دعوت از مردم با حکمت و موعظه حسنه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۷: خط ۷:


== دعوت از مردم با حکمت ==
== دعوت از مردم با حکمت ==
به وسيله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن‏ " حكمت" به معنى علم و دانش و منطق و استدلال است، نخستين گام در دعوت به سوى حق استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به تعبير ديگر دست انداختن در درون فكر و انديشه مردم و به حركت در آوردن آن و بيدار ساختن عقلهاى خفته نخستين گام محسوب مى‏شود. ص۴۵۵.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.</ref>
به وسیله حکمت به سوی راه پروردگارت دعوت کن‏ «حکمت» به معنی علم و دانش و منطق و استدلال است، نخستین گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهای خفته نخستین گام محسوب می‌شود. ص۴۵۵.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.</ref>


معنى" حكمت"- بطورى كه در مفردات آمده به معناى اصابه حق و رسيدن به آن به وسيله علم و عقل است، و اما" موعظه" بطورى كه از خليل حكايت شده به اين معنا تفسير شده كه كارهاى نيك طورى يادآورى شود كه قلب شنونده از شنيدن آن بيان، رقت پيدا كند، و در نتيجه تسليم گردد، و اما" جدال" بطورى كه در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طريق نزاع و غلبه جويى است. دقت در اين معانى به دست مى‏دهد كه مراد از حكمت (و خدا داناتر است) حجتى است كه حق را نتيجه دهد آنهم طورى نتيجه دهد كه هيچ شك و وهن و ابهامى در آن نماند، و موعظه عبارت از بيانى است كه نفس شنونده را نرم، و قلبش را به دقت در آورد، و آن بيانى خواهد بود كه آنچه مايه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت‏آور كه آثار پسنديده و ثناى جميل ديگر آن را در پى دارد دارا باشد.<ref>طباطبايى، محمدحسين‏، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم، ۱۳۷۴، ج‏12، ص: 534
معنی" حکمت"- بطوری که در مفردات آمده به معنای اصابه حق و رسیدن به آن به وسیله علم و عقل است، و اماً موعظه" بطوری که از خلیل حکایت شده به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند، و در نتیجه تسلیم گردد، و اماً جدال" بطوری که در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طریق نزاع و غلبه جویی است. دقت در این معانی به دست می‌دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است) حجتی است که حق را نتیجه دهد آنهم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به دقت درآورد، و آن بیانی خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت‌آور که آثار پسندیده و ثنای جمیل دیگر آن را در پی دارد دارا باشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین‏، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم، ۱۳۷۴، ج‏12، ص: 534</ref>


</ref>
دعوت نباید توأم با خشونت باشد، و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توأم با اکراه و اجبار باشد. آنها می‌خواهند اینطور وانمود کنند که دستور پیغمبر اسلام این بوده: «ادْعُ بِالسَّیف». حالا کسی نیست بگوید پس چرا قرآن گفته است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.</ref>


دعوت نباید توأم با خشونت باشد، و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمیتواند توأم با اکراه و اجبار باشد. آنها میخواهند اینطور وانمود کنند که دستور پیغمبر اسلام این بوده: «ادْعُ بِالسَّیف». حالا کسی نیست بگوید پس چرا قرآن گفته است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.</ref>
محال است عقیده را با زور شمشیر در قلب کسی ایجاد، یا از قلب کسی بیرون آورد. پیغمبراکرم ۶ سیزده سال در مکه کارش موعظه و بیان کلمات حکمت آمیز و اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به مردم بود. اسلام در دعوت خود، اهل منطق و استدلال و موعظه و مجادله است.<ref>منتظری، حسینعلی، درسهایی از نهج البلاغه، تهران : انتشارات سرایی، 1382. ج۲، ص۴۳۰.</ref>


محال است عقيده را با زور شمشير در قلب كسي ايجاد، يا از قلب كسي بيرون آورد. پيغمبراكرم 6 سيزده سال در مكه كارش موعظه و بيان كلمات حكمت آميز و اظهار عطوفت و مهرباني نسبت به مردم بود.  اسلام در دعوت خود، اهل منطق و استدلال و موعظه و مجادله است.<ref>منتظری، حسینعلی، درسهايي از نهج البلاغه، تهران : انتشارات سرايي، 1382 .ج۲، ص۴۳۰.</ref>
در روایات تأکید شده است: «رغبوا الناس فی دینکم»[۲] «مردم را به دین خود ترغیب کنید.» اگر به سبب تبلیغ سوء دین و شریعت، مانع از هدایت کسی شده یا هدایت شده‌ای را از دین متنفر گردانیم، یکی از بزرگترین گناهان را مرتکب شده‌ایم.<ref>منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران: نشر سایه، 1385. ص۶۴۹.</ref>
 
