و من يتوكل على الله فهو حسبه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
}}
}}
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
و من یتوکل علی الله فهو حسبه
هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مى‏كند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مى‏كند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مى‏آورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مى‏كند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مى‏فرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314
</ref>
و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مى‏دهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مى‏خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مى‏خواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مى‏دهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مى‏داند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314</ref>
و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سبب‏ها بدو منتهى مى‏شود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مى‏آورد و به خواسته خود مى‏رسد، بدون اينكه اراده‏اش دگرگونى پذيرد.  اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مى‏شوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مى‏تواند عمل كند كه او اجازه‏اش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست‏.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.</ref>


== بیان آیه ==
== بیان آیه ==

نسخهٔ ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸

سؤال

و من یتوکل علی الله فهو حسبه کدام آیه است؟

آیه ۳ طلاق
مشخصات آیه
واقع در سورهطلاق
شماره آیه۳
جزء۲۸
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعتوکل
آیات مرتبطآیه ۱۷۳ سوره آل‌عمران

و من یتوکل علی الله فهو حسبه

هر كس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برايش راه نجاتى از تنگناى مشكلات زندگى فراهم مى‏كند، چون شريعت او فطرى است، و خداى تعالى بشر را به وسيله آن شرايع به چيزى دعوت مى‏كند كه فطرت خود او اقتضاى آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر مى‏آورد، و سعادت دنيايى و آخرتيش را تامين مى‏كند، و از همسر و مال و هر چيز ديگرى كه مايه خوشى زندگى او و پاكى حياتش باشد، از راهى كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزى مى‏فرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشى زندگيش تامين نشود، و به تنگى معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، براى اينكه رزق از ناحيه خداى تعالى ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.[۱]


و كسى كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهايى كه مى‏دهد، خود را كنار بكشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را كه خدا از او مى‏خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتى ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند." فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنين كسى خدا كافى و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خداى تعالى هم همان را برايش مى‏خواهد، البته آنچه را كه او به مقتضاى فطرتش مايه خوشى زندگى و سعادت خود تشخيص مى‏دهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشى مى‏داند.[۲]

و اينكه فرمود: خدا كافى و كفيل او است، علتش اين است كه خداى تعالى آخرين سبب است، كه تمامى سبب‏ها بدو منتهى مى‏شود، در نتيجه وقتى او چيزى را اراده كند بجا مى‏آورد و به خواسته خود مى‏رسد، بدون اينكه اراده‏اش دگرگونى پذيرد. اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها مى‏شوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتى آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار مى‏تواند عمل كند كه او اجازه‏اش داده باشد. پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست‏.[۳]


بیان آیه

در پایان آیه ۲ سوره طلاق می‌فرماید:" هر کس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند برای او راه نجاتی قرار می‌دهد و مشکلات زندگی او را حل می‌کند.[۴] در ادامه این سخن، در این آیه می‌گوید:

و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد" " و هر کس بر خداوند توکل کند و کار خود را به او واگذارد خدا کفایت امرش می‌کند"" چرا که خداوند قادر مطلق، فرمانش در همه چیز نافذ است و هر کاری را اراده کند به انجام می‌رساند"" ولی خداوند برای هر کار و هر چیز اندازه و حسابی قرار داده است".[۵]

به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار می‌دهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجری عدالت باشند، و گشایش کارهای بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید و آنها را از جایی که خودشان هم انتظار ندارند روزی دهد. خداوند ضمانت کرده که هر کس توکل کند درنمی‌ماند، و خداوند قادر بر انجام این ضمانت است. درست است که این آیات در مورد طلاق و احکام مربوط به آن نازل شده، ولی محتوای گسترده‌ای دارد که سایر موارد را نیز شامل می‌شود و وعده امید بخشی است از سوی خداوند به همه پرهیزکاران و توکل کنندگان که سرانجام لطف الهی آنها را می‌گیرد، و از پیچ و خم مشکلات عبور می‌دهد، و به افق تابناک سعادت رهنمون می‌گردد سختی‌های معیشت را برطرف می‌سازد، و ابرهای تیره و تار مشکلات را از آسمان زندگی آنها کنار می‌زند.[۶]

