علت تفاوت رفتار رسول خدا(ص) و امام علی(ع) در سلام‌کردن به زنان

از ویکی پاسخ
سؤال
روایتی از امام علی(ع) نقل شده که پیامبر اکرم به تمام زنان اعمّ از پیر و جوان سلام می‌کردند، امّا من فقط به سالخوردگان از زنان سلام می‌کنم. درباره این روایت چند سؤال مطرح است: الف. اصل روایت چیست و در چه منبعی ذکر شده؟ ب. دلیل این تفاوت روش بین رسول خدا و امیرالمؤمنین چه بوده؟

علت تفاوت رفتار رسول خدا(ص) و امام علی(ع) در سلام‌کردن به زنان تفاوت مقتضیات و نیازهای زمانه آنها بوده است. روایتی که در آن از تفاوت رفتار رسول خدا(ص) و امام علی(ع) در سلام‌کردن به زنان یاد شده روایت صحیحی است که در برخی از منابع روایی معتبر شیعه آمده است.

برخی مسائل زندگی انسان متکی به شرایط روز تغییر می‌کند و جزء مسائل اساسی دین و اخلاق نیستند که تغییر آنها باعث بی معنا شدن هدف دین و دینداری شود. تغییر در این امور غیربنیادی بنابر شرایط نه‌تنها عیبی ندارد، بلکه در بسیاری از مواقع لازم است. اما در شریعت مسائلی وجود دارد که این مسائل روح‌ تعلیمات دین است و دستورهای کلی الهی است. این امور به هیچ نحو قابل‌ تغییر و تبدیل نیست.

متن و منبع روایت

روایت سلام نکردن امام علی(ع) به زنان جوان در منابع معتبر روایی شیعه، چون اصول کافی[۱] و من لا یحضره الفقیه[۲] نقل شده است. اصل روایت این است: «الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ و يَردُدْنَ علَيهِ و كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يُسَلِّمُ على النِّساءِ و كانَ يَكرَهُ أن يُسَلِّمَ على الشّابَّةِ مِنهُنَّ و يقولُ: أتَخَوَّفُ أن يُعجِبَني صَوتُها فَيَدخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ ممّا طَلَبتُ مِنَ الأجرِ؛ امام صادق عليه السلام: رسول خدا(ص) به زن‌ها سلام مى‌كرد و آنها جواب سلام حضرت را مى‌دادند. امير المؤمنين(ع) نيز به زن‌ها سلام مى‌كرد، اما از سلام‌كردن به زنان جوان كراهت داشت و مى‌فرمود: مى‌ترسم صدايشان مرا خوش آيد و در نتيجه چيزى به دلم در آيد كه به ثوابش نيرزد».[۳]

این روایت از نظر سند صحیح دانسته شده است؛ راویانی که در سلسله سند این روایت آمده‌اند مورد وثوق علمای علم رجال قلمداد شده‌اند.[۴]

نقش مقتضیات و نیازهای زمان

از نظر مرتضی مطهری علت تفاوت رفتار معصومان(ع)، از جمله رسول خدا(ص) و امام علی(ع) در این موضوع، تفاوت مقتضیات و نیازهای زمانه آنهاست. برخی مسائل هستند که متکی به شرایط روز تغییر می‌کند و جزء مسائل اساسی دین و اخلاق نیستند که تغییر آنها باعث بی معنا شدن هدف دین و دینداری شود. تغییر در این امور غیربنیادی بنابر شرایط نه‌تنها عیبی ندارد، بلکه در بسیاری از مواقع لازم است.[۵]

اما در شریعت مسائلی وجود دارد که این مسائل روح‌ تعلیمات دین است و دستورهای کلی الهی است. این امور به هیچ نحو قابل‌ تغییر و تبدیل نیست. زیرا ناشی از مصالح کلی و عالی بشریت است و تا بشریت‌ هست این دستورها هم هست و بشر از آن جهت که بشر است باید این دستورها را به کار بندد.[۶]

منابع

  1. کلینی، محمد بن اسحاق، اصول کافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۴۸.
  2. صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسه انتشارات اسلامى، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۴۶۹.
  3. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۴۸.
  4. اردبیلی غروی حائری، محمد، جامع الرواة، تحقیق ابوالحسن شعرانی، قم، منشورات مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۷۰.
  5. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۳ش، ص۱۱-۱۸.
  6. مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص۱۹.