در روايات تأكيد شده است : "رغبوا الناس في دينكم"[2] "مردم را به دين خود ترغيب كنيد." اگر به سبب تبليغ سوء دين و شريعت، مانع از هدايت كسي شده يا هدايت شده اي را از دين متنفر گردانيم، يكي از بزرگترين گناهان را مرتكب شده ايم .<ref>منتظری، حسینعلی، اسلام دين فطرت، تهران : نشر سايه، 1385 .ص۶۴۹.</ref>


== دعوت از مردم با موعظه حسنه ==
== دعوت از مردم با موعظه حسنه ==
و به وسيله اندرزهاى نيكو و اين دومين گام در طريق دعوت به راه خدا است، يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن مى‏توان توده‏هاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.ص۴۵۶. در حقيقت حكمت از" بعد عقلى" وجود انسان استفاده مى‏كند و موعظه حسنه از" بعد عاطفى‏ و مقيد ساختن" موعظه" به" حسنه" شايد اشاره به آن است كه اندرز در صورتى مؤثر مى‏افتد كه خالى از هر گونه خشونت، برترى جويى، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسيارند اندرزهايى كه اثر معكوسى مى‏گذارند به خاطر آنكه مثلا در حضور ديگران و توام با تحقير انجام گرفته، و يا از آن استشمام برترى جويى گوينده شده است، بنا بر اين موعظه هنگامى اثر عميق خود را مى‏بخشد كه" حسنه" باشد و به صورت زيبايى پياده شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref>
و به وسیله اندرزهای نیکو و این دومین گام در طریق دعوت به راه خدا است، یعنی استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن می‌توان توده‌های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. ص۴۵۶. در حقیقت حکمت از" بعد عقلی" وجود انسان استفاده می‌کند و موعظه حسنه از" بعد عاطفی و مقید ساختن" موعظه" به" حسنه" شاید اشاره به آن است که اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هر گونه خشونت، برتری جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسیارند اندرزهایی که اثر معکوسی می‌گذارند به خاطر آنکه مثلا در حضور دیگران و توام با تحقیر انجام گرفته، یا از آن استشمام برتری جویی گوینده شده است، بنا بر این موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می‌بخشد که" حسنه" باشد و به صورت زیبایی پیاده شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref>


منظور از حكمت، بيان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به كسانى كه اهل استدلال و منطق هستند، غرض از موعظه، تذكير و بيدارى و تحريك عقيده و حسن دينى است، نسبت به كسانى كه ايمان دارند ولى غافل مى‏باشند.<ref>قرشى بنابى، على‏اكبر، تفسير احسن الحديث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج‏5، ص: 522
منظور از حکمت، بیان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به کسانی که اهل استدلال و منطق هستند، غرض از موعظه، تذکیر و بیداری و تحریک عقیده و حسن دینی است، نسبت به کسانی که ایمان دارند ولی غافل می‌باشند.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج‏5، ص: 522


.</ref>
.</ref>


مردم را بوسيله قرآن، بدين خداوند دعوت كن، زيرا دين، يگانه راه رسيدن بخشنودى خداوند است. در اينجا قرآن را حكمت ناميده است‏.<ref>طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏6، ص: 605.</ref>
مردم را بوسیله قرآن، بدین خداوند دعوت کن، زیرا دین، یگانه راه رسیدن بخشنودی خداوند است. در اینجا قرآن را حکمت نامیده است‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏6، ص: 605.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


خط ۳۴: خط ۳۲:
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه فرعی۱ = معارف قرآنی
| شاخه فرعی۱ = معارف قرآنی
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =
| تیترها =  
| تیترها =
| ویرایش =  
| ویرایش =
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر =  
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  
| بازبینی نویسنده =
| بازبینی =  
| بازبینی =
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت =  
| اولویت =
| کیفیت =  
| کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۴۶

سؤال

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه در کدام آیه از قرآن آمده و شرح و تفسیر آن چیست؟

دعوت مردم با حکمت و موعظه حسنه مضمون آیه ۱۲۵ سوره نحل است.