جمله «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً» اشاره لطیفی است به نظامی که حاکم بر تشریح و تکوین است یعنی این دستورهایی که خداوند در مورد طلاق و غیر آن صادر فرموده همه طبق حساب و اندازه‌گیری دقیق و حکیمانه‌ای است،[۷] همچنین مشکلاتی که در طول زندگی انسان چه در مسئله زناشویی و چه در غیر آن رخ می‌دهد هر کدام اندازه و حساب و مصلحت و پایانی دارد، نباید به هنگام بروز این حوادث دستپاچه شوند، و زبان به شکوه بگشایند، یا برای حل مشکلات به بی‌تقوائیها توسل جویند، بلکه باید با نیروی تقوا و خویشتنداری به جنگ آنها بروند و حل نهایی را از خدا بخواهند.[۸]

آيات فوق از اميدبخش‏ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مى‏بخشد، پرده‏هاى ياس و نوميدى را مى‏درد، شعاعهاى حياتبخش اميد را به قلب مى‏تاباند، و به تمام افراد پرهيزگار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مى‏دهد.[۹]

متن و ترجمه آیه

تیتر

هرگز مفهوم آيه، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براى زندگى را به دست فراموشى بسپارد، و بگويد در خانه‏ ص۲۳۷.

مى‏نشينم و تقوا پيشه مى‏كنم و ذكر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" مى‏گويم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزى مى‏رسد، نه هرگز مفهوم آيه چنين نيست، هدف تقوى و پرهيزكارى توأم با تلاش و كوشش است، اگر با اين حال درها به روى انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است. و لذا در حديثى مى‏خوانيم كه يكى از ياران امام صادق ع" عمر بن مسلم" مدتى خدمتش نيامد، حضرت جوياى حال او شد، عرض كردند: او تجارت را ترك گفته، و رو به عبادت آورده، فرمود: واى بر او " آيا نمى‏داند كسى كه تلاش و طلب روزى را ترك گويد دعايش مستجاب نمى‏شود".[۱۰]

جمعى از ياران رسول خدا ص وقتى آيه‏ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‏" نازل شد درها را به روى خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزى ما را عهده‏دار شده"! اين جريان به گوش پيامبر ص رسيد، كسى را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كرده‏ايد؟ گفتند: اى رسول خدا! چون خداوند روزى ما را تكفل كرده و ما مشغول عبادت شديم، پيامبر ص فرمود:" هر كس چنين كند دعايش مستجاب نمى‏شود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد"[۱۱]

توکل

منظور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدايى كه از تمام نيازهاى او آگاه است، خدايى كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدايى كه قدرت‏. ص۲۳۸. به حل هر مشكلى دارد.

كسى كه داراى روح توكل است، هرگز ياس و نوميدى را به خود راه نمى‏دهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمى‏كند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت روانى به او ميدهد كه مى‏تواند بر مشكلات پيروز شود، و از سوى ديگر امدادهاى غيبى كه به متوكلان نويد داده شده است به يارى او مى‏آيد، و او را شكست و ناتوانى رهايى مى‏بخشد. در حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص آمده است كه فرمود: از پيك وحى خدا، جبرئيل، پرسيدم: توكل چيست؟ گفت: حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان مى‏رساند، و نه نفع، و نه عطا مى‏كند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامى كه چنين شود، انسان جز براى خدا كار نمى‏كند، به غير او اميد ندارد، از غير او نمى‏ترسد، و دل به كسى جز او نمى‏بندد، اين روح توكل است‏.ص۲۳۹.

" توكل" با اين محتواى عميق، شخصيت تازه‏اى به انسان مى‏بخشد، و در تمام اعمال او اثر مى‏گذارد، لذا در حديثى مى‏خوانيم كه پيغمبر اكرم ص در شب معراج از پيشگاه خداوند سؤال كرد: پروردگارا!" چه عملى از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود.ص۲۳۹.

چيزى در نزد من افضل و برتر از توكل بر من، و خشنودى به آنچه قسمت كرده‏ام نيست‏.ص۲۴۰.

بديهى است توكل به اين معنى هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلى و فرار از مسئوليتها.[۱۲]




منابع

  1. الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314
  2. الميزان في تفسير القرآن، ج‏19، ص: 314
  3. طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج‏19، ص: ۳۱۴.
  4. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: ۲۳۴.
  5. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 235
  6. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 235
  7. تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 23۵.
  8. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
  9. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۳۶.
  10. تفسير نمونه، ج‏24، ص: 238
  11. تفسير نمونه، ج‏24، ص: 238.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۲۴۰.