است. طلاق:۳ |
﴾ |
توکل
در آیه ۳ سوره طلاق آمده که هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است.[۱۳] در تفسیر جمله «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، گفته شده کسی که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهای آن خود را کنار بکشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملی را که خدا از او میخواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد، چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خدای تعالی هم همان را برایش میخواهد، البته آنچه را که او به مقتضای فطرتش مایه خوشی زندگی و سعادت خود تشخیص میدهد.[۱۴]
اینکه در آیه آمده است خدا کافی و کفیل او است، علتش این است که خدای تعالی آخرین سبب است، که تمامی سببها بدو منتهی میشود، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند بجا میآورد و به خواسته خود میرسد، بدون اینکه ارادهاش دگرگونی پذیرد. اما سایر اسباب که انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها میشوند، سببیت خود را از ناحیه خدا مالکند، و آن مقدار را مالکند که او به آنها داده، و هر صاحب قدرتی آن مقدار قدرت دارد که به آن داده، در نتیجه در مقام فعل آن مقدار میتواند عمل کند که او اجازهاش داده باشد. پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است، و هیچ سبب دیگر چنین نیست.[۱۵]
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او، رحیم و مهربان است، و خدایی که قدرت به حل هر مشکلی دارد.[۱۶] توکل همیشه توأم با تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیتها.[۱۷]
کسی که دارای روح توکل است، هرگز یاس و نومیدی را به خود راه نمیدهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمیکند. در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است که فرمود: از جبرئیل، پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان میرساند، و نه نفع، و نه عطا میکند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامی که چنین شود، انسان جز برای خدا کار نمیکند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمیترسد، و دل به کسی جز او نمیبندد، این روح توکل است.[۱۸] در حدیثی آمده است که پیغمبر(ص) در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد: پروردگارا! چه عملی از همه اعمال برتر است. خداوند فرمود: چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من، و خشنودی به آنچه قسمت کردهام نیست.[۱۹]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۱۴.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۷ و ۲۳۸.
- ↑ قرائتی، تفسير نور، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۰۴.
- ↑ قرشى بنابى، علیاكبر، تفسير احسن الحديث، تهرانن، بنياد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج۱۱، ص۲۱۰.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۰۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۸.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۱۰۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۱۴.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۳۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۳۹ و ۲۴۰.