دعوت از مردم با حکمت

به وسیله حکمت به سوی راه پروردگارت دعوت کن‏ «حکمت» به معنی علم و دانش و منطق و استدلال است، نخستین گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است، و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهای خفته نخستین گام محسوب می‌شود. ص۴۵۵.[۱]

معنی" حکمت"- بطوری که در مفردات آمده به معنای اصابه حق و رسیدن به آن به وسیله علم و عقل است، و اماً موعظه" بطوری که از خلیل حکایت شده به این معنا تفسیر شده که کارهای نیک طوری یادآوری شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند، و در نتیجه تسلیم گردد، و اماً جدال" بطوری که در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طریق نزاع و غلبه جویی است. دقت در این معانی به دست می‌دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است) حجتی است که حق را نتیجه دهد آنهم طوری نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به دقت درآورد، و آن بیانی خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت‌آور که آثار پسندیده و ثنای جمیل دیگر آن را در پی دارد دارا باشد.[۲]

دعوت نباید توأم با خشونت باشد، و به عبارت دیگر دعوت و تبلیغ نمی‌تواند توأم با اکراه و اجبار باشد. آنها می‌خواهند اینطور وانمود کنند که دستور پیغمبر اسلام این بوده: «ادْعُ بِالسَّیف». حالا کسی نیست بگوید پس چرا قرآن گفته است.[۳]

محال است عقیده را با زور شمشیر در قلب کسی ایجاد، یا از قلب کسی بیرون آورد. پیغمبراکرم ۶ سیزده سال در مکه کارش موعظه و بیان کلمات حکمت آمیز و اظهار عطوفت و مهربانی نسبت به مردم بود. اسلام در دعوت خود، اهل منطق و استدلال و موعظه و مجادله است.[۴]

در روایات تأکید شده است: «رغبوا الناس فی دینکم»[۲] «مردم را به دین خود ترغیب کنید.» اگر به سبب تبلیغ سوء دین و شریعت، مانع از هدایت کسی شده یا هدایت شده‌ای را از دین متنفر گردانیم، یکی از بزرگترین گناهان را مرتکب شده‌ایم.[۵]

دعوت از مردم با موعظه حسنه

و به وسیله اندرزهای نیکو و این دومین گام در طریق دعوت به راه خدا است، یعنی استفاده کردن از عواطف انسانها، چرا که موعظه، و اندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که با تحریک آن می‌توان توده‌های عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت. ص۴۵۶. در حقیقت حکمت از" بعد عقلی" وجود انسان استفاده می‌کند و موعظه حسنه از" بعد عاطفی و مقید ساختن" موعظه" به" حسنه" شاید اشاره به آن است که اندرز در صورتی مؤثر می‌افتد که خالی از هر گونه خشونت، برتری جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسیارند اندرزهایی که اثر معکوسی می‌گذارند به خاطر آنکه مثلا در حضور دیگران و توام با تحقیر انجام گرفته، یا از آن استشمام برتری جویی گوینده شده است، بنا بر این موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می‌بخشد که" حسنه" باشد و به صورت زیبایی پیاده شود.[۶]

منظور از حکمت، بیان مصالح و استدلال و برهان است نسبت به کسانی که اهل استدلال و منطق هستند، غرض از موعظه، تذکیر و بیداری و تحریک عقیده و حسن دینی است، نسبت به کسانی که ایمان دارند ولی غافل می‌باشند.[۷]

مردم را بوسیله قرآن، بدین خداوند دعوت کن، زیرا دین، یگانه راه رسیدن بخشنودی خداوند است. در اینجا قرآن را حکمت نامیده است‏.[۸]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۵.
  2. طباطبایی، محمدحسین‏، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم، ۱۳۷۴، ج‏12، ص: 534
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۸۰.
  4. منتظری، حسینعلی، درسهایی از نهج البلاغه، تهران : انتشارات سرایی، 1382. ج۲، ص۴۳۰.
  5. منتظری، حسینعلی، اسلام دین فطرت، تهران: نشر سایه، 1385. ص۶۴۹.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۴۵۶.
  7. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۷۵ش، ج‏5، ص: 522 .
  8. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج‏6، ص: 